﴾﷽﴿
#گفتمان_دینی
#حکیمانه
🔅 بزرگــــی میفرمود:
.
زمانيكه ميخواهی
وضوء بگيری
اگر لباست را 👕
نزد كودكي بگذاری👶
تا نگه دارد ،
وقتی بازگردی
تالباس👕 را برداری ،
اگر كودك بگويد 👶
در لباست عقربي🦂 رفته است ،
هرچند احتمال كمی هم بدهی
كه واقعيت دارد ، 🤔
از پوشيدن لباس اجتناب ميكني!⚠️❌
آن وقت خيلي عجيب است😳
كه إخبارِ ١٢٤هزار پيامبر از قيامت و عوالم بعد از مرگ در ما اثر نميكند و در #غفلت به سر ميبريم!🤫
.
#اندکی_تامل
.......๑ღ🌸ღ๑.......
✍#فدایی_مولا
@Fadaii
.......๑ღ🌸ღ๑.......
#اندکی_تامل
به طرف میگی
چرا با بدحجابی خانواده ها را دچار مشکل میکنی😔
میگه من که کاری نکردم😳
یاد این داستان افتادم👇👇
روزی 😈ابلیس بافرزندانش ازمسیری میگذشتند
به طایفه ای رسیدند که درکنار راه ⛺️چادر زده بودند، 🧕زنی رامشغول دوشیدن 🐄گاو دیدند،
😈ابلیس به فرزندانش گفت :
تماشاکنیدکه من چطور بلا بر سر این طایفه می آورم
بعد بسوی آن زن رفت وطنابی را که به پای 🐄گاو بسته بود تکان داد.😲
باتکان خوردن طناب، 🐄گاو ترسید و سطل شیر را به زمین ریخت و کودک آن زن را که در کنارش نشسته بود لگد کرد و کشت.
🧕زن با دیدن این صحنه 😡عصبانی شد و 🐄گاو را با ضربات 🔪چاقو از پای درآورد.
وقتی 🤵شوهرش آمد و اوضاع را دید، زن رابه شدت کتک زد و او را طلاق داد.
فامیلِ زن آمدند و آن مرد رادبه باد کتک گرفتند و آنقدر او را زدند که کشته شد.😱
بعد از آن اقوامِ مرد از راه رسیدند و همه باهم درگیر شدند و جنگ سختی درگرفت . هنوز در گوشه و کنار دنیا بستگان آن زن و شوهر همچنان در جنگ هستند.
فرزندان ابلیس بادیدن این ماجرا گفتند:
این چه کاری بود که کردی؟
ابلیس گفت : من که کاری نکردم، فقط طناب را تکان دادم!
ماهم در اینطور مواقع فکر میکنیم :
کاری نکرده ایم درحالیکه نمیدانیم، حرفی که میزنیم، چیزی که می نویسیم، نگاهی که میکنیم عملی که انجام میدهیم ،ممکن است حالی را دگرگون کند، دلی رابشکند، مشکلی ایجادکند آتش اختلافی برافروزد، و...
بعدازاین وقایع فکرمیکنیم که کاری نکرده ایم،فقط طناب راتکان داده ایم!
مواظب باشیم طنابی راتکان ندهیم.
....๑ღ🌸@Fadaii🌸ღ๑....
✍#فدایی_مولا
#اندکی_تامل
✍انتظار داری کارت هم پیچ نخورد⁉️
📝محقق عالی قدر استاد فاطمی نیا فرمودند:
یکی از علما - که از دنیا رفته است. از یکی از صلحا برایم تعریف میکرد که یک نفر گفته بود:
من در قسمت بایگانی اداره ای کار میکردم و پروندههای متعدد و بعضا بسیار مهم میآمد و ما در قسمت بایگانی قرار میدادیم.
یک روز پرونده ی بسیار مهمی به دستم رسید.
چند روزی که گذشت متوجه شدم آن پرونده گم شده است. هر چه گشتم پیدا نشد.
در آن گیر و دار که کاملا نا امید شده بودم، به بنده خبر دادند: چون شما مسئول پروندهها هستید اگر تا چند روز دیگر پیدا نشود، حکمی که در مورد شما اجرا میشود یا اعدام است یا حبس ابد؛ 😱 از این رو نزد یک نفر اهل دل رفتم،
ایشان دستور ختمی فرمودند که انجام بده.
همان توسل را انجام دادم.
روزی که قرار بود نتیجه بگیریم از پرونده خبری نبود با ناراحتی😔 از منزل بیرون آمدم تا نزدیکی خیابان «مولوی» رفتم. دیدم پیرمردی جلو آمد و گفت:
آقا؛ مشکل تو به دست آن شخص - که عرق چین به سر دارد و در حال رفتن است - حل میشود.
بدون توجه به این شخص با شنیدن این کلمات دویدم و دامن آقا را گرفتم و گفتم:
آقا جان! به دادم برس، گفته اند مشکلم به دست شما حل میشود.
پیرمرد نگاهی به من کرد و گفت:
خجالت نمی کشی؟
😳حالتی بهت زده و متعجب داشتم.
ایشان فرمودند:
چهار سال است شوهر خواهرت از دنیا رفته، یک مرتبه هم به خواهرت و بچه هایش سر نزده ای، انتظار داری کارت هم پیچ نخورد⁉️ تا نروی و رضایت آنها را جلب نکنی، مشکلت حل نمی شود.
بعد از شنیدن صحبت پیرمرد بلافاصله به منزل خواهرم رفتم. وقتی در زدم و خواهرم متوجه شد من هستم، گفت: چطور است بعد از چهار سال آمدهای⁉️
گفتم: خواهر! از من راضی شو. بچه هایت را از من راضی کن. بعدا برایت تعریف میکنم، غلط کردم.
آن گاه رفتم مقداری هدیه گرفتم و آوردم و آنها را راضی کردم. فردا که به اداره برگشتم، به من خبر دادند که ص: ۱۲۲ پرونده پیدا شده است.
این پیرمرد عرق چین به سر، عارف بزرگ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط بود!
📚کرامات معنوی/۷۲،
....๑ღ🌸@Fadaii🌸ღ๑....
✍#فدایی_مولا
#اندکی_تامل
🔘کم خردان متعقدند
اگر #حجاب برداشته شود
آنگاه زن آزاد است!!!.
چه کسی به نام آزادی
دیوار خانه اش را برمیدارد؟🤔
#اندکی_تامل
سوزنت گیر نکنه
رو آدما
روی حرفا ،
روی اتفاقا
گاهی فقط رها کن . .
نیازی نیست دنبال تحلیل هر چیزی باشی ،
فقط بگذر . .!
#اندکی_تأمل
گاهی اوقات نیاز است که انسان بنشیند
یک تفکری بکند
یک تعمقی بکند
ببیند که بالاخره چکاره است در این دنیا ؛
دارد در این مزرعه آخرت چه میکارد ؟
دارد با این فرصت های اندک چه میکند ؟
یک حساب کتابی بکند
یک دو دو تا چهار تایی بکند ،
تکلیف خود را مشخص کند
اگر هم عقب است
شروع به حرکت کند
به هر حال اینطور نمیشود که
ما هِی دست روی دست بگذاریم و
بگوییم نمیشود ،
همه تقصیر ها و بهانه ها را هم بیندازیم گردن توفیق !
بالاخره باید از یکجایی شروع کنیم .
#اللهم_عجل_لولیك_الفرج
#اندکی_تأمل
مردی شبی را در خانه ای روستایی میگذراند...
پنجره های اتاق باز نمی شد.
نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند.
با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد
و سراسر شب را راحت خوابید.
صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...!
" او تنها با فکر اکسیژن،
اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!! "
#افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد...
ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ
✍#فدایی_مولا
@meysami2
کانال طرح امین دبیرستان شهید میثمی