eitaa logo
فرزندی مثل مصطفی
825 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
34 فایل
بسم رب الشهدا والصدیقین این کانال جهت باز نشر خاطرات شهید مصطفی صدرزاده راه اندازی شده است مستقیم زیر نظر خانواده محترم شهید صدرزاده اداره میشه #شهید_مصطفی_صدرزاده
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2528957_128kb.mp3
3.16M
[تلاوت ترتیل قرآن کریم به همراه ترجمه صفحه : ۲۰۱ @rafiq_shahidam96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب شهدا و صدیقین سلام بر دوستان خواهران و برادران گرامی آن شالله هر هفته در کانال شهید سردار سرلشگر شهید مجید بقایی علاوه بر پخش زنده های کانال مون ان شالله هر هفته فیلم و عکس از مزاریه شهید بزرگوار بارگذاری خواهد شد .. تا علاقه مندان شهدا بتوانند اگر پخش زنده ها دسترسی نداشتند، بتوانند از این محتوای فیلم و عکس از مزار شهید بهره مند بشن😢🌹🌹🙏 🍀 خادمین خودتون رو هم مشمول دعای خیر بفرمایید 🍀🍀 🌹 @farmandemajid https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[❣| ] ویدیویی کمتر دیده شده از شوخی و خوش و بش شهید حاج قاسم سلیمانی با فرمانده عراقی. ❤️ @meslemostafaa
🌹 بسم رب الشهدا 🌹 شهيد مدافع حرم 🌷سيدابراهيم🌷 به روايت شهيد مدافع حرم 🌷ابوعلى🌷 🌸فروردين ٩٤ بود. شب اول ماه رجب براى عمليات بصرالحرير داشتيم آماده مى شديم كه سيد همه مان را توى يكى از كلاس هاى محل استقرارمان جمع كرد. روى موكت روى زمين نشستيم. مى خواست مختصات عمليات و تاكتيك ها را براى مان توضيح بدهد. قرار شد بچه هاى گروهان قديمى و بچه هايى كه تازه به ما ملحق شده بودند، يك دسته بشويم. اين دسته كه ١١٠ نفر بودند؛ بايد به طرف جلو حركت مى كردند. نفر اول خود سيد بود و نفر آخر هم يكى از بچه ها به نام هادى. آن ها مى بايست خطوط دشمن را مى شكستند تا بچه هاى ديگر بيايند. ما هم مى بايست جاده اى را كه دو طرفش سنگلاخ بود و تانك دشمن توانايى پيشروى در آن را نداشت، طى كنيم. سيد تأكيد كرد كه رمز پيروزى عمليات در سرعت عمل ما است. اگر با سرعت كار را انجام مى داديم دشمن نمى توانست كمين كند. بچه هاى خط شكن بايد پيشروى مى كردند تا پشت سرشان هفتصد تا نيرو جلو بيايد. نيروهايى هم كه عقب و پشت سر نيروهاى خط شكن بودند، از چپ و راست دسته را پوشش مى دادند. قرار شد طى ٢٤ ساعت اين جاده را پشت سر بگذاريم و كار آزادسازى را انجام دهيم و برگرديم. 🌸وقتى شكل كلى عمليات دستمان آمد؛ سيد شروع كرد به قوت قلب دادن به نيروها. مى گفت "تمام سختى كار ٢٤ ساعته. شايد در طول مدتى كه توى سوريه هستيد يكى، دو تا جنگ انجام بديم و بعد مرخصى. شايد هم اصلاً عمليات آن قدر عقب بيافته كه زمان مرخصى مون برسه و با بچه هاى رزمنده توى اون عمليات حاضر نباشيم. پس يادتون باشه كه توى هر عمليات بايد قدر گرسنگى، خستگى، تشنگى، بى خوابى و سختى هايى را كه نهايتاً ٤٨ ساعته، بدونيم. چون تمام اين ها براى خداست. بايد به اين فكر كنيم كه خداوند براى چند ساعت ما رو لايق دونسته كه به خاطرش به سختى افتاديم." 🌸به اين جاى حرف هايش كه رسيد يك دفعه يكى از بچه ها چاى به دست وارد شد. سيد با خنده گفت "دمت گرم كه برام چايى آوردى." طرف به زور ليوان چاى را به سيد داد. سيد ليوان را دست نفر سمت راست داد و گفت "نفرى يه كم از اين چايى بخوريد تا به لب رزمنده ها متبرك بشه." بعد ليوان دست به دست چرخيد و سيد ادامه داد ... ادامه دارد ... صفحه ١١ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
✅ توی سال 88 مصطفی یکی از دلیرهای تهران بود. مصطفی اون زمان یک ترم دانشگاهش رو رها کرد. دو روز بعد از انتخابات مصطفی با موتور با یکی میره، گیر میوفتن. 🔹مصطفی برام تعریف کرد که توی درگیری یهو دیده یکی از بچه ها نیست شده. بعد زمانی که مصطفی زخمی افتاده بوده اومده و بهش گفته خوب کتک خوردیا.... مصطفی میگفت بهش گفتم تو چیکار کردی؟ گفت من یه پرچم سبز گرفتم و بین اونا رفتم... مصطفی خیلی ناراحت شده بود. میگفت خب این که ترسیده و فرار کرده یه چیز طبیعیه، اما این که میاد به من اینجوری میگه خیلیه... اونجا من از مظلومیت مصطفی یکه خوردم. 🔹روز 16 آذر هم مصطفی کارش به بیمارستان کشید. @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1