پدرم هرچه خواست، آن نشدم
نصف تقویم ها بیان نشدم
چند تار سفید را زدم و
آینه گفت که: "جوان نشدم".....
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
#برشی_از_شعر
دلخوشم شب نهایتش سحر است
این که ماشین حساب خوش خبر است
خنده را ضرب و جمع کردم و آه
گریه های نکرده بیشتر است...
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
#برشی_از_شعر
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرورم؛ مولا؛ رئیسم دوستت دارم حسین
با غم عشقت انیسم دوستت دارم حسین
خوب می دانی دلم تخته سیاهی از گناست
باز رویش می نویسم: "دوستت دارم حسین"
#میثم_رنجبر
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
📜 کانال اطلاع رسانی رسمی #میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
بعد تو دست هام توی همند
ترسم این است که فرار کند
می توانم که بوی دستت را
لای دستان خود نگه دارم....
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
#برش_از_یک_غزل
#بزودی
#کتاب_جدیدم
پیراهن علی(ع) متبرک به دست اوست
زهرای بی نظیر؛ گل قمصرعلیست!!....
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
#برشی_از_شعر
تو را می سوزم و غرقم تو را در خویش؛کاری کن!
هنوزم نیم در آبم؛ هنوزم نیم در آتش!....
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
#برشی_از_غزل
خودخوری یک بخش از صبر است، عاشق می کشد؛
مثل موجی که به صورت می کشد چنگال را
#میثم_رنجبر
┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ @meysamranjbar_channel
┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
بي تو يك بار دگر خواندند اين احوال را
روزها را، هفته ها را، ماه ها را، سال را...
خودخوري يك بخش از صبر است، عاشق مي كشد
مثل موجي كه به صورت مي كشد چنگال را
آن قدر فكرم به چشمان تو مشغول است كه
می بري از خاطرم هرگونه استدلال را
مثل ماهي هاي قرمز، مي رسي پيش از بهار
مي دمي در روح و جانم شوق استقبال را
من براي صيد آغوش تو دستم باز باز..
چون عقابي كه دمادم می گشايد بال را
حرف ها دارند مردم همچنان پشت سرم
بعد تو ول كرده ام هر گونه قيل وقال را
ابروانت چون دو چاقويي سلاح سرد توست
دور كن از قلب من اين آلت قتال را
با تو حتي راضي ام، حاضر به تبعيد از بهشت؛
گاز خواهم زد تمام سيب هاي كال را!...
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
به خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها)
کفتر بهانه بودو خدا پر درست کرد
مخلوق دلبخواه و مصور درست کرد
او عاشق است؛ از همه هم کهنه کار تر
زن آفرید و این همه دلبر درست کرد
یک تکه شیشه از دل هر زن بریدو بعد
فرزند خلق کرد و مادر درست کرد
مادر به جای گل شدو فرزند غنچه گشت
این گونه شد که یاس معطر درست کرد
گل را گرفت بین دو دستان خود سپس
گلدان میان خانه ی حیدر درست کرد
گل را برای چادر گلدار آفرید
اصلا به شوق باغ، صنوبر درست کرد
هجده بهار محو تماشای گل شدو
هجده سرود خاطره آور درست کرد
دلتنگ شد از این که بچیند برای خویش
آنگاه میخ ساخت سپس در درست کرد
یک ماجرا بهانه تراشید و بعد از آن
یک ماجرا صدف شد و گوهر درست کرد
ناگاه یک نفر لگدی زد که آه آه
گلدان شکست و یک گل پرپر درست کرد
گل را گرفت نیمه شب از روی شانه ها
در خانه اش بهشت برابر درست کرد
تا بی نصیب تر نشویم از نبود گل
دریایی از مزار و کبوتر درست کرد
حالا من و توئیم و بقیعی که مابقی ست
من و تو و هرآنچه که داور درست کرد
ما کودکان گم شده ی شهر می شدیم
خوب است از این که "چادر مادر" درست کرد
ما عاشقیم؛ عاشق گلدان و گل هنوز
عاشق به هرچه یار مطهر درست کرد.
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel