هیأت میثم تمار
🔻هرآنچه روح انسان حالت عجز پیدا کند انسان رفعت پیدا میکند 🔸تفسیر فراز ۴ از دعای ۲۰: لَا تَرْفَعْنِي
عجز روحی چگونه بدست می آید.mp3
1.49M
🔸عجز روحی چگونه بدست می آید
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
حد شوخ طبعی.mp3
497.1K
🔸حد شوخ طبعی
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
نتیجه همنشینی با افراد بد چیست؟.mp3
80K
🔸نتیجه همنشینی با افراد بد چیست؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
تفسیر سوره حمد.mp3
3.55M
🔸تفسیر سوره حمد
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
نحوه خواندن زیارت عاشورا.mp3
176.7K
🔸نحوه خواندن زیارت عاشورا
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
هیأت میثم تمار
🔻نکاتی شنیدنی از استاد بناییکاشی پیرامون روحُالقدس 🔸معنای "روحُ القدس" در قرآن چیست؟ 🔸«روحُ القدس
نکاتی پیرامون روحُالقدس.mp3
376K
🔸نکاتی پیرامون روحُالقدس
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
بهترین اعمال در ماه مبارک رمضان چیست.mp3
399.1K
🔸بهترین اعمال در ماه مبارک رمضان چیست
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
هیأت میثم تمار
🔸پذیرایی با چادر در مهمانی برایم مشکل است چکار کنم 🔹در کلام استاد بناییکاشی #خانواده @meysamtammar
در مهمانی ها میتوانیم بجای چادر، عبا بپوشیم.mp3
909.2K
🔸در مهمانی میتوانیم بجای چادر از عبا استفاده کنیم؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
#خانواده
@meysamtammar_qz
بهترین راه برای کسب محبت اهل بیت(ع) چیست؟.mp3
409.6K
🔸بهترین راه برای کسب محبت اهل بیت(ع) چیست؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
برای جبران حسرت های زندگیمان چه کنیم؟.mp3
222.2K
🔸برای جبران حسرت های زندگیمان چه کنیم؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
مستحب است انسان به فکر آخرت باشد.mp3
561.2K
🔸مستحب است انسان به فکر آخرت باشد
🔹در کلام استاد بناییکاشی
#طول_عمر
@meysamtammar_qz
نکاتی پیرامون روایات مربوط به پیشگویی ظهور امام زمان.mp3
825.2K
🔸نکاتی پیرامون روایات مربوط به پیشگویی ظهور امام زمان
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
هدایت شده از هیأت میثم تمار
#معرفی_کتاب
«خط امان در ولایت صاحبالزمان(عج)»، اثر مرحوم آیتالله امامی کاشانی
دلیل علاقه شیعیان برای نامگذاری اسم فاطمه بر روی دختران خود.mp3
722.2K
🔸دلیل علاقه شیعیان برای نامگذاری اسم فاطمه بر روی دختران خود
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
درمان خود کم بینی.mp3
518.4K
🔸درمان خود کم بینی
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
از فلسفه احکام سوال نپرسید.mp3
326.4K
🔻از فلسفه احکام سوال نپرسید
🔸يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت میکند! (آیه 101 سوره مائده)
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
وقتی دشمنان از اجنه استفاده میکنند چرا در جبهه حق استفاده نمیشود؟.mp3
334.9K
🔸وقتی دشمنان از اجنه استفاده میکنند چرا در جبهه حق استفاده نمیشود؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
نکاتی درباره عالم «ذر».mp3
568.5K
🔸نکاتی درباره عالم «ذر»
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
هدایت در آیه هدی للناس مخصوص چه کسانی هستند.mp3
595.9K
🔸هدایت در آیه "هدی للناس" مخصوص چه کسانی هست
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
هدایت محور همه آیات قرآن کریم است.mp3
