-T#احوالات
طرحی از زلف تو دیشب به سرم کرد خطور،
صبح با هر که سخن رفت پریشان گفتم...
I محمدسهرابی
-
• میـڪـده •
-T#احوالات تو خیلی قویتر از اون چیزی که فکر میکردم بودی، اینو از قدرتت توی فراموش کردن خودم فهمیدم.
هدایت شده از • میـڪـده •
-T #احوالات
[ يا إلهي أعوذ بك من شر الروح الواثقة من نفسها... ]
خدای من!
پناه میبرم به تو از شر نفسی که به خودش مطمئن است...
-T #احوالات
خون میرود از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشردن جان است
I هوشنگابتهاج
-
هدایت شده از • میـڪـده •
-T #احوالات
گر عقل، پشت حرف دل، "اما" نمیگذاشت
"تردید"، پا به خلوت دنیا نمیگذاشت
از خیر "هست و نیست دنیا" به شوق دوست
میشد گذشت، وسوسه اما نمیگذاشت
اینقدر اگر معطل پرسش نمیشدم
شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت
دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم
چون بردگان مرا به تماشا نمیگذاشت
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت
گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمیگذاشت
ای دل بگو به عقل که دشمن هم این چنین
در خون مرا به حال خودم وا نمیگذاشت
ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمیگذاشت
I فاضلنظری