به نام خدای کرم ها حسن
نوشته به روی دل ما حسن
چنان عشق را کرده معنا حسن
که ماییم مجنون و لیلا حسن
نداریم معشوقی الا حسن
شعف با دلِ شیعه راه آمده
چه نوری زِ عرش اله آمده
سحرگاه شامِ سیاه آمده
شب نیمه ماه، ماه آمده
به خورشید گویند حالا حسن
چِنین چشم های تری، دیده ای؟
شبیه پرش شه پری، دیده ای؟
همانند او دلبری، دیده ای؟
پسر اینقدر مادری، دیده ای؟
خلاصه کنم جانِ زهرا حسن
زَر و سیم سربار این طایفه است
گدا پس زدن عار این طایفه است
فقیر محل یار این طایفه است
نمک پروری، کار این طایفه است
به بازی گرفته کرم را حسن
قدم های آغازی اش را نگاه
پر و بال پروازی اش را نگاه
دلِ از خدا راضی اش را نگاه
بیا دست و دل بازی اش را نگاه
گدا را نشانده است بالا حسن
دو خط مدح در وصف دریا بگو
کمی از مرامش به دنیا بگو
رفیقِ جذامی شدن را بگو
غذا دادنش را به سگ را بگو
به والله آقاست آقا حسن
منم سائلِ مجتبیِ علی
فدای همه بچه های علی
نجف آرزوی گدای علی
رسیدی به ایوان طلای علی
بگو یا حسین و بگو یا حسن
به تو دِینِ خود را ادا میکنیم
میان بقیعت چه ها میکنیم
شبت را شب کربلا میکنیم
ضریحی برایت بنا میکنیم
به زیبای مشهد ما، حسن
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#میلاد_امام_حسن_علیه_السلام