2.8M
🔻هدایت، محور همه آیات قرآن کریم است
🔸سمت و سوی هدایت در قرآن، اطاعت فرمان یا همان تقوا است
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
نیت ما در انجام اعمال چگونه باید باشد؟.mp3
2.27M
🔻نیت ما در انجام اعمال چگونه باید باشد؟
🔸شرح فراز ۵ از دعای ۲۰: وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُكُّ فِيهَا
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
تلاوت قرآن باعث رشد ایمان میشود.mp3
350.4K
🔸تلاوت قرآن باعث رشد ایمان میشود
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
حکومت اسلامی باید جامعه را به سوی تقوا هدایت کند.mp3
775.5K
🔻حکومت اسلامی باید جامعه را به سوی تقوا هدایت کند
🔸الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ
همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند (آیه 41 سوره حج)
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
پرسش و پاسخ جلسه هشتاد و سوم.mp3
7.57M
🔻جلسه هشتاد و سوم/پرسش و پاسخ/ شب سوم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳
🔸راههای درمان استرس
🔸چگونگی کیفیت انجام نافله و قرائت قرآن در ماه مبارک
🔸روزه انسان کامل چگونه است
🔸معنای آیه تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا در مورد پدر مادر چیست و در قبال پدر و مادر چگونه باید عمل کرد
🔸بی مروتی به پدر و مادر چه عواقب دنیایی دارد؟
🔸تدبیر آینده فرزندان توسط پدر و مادر چگونه باشد؟
🔸چگونه افکار منفی نسبت به دیگران را در ذهنمان دور کنیم؟
🔸دلیل انحراف اهل عمل چیست و چرا عاقبت بخیر نمیشوند؟
🔸راه رسیدن به افعال قلبی
🔸راه حل برای جلوگیری از تنبلی در درس خواندن
🔸آثار ذکر شریف لااله الاالله چیست؟
🔸تقسیم بندی زمان روزمان چگونه باشد؟
🔸راه استفاده از شب قدر چیست؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
ویژگی شاگرد خوب.mp3
391K
🔸ویژگی شاگرد خوب
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
جلسه هفتاد و چهارم شرح صحیفه سجادیه دعای بیستم.mp3
14.9M
🔻شرح صحیفه سجادیه - دعای بیستم - جلسه چهارم - "اخلاق"
🔸 جلسه هفتاد و چهارم
۸ بهمن ۱۴۰۰
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
هیأت میثم تمار
🔻شرح صحیفه سجادیه - دعای بیستم - جلسه چهارم - "اخلاق" 🔸 جلسه هفتاد و چهارم ۸ بهمن ۱۴۰۰ 🔹در ک
استاد بنایی کاشی | شرح صحیفه سجادیه – دعای بیستم - قسمت چهارم - "اخلاق"
﴿۱﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکمَلَ الْإِیمَانِ، وَ اجْعَلْ یقِینِی أَفْضَلَ الْیقِینِ، وَ انْتَهِ بِنِیتِی إِلَی أَحْسَنِ النِّیاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَی أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ.
یکی از نشانه ها و قرائن معناساز در دعای بیستم صحیفه مبارکه سجادیه؛ عبارتی است که نام این دعا را با این عبارت معرفی کردند و از آن تعبیر آوردند. "وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَرْضِيِّ الْأَفْعَالِ". این کلمه "مکارم اخلاق" این طور باید معنا بشود: اخلاق جمع "خُلق" است؛ این را همه قبول دارند. ولی خُلق را بعضی ها به معنای ملکات و "صفات" میگیرند، صفات ممدوح و نیکوی الهی؛ بعضیها نه، "رفتار" نیکو و پسندیده الهی میگیرند. این خیلی فرق دارد. صفات کاری با عمل ندارد، یک صفت درونی هست، یک ارزش است، صفات ارزشی به آن میگویند. وقتی شخص دارای آن هست میگویند این شخص متصف به صفت اخلاقی هست. ولی در روایات اهل بیت علیهمالسلام اخلاق را به عنوان اخلاق علمی نمیگیرند. اخلاق به معنای مجموعه صفات و ملکات باطنی و درونی و روحی انسان، به معنای عقلی هست؛ در واقع اخلاق علمی هست. همون اخلاقی که در جامعالسعادات، در معراجالسعادة از آن یاد شده. اما اخلاقی که در قرآن و خصوصاً در روایات از آن یاد شده اخلاق رفتاری هست. آن چیزی که در منصه ظهور قرار میگیرد در واقع و بیرون، کوچه و بازار و خانه و خانواده به عنوان یک رفتار الهی و اسلامی مطرح میشود؛ این را میگویند اخلاق. اینجا دیگر وقتی میخواهند خُلق را معنا کنند نمیگویند که یک ملکهای است در وجود انسان. در روایات میگویند یک رفتار است، یک رفتار پسندیده ای که شخص از کلاس دین فراگرفته، باور کرده و معمول خودش قرار داده، به آن عمل میکند، آن رفتار را در زندگیاش میبینیم. فلذا کسی که متخلق به اخلاق دینی هست، اخلاق نیکوی شیعی و با پیروی از ائمه اطهار خلقش را و عادتهای رفتاریاش را تشکیل داده، منظور اعمالی هست که مورد پسند قرآن و روایات هست. این عامل به آن مطالب است؛ عمل میکند، میبینی، خُلقش را میبینی در عمل که صبور است. در مقابل تندیهای دیگران تند نمیشود. به محض آنکه در خانه یک چیزی دیر و زود میشود، پرخاشگر نیست؛ لَیِّن است؛ در عین متانت، در عین داشتن ابهت، مرد خانه هست، رویش حساب میکنند. اما خشن نیست؛ مهربانی در نگاهش، در لسانش، در رفتارش ملاحظه میشود؛ این را میگویند متخلّق به خلق حَسن، نیکو. اما خب اگر به معنای صفات درونی بگیریم، ملکات بدانیم، آن گاهی به رفتار کشیده میشود و خیلی مواقع هم منجر به رفتار نمیشود. آن تعریفی است که عقلاء از فلاسفه، عرفا و اخلاقیون نظری آن را قبول دارند. آن چیزی که به عنوان اخلاق عملی، جدای از علم اخلاق، فلسفه اخلاق و تعاریفی که علمای اخلاق کردند به حساب میآید. اخلاق دینی عالم ندارد. عالمان اخلاق ما نداریم، معلّمین اخلاق داریم. کسانی که در رفتار و کردارشان انسان اخلاق را میبیند و عامل میشود، یاد میگیرد. درس نیست. میگوید کلاس اخلاق شرکت میکنیم. اخلاق کلاس ندارد. از حوزهی دانشی و آگاهیهای آموزشی صرف بیرون هست. اکر مثلاً ما آیتالله خوشوقت رضوانالله تعالی علیه را به عنوان یک فرد اخلاقی میشناسیم و قبول کردیم، چون در عمل و رفتارش متخلّق به اخلاق بود. نه این که علم اخلاق را بلد بود. خب علم اخلاق را خیلیها بلدند. کتاب هم شاید بنویسند در علم اخلاق. امام رضوانالله تعالی علیه فرمایش داشتند بعضیها اخلاق درس میدهند، کتاب اخلاقی هم نوشتهاند، اما آدم نیستند! اما از اخلاق بویی نبردند؛ بعضیها کتاب توحید هم نوشتند، توحید را درس هم میدهند اما موحد نیستند!
یک بار عرض کردم، یکی از اساتید بزرگ فلسفه و اخلاق (عالم اخلاقی بود، اتفاقاً سادات هم بود) ولی خب عالم بود؛ علم را خوب فراگرفته بود. حافظه و استعداد عالی داشت؛ از علمای درس خوانده نجف و بعد هم به ایران آمده بود و خدمات علمی زیادی داشت. این را آیتالله خوشوقت تعریف کردند که مرحوم آیت الله مهدوی کنی برای ایشان گفته بودند: من چون نزد آن عالم درس خوانده بودم، وقتی شنیدم که کسالت شدیدی دارند، رفتم منزل برای دیدن ایشان. عرض میکنم در تهران و در حوزه های علمیه شیعی، ایشان معروف بودند، خدماتش خیلی زیاد است در حوزه دانشی. آقای کنی میگفت من رفتم پای تخت ایشان در حال کسالت و بیماری دراز کشیده بودند. پای تختش نشستم و دلجویی کردم و اینها، به رسم ادب، سرم پایین بود. یک نگاهی خیلی عادی به بالای سرش انداختم. روی دیوار دیدم یک عکس خانم بیحجابی هست. نه بیحجاب، بدحجاب به معنای زشت! سرم را پایین انداختم، گفتم شاید مثلاً اشتباهی چیزی شده.
هیأت میثم تمار
استاد بنایی کاشی | شرح صحیفه سجادیه – دعای بیستم - قسمت چهارم - "اخلاق" ﴿۱﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَ
با خود گفتم استاد! این عکس بالای چیست بالای سرش؟ خودش خندید! آن آقا خودش خندید و گفت صبیه هستند دخترم هست. در مسابقات ملکه زیبایی فرانسه اول شده. عکس همان صحنهای که برنده شده بودند و عکس انداخته بودند و اینها را زده بود بالای سرش! اینجوری میشود؛ یعنی با وجود اینکه در رشته علمی اول است، استاد بزرگانی هست که ماها دیدیم و شنیدیم، ولی از جهت رفتار بویی از رفتار و عمل دینی نبرده، باورش چیز دیگری است. اما آگاهیش ویژه است.
عزیزان اساساً دین دنبال آگاهیبخشی نیست. دنبال دانشافزایی متدیّنینش نیست! دنبال این نیست که افرادی میآیند در کلاس دین شرکت میکنند، فاضل بشوند. آگاهی صرف دینی پیدا بکنند. نه! دنبال عامل شدن است. دنبال این هست که باور پیدا کنند. دنبال این هست که به دنبال باور، توانش و عمل ایجاد بشود. عرض کردم سابقاً، از ائمه علیهمالسلام وقتی سوال میکنی که مثلاً لغت معنایش چیست؟ معنایی را نمیگویند که بوی دانشی میدهد. بهفرض مثلاً سوال میکنند عقل معنایش چیست؟ نمیگوید عقل از ماده عَقَلَ هست، بهمعنای عِقال زدن هست. در لغت این جوری معنا کردهاند دیگر، وقتی به یک اسب دهنه میزنیم، آن دهنه را میگویند عقال. با آن میتوان اسب را کنترل کرد، کشید و نگهش داشت، به چپ و راست هدایتش کرد. وقتی سوال میکند: " اَلعقلُ ما هو؟ " باید این جور معنا کند از جهت دانشی، همان چیزی که در کتابهای لغت هست؛ ولی حضرت این جور معنا نمیکند. میفرماید: "اَلعقل ما عُبِدَ بهِ الرحمن، وَاکتُسِبَ بهِ الجنان" صبغه عملی میدهد به آن. میگوید عقل را از جهت معنای دانشی و علمی میخواهی بدانی، خب کتاب لغت هست؛ برو ببین. اما اگر از نگاه ما میخواهی بدانی، عقل آن بنیه و نیرو و قوهای است که با آن میتوانی به عبادت مشغول بشوی. نه قوهی بدنی، آن بنیهای که تو را وا میدارد به تعبّد. خلاف هوا و هوس عمل کردن، آن بنیه را میگویند عقل. "وَاکتُسِبَ بهِ الجنان" آن بُنیهای که باعث میشود شما جنّت را برای خودت بخری؛ با به کار گیری آن بُنیه اهل بهشت بشوی. یعنی آن بنیهای که تو را از هوا و هوس بازمیدارد، به کارهایی که خدا میپسندد، وا میدارد. آن بنیه را میگویند عقل.
مثلاً در کتاب الحُجّة، کتاب کافی، کتابُ الفَضلالعلم، کتابُ الکفرِ و الایمان، کتاب التّوحید، در این کتاب باید از علم توحید سخن گفته بشود دیگر. اما حضرت از علم توحید سخن نمیگوید! سبک نگارش و تعلیمات ائمه علیهمالسلام یک سبک جدیدی در حوزه آموزشی است. یعنی قبل از ظهور و بروز امام باقر و امام صادق و دیگر حضرات که بیاناتشان را فرمایش کردند، یعنی سالهای ۱۴۰، ۱۴۳ به بعد، که حوزه امام صادق و امام باقر دائر شد، چون قبل از آن بنی امیه کاملاً بسته بودند و هر کس را که ندایی از شیعه و شیعهگری از او بر میآمد، میکشتند. وقتی آن واقعه بین بنیامیه و بنیعباس پیش آمد، یک فرصتی پیدا شد، امام باقر کلاسها را دائر کرد. به دنبالش امام صادق علیهالسلام و این مطالبی که به دست ما هست در کتب حدیثی از آن زمان درست شد. همه این مکتوباتی که هست، خصوصاً کتاب کافی. کتاب کافی، "کافٍ لِشیعَتِنا" است. عزیزان بعد از قرآن کتابی بالاتر از کتاب کافی ما نداریم. اگر کتابهای دیگر مثل نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و امثال اینها را علما اَخُالقرآن، اُختُالقرآن گفتند، آنها هم از این کتابهای اصلی نوشته شده. مثلاً سید رضی رحمةاللهعلیه کتاب نهجالبلاغه را گلچین از کتاب کافی و کتابهای دیگر. خطبه ها، نامهها و کلمات قصار بلیغ را جدا کرد و شد نهج البلاغه. اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم و اینها نوشته شد. کتاب اصلی ما شیعیان، کافی است. در کتاب کافی از اول تا آخرش، حالا چند وقتی هست که پانزده جلدی چاپ شده، براساس تصحیحها و تحقیقات جدید زده شده؛ سابقاً هشت جلد بود. دو جلدش اصول کافی بود که در چهار جلد ترجمه شده. خدا رحمت کند مرحوم عموی ما آن دو جلد را ترجمهاش را با جلدهای قهوهای رنگ چاپ کرد و به قیمتهای خیلی پایین ریخت در بازار؛ هفت تومان و هشت تومان. دو جلدش اصول کافی هست، پنج جلدش فروع کافی هست، یک جلدش هم که روضه کافی هست. پنج جلدش فقه است. همه روایات فقهی اصیل را مرحوم "محمد بن یعقوب کلینی"، -مال همین کُلِین نزدیک اینجا هست، آن مسیر قبلی که از اتوبان میآمدیم به سمت آبباریک و آنجاها، کلین در همان مسیر است که بعدش زندان و اینها هست.- اهل کلین بوده و از علمای بزرگ زمان بوده، آیتاللهالعظمای زمانش بوده؛ یعنی مبداء شیعه است در زمان خودش. از منظر او دین را مردم میفهمیدند. ایشان رفتند در بغداد، بیست سال آخر عمرش را در بغداد زندگی کرد و در طول این بیست سال کتاب کافی را جمع کرد. همه نگاه شیعه را از جهت فقهی، اعتقادی و اخلاقی منتسب به روایات اهلبیت آن هم روایات مُرّ صحیح جمعآوری کرد.
هیأت میثم تمار
با خود گفتم استاد! این عکس بالای چیست بالای سرش؟ خودش خندید! آن آقا خودش خندید و گفت صبیه هستند دختر
و ما در واقع دینمان را از مرحوم کلینی داریم، دین اطاعتیمان را. وگرنه قرآن کلیات و اصول اساسی دین را مطرح کرده، اما تشریحش را کافی شریف جمعآوری کرد. مجموع "اصول اَربَعمِائه" یعنی ۴۰۰ رسالهای که شاگردان بلاواسطه امام نوشته بودند و کتابهای مختلفی که با واسطه، اصحاب ائمه نوشتند، یعنی امام گفته بود، کسی که از امام شنیده بود برای شخص دوم گفت و او نوشت، -که اینها را میگویند "کتاب"، و آن متنهایی که امام فرمایش کرد و فرد شنونده خودش نوشت را میگفتند "اصول"، کتابهای اصلی- همه اینها را جمع کرد. او وقتی وارد بغداد شد عالم اول بود. خیلی از او تقدیر کردند. چون زمان آلبویه بود؛ شیعه قدرت داشت. یک خانه خیلی مناسبی برایش جور کردند، مسجدی کنارش درست کردند. آیتاللهالعظمی بود دیگر. آنجا جایگزین شد و مراجعات داشت. این بیست سال هم سالهای آخر غیبت صغری است. دو نفر از نواب خاصّه در زمان کلینی زندگی میکردند و در بغداد هم بودند، با هم رفیق بودند و ارتباط داشتند. در این بیست ساله کتاب کافی را نوشت.
منظورم در این است: از اول کتاب کافی که "کتابُالعَقلِوالجَهل" هست تا آخر کتاب کافی که "روضه کافی" هست، سرتاسر کتاب با موضوعات مختلف، صبغه عملی دارد. صبغه علمی ندارد. اینکه میگویند ائمه علیهمالسلام آمدند علم را به جای جهل قرار دادند، آن علم با صبغه عملی است نه علم به معنای آگاهی صرف. دانش نیاوردند، دانش را دیگران داشتند. دانش انسان را حرکت نمیدهد. خیلیها دانش دارند، تازه از قِبَل دانششان بدتر میشوند. یاد میگیرند چهکار باید بکنند. خیلیها نمیدانند، آنها میدانند، راه را میدانند، میتوانند سر مردم کلاه بگذارند، چون آگاهند، شنیدید میگویند طرف پُرکرده است؟ ملّا است؟ بله، فقط مُلّاست، پُر است! اما عمل یُخدو! [عمل ندارد] اینها خیلی خطرناکند، اینهایی که فقط آگاهی دارند، فقط عالمند. حالا چه در حوزه دین عالم باشند، چه در حوزه دانشگاهی.
حضرات معصومین آمدند اعمالی را به ما یاد بدهند که با عقل نمیشود فهمید. میدانید؟! آنهایی را که با عقل میشود فهمید را که خب مردم خودشان یاد میگیرند. میروند درس میخوانند، درس میدهند، رشد میکنند، علم پیش میرود و پیش میرود. ولی آنچیزی که هزاران سال هم اگر بگردی پیدا نمیکنی، عقلا جمع شوند نمیتوانند بفهمند، که قرآن میفرماید "ما لَم تَکُن تَعلم" است، اصلاً سنخیتی با تعلیم و تعلّم ندارد و از سنخ آگاهی و علم دانشی نیست، آن را آمدند یاد دادند.
امام سجاد سلاماللهعلیه در این فراز از طلیعه دعای مکارم اخلاق از خدا عاجزانه طلب میکند: "وَ انْتَهِ بِنیّتی إِلَی أَحْسَنِ النِّیاتِ". این "باء" بِنیّتی "باءِ تَعدیه" است، بائی است که القاء میکند، یعنی صیرورت دارد. عرض میکند خدایا نیت من را تبدیل کن به احسن نیات. منتهی کن به منتهای نیات خوب. نیت به دنبال عمل میآید. بعضیها میگویند عمل به دنبال نیت میآید، نه! انسانهایی که اهل عمل هستند نیتهایشان رشد میکند. یعنی کسانی که میخواهند نیت بهتر پیدا کنند، باید عمل بیشتری انجام بدهند، عمل بهتری انجام بدهند. عمل با کیفیت انجام بدهند. یک وقت انسان عمل میکند برای اینکه دیگران ببینند. نماز میخواند، کارهای خوب دینی انجام میدهد. ولی ریائاً! خب این نیت، نیت باطلی هست، عمل را هم باطل میکند. ببینید عمل مشکلی ندارد، همان نمازی است که دیگران میخوانند. امّا نیّتش نیّت ریائی هست. میخواهد خودنمایی کند.
یادم است یک بنده خدایی در مسجد محل، -هنوز ما قم نرفته بودیم- دیدم آمد مسجد نماز بخواند. من میشناختمش. بچهمحل بود، میدانستم اهل این حرفها نیست. حالا شاید خانهشان میخواند نمیدانم. ولی از این کوچهایها بود. اول وقت میآمد نماز، صف اول و به یکی از این حاجیها خیلی احترام میکرد. خب من تیز شدم ببینم قضیه چیست؟ دیدم میخواهد برود خواستگاری دخترش. میخواسته توجه او را جلب کند. خب این یک عمل است با این نیت. یک وقت نه انسان عمل میکند و میداند که شرط صحت عملش نیت درست است. نیت میکند خدایا این نماز را میخوانم قُربةً اِلیالله. اما قُربةً اِلیالله را مد نظرش نیست. چون فقها گفتند قُربةً اِلیالله، او هم میگوید قُربةً اِلیالله. ولی دنبال جلب ثواب است. میخواهد ثواب ببرد از این کار. یا دنبال این هست که عذاب دامنگیرش نشود. میگوید نکنیم چوب میخوریم بعداً، یا در دنیا زندگیمان تیره و تار میشود. کما اینکه در آیات و روایات گفتند که اگر مثلاً یک نماز واجب را به جماعت بخوانيد چند برابر ثواب دارد. او هم میگوید خب برویم، بخوانیم. این هم نیت بدی نیست. اما خب شاید اَحسن نیّات نباشد. گاهی بعضیها هستن پیرو امیر سلاماللهعلیه اند، [در نیت خود به پیشگاه خدا] میگویند من طمع به ثواب ندارم، خوف از عقاب هم