eitaa logo
‌• میـڪـده •
751 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
88 ویدیو
1 فایل
-﷽ المنة لله ڪه در #میـڪده باز است زان رو که مرا بر در او روی نیاز است... " صرفا یه دفترچه شعر شخصی! اینجا رو به عنوان یڪ ڪانال به حساب نیارید، باشه؟ " کپی کنید :) -
مشاهده در ایتا
دانلود
- تغییر ڪرده ڪاسبۍ و ڪارهایشان خرمافروش یڪ شبه خنجرفروش شد... I میـڪـده I -
- لحظه هاۍ عمر من در داخل هیأت گذشت در تمام سال مجنونم، محرم بیشتر ... I میـڪـده I -
- خیلۍ حسین زحمت مارا ڪشیده است دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم... I میـڪـده I -
- هیئت نرفته‌اند و ڪسالت گرفته‌اند ما سینه‌زن شدیم و به‌شدت سلامتیم I میـڪـده I -
- شعر بسیار زیباۍ شهریار در رثاۍ امام حسین(علیه‌السلام) I شـهریار I -
‌• میـڪـده •
- شعر بسیار زیباۍ شهریار در رثاۍ امام حسین(علیه‌السلام) I شـهریار I -
- شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین  روی دل با کاروان کربلا دارد حسین  از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست  مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین  می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم  بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین  پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست  اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین  بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب  کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین  رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند  تا به جائی که کفن از بوریا دارد حسین  بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب  ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین  سروران ، پروانگان شمع رخسارش ولی  چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین  سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق  می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین  او وفای عهد را با سر کند سودا ولی  خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین  دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا  با کدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین  سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست  هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین  آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند  عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین  دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت  داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین  بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون  دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین  ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای  گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین  دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز  با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین  شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا  جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین  اشک خونین گو بیا بنشین به چشم "شهریار"  کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین... I شـهریار I -
‌• میـڪـده •
- شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین  روی دل با کاروان کربلا دارد حسین  از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شس
- شمر گوید گوش ڪردم تا چه خواهد از خدا  جاۍ نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین... *یا‌رحمت‌الله‌الواسعه♥️  I شـهریار I -
- چیزۍ نمانده از بدن اون حیا ڪنید دست‌مرا بجاۍ سر او جدا ڪنید... I میـڪـده I -
‌• میـڪـده •
- چون <هائ> روۍ شیشه، رفتیم رفته رفته...🚶🏻‍♂ I میـڪـده I -
- نقشۍ ضعیف بودیم بر صفحه شڪستن چون هائ روۍ شیشه رفتیم رفته رفته... I میـڪـده I -
• ما را ڪسۍ نخواست توهم گر نخواستۍ در گوشمان بگو ڪه بمیریم گوشه‌اۍ... I میـڪـده I -
- داده آرامش به قلبم ذڪرِ زیباۍ حسین در دلم هرگز نمۍگیرد ڪسۍ جاۍ حسین در گلو عمریسٺ جا خوش ڪرده آواۍ حسین میشود خوشبخٺ آنڪه پیر شد پاۍ حسین I میـڪـده I -
- ارباً اربا بودن تو با علۍ هم فرق داشت بس ڪه از هم وا شدۍ قدت به اڪبر هم رسید I میـڪـده I -
- دست من گیر ڪه این دست، همان‌است ڪه من سالهاست از غم هجران تو بر سر زده‌ام... I میـڪـده I -
- هر ڪس از راه رسید از بدنت چیزۍ برد السلام اۍ ڪه به گودال، ڪرمخانه زدۍ I میـڪـده I -
- ما در میانه همه رسوا افتاده‌ایم... I میـڪـده I -
هدایت شده از • شـاید یکــ مبـارز! •
• بخدا در همه عمرم به ڪسۍ رو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را ڪشتند... • @yekmobarez
- پیرمردۍ وسط روضه مان گفت حسین من نگفتم، ولی ارباب مرا هم بخشید!💔 I میـڪـده I -
- جاۍ دارد پس از نماز به تو یڪ نفر هم به من نماز ڪند... I میـڪـده I -
- لحظه‌ۍ وصل به یڪ چشم زدن مۍگذرد... این فراق است ڪه هر ثانیه‌اش یڪ سال است I میـڪـده I -
- این بود سهم ما ز فزونۍ سن و سال تنها شدن،به گوشه‌اۍ رفتن،گریستن... I میـڪـده I -
- میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودۍ حافظ از میان برخیز! I حضرت‌حافـظ I -
‌• میـڪـده •
- میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودۍ حافظ از میان برخیز! I حضرت‌حافـظ I -
- دلم رمیده لولۍ‌ وشیست شورانگیز دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز فداۍ پیرهن چاڪ ماه رویان باد هزار جامه تقوۍ و خرقه پرهیز خیال خال تو با خود به خاڪ خواهم برد ڪه تا ز خال تو خاڪم شود عبیرآمیز فرشته عشق نداند ڪه چیست اۍ ساقۍ بخواه جام و گلابۍ به خاڪ آدم ریز پیاله بر ڪفنم بند تا سحرگه حشر به مۍ ز دل ببرم هول روز رستاخیز فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی ڪه جز ولاۍتوام نیست هیچ دست آویز بیا ڪه هاتف میخانه دوش با من گفت ڪه در مقام رضا باش و از قضا مگریز میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز I حضرت‌حافـظ I -
‌• میـڪـده •
- دلم رمیده لولۍ‌ وشیست شورانگیز دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز فداۍ پیرهن چاڪ ماه رویان باد هزار
- یڪی از شاه‌بیت‌های این غزل بیت چهارم هست. حافظ در اینجا علت برتر بودن انسان (آدم) بر فرشته را عشق می‌داند و می‌گوید فرشته نمی‌داند که عشق چیست. کلا علت برتر بودن انسان برکل کاینات عشق است نه عقل... I میـڪـده I -
- حاصل ڪارگه ڪون و مڪان این همه نیست باده پیش آر ڪه اسباب جهان این همه نیست I حضرت‌حافـظ I -
‌• میـڪـده •
- حاصل ڪارگه ڪون و مڪان این همه نیست باده پیش آر ڪه اسباب جهان این همه نیست I حضرت‌حافـظ I -
- حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست دولت آن است که بی خون دل آید به کنار ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست پنج روزی که در این مرحله مهلت داری خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست دردمندی من سوخته زار و نزار ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست I حضرت‌حافـظ I -
‌• میـڪـده •
- حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست از دل و جان شرف صحبت ج
- بیت‌سوم‌ این غزل بۍنظیره! من بشخصه گمان میکنم که خواجه در این بیت فرموده سدره و درختان بهشت بدون دیدار یزدان پاڪ هم بۍارزشند و ڪوشش ما در دنیاۍ مادۍ براۍ بدست آوردنشان را نمۍارزند! ڪلۍ در دنیا مشقت و سختۍ و زهد پیشه ڪنیم ڪه در آخر به چهارتا درخت و گل برسیم؟!!! حافظ اینجا میفرماد ڪه اگر بهشت اینه ڪه اصلا منتش رو نڪش زیرا روح بلند و آزاده‌ۍ تو('سرو روان') ارزش و پاداشش خیلۍ بیشتر از این چیزهاست... I خط‌خطۍهاۍذهنۍ I -
‌• میـڪـده •
- حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست از دل و جان شرف صحبت ج
- در نظریه هوش هفتگانه گاردنر، هوشی داریم به اسم existential inteligence یا هوش وجودی. هوش وجودی به میزان تعمق افراد در سوال‌های اساسی بر می‌گرده. مثل حضور ما در این جهان، تولد، مرگ و چیستی حیات و... جالبه ڪه به طرز وحشتناڪی در این شعر حافظ ما مصداق این نوع از هوش رو می‌بینیم. مخصوصا در مصرع: "بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی! " این چیزی هست ڪه در خیام هم به ڪرات دیده میشه و حقیقتا جالبه... I خط‌خطۍهاۍذهنۍ I -
- نظر شما چیه؟ 📚🖇 http://payamenashenas.ir/Majnun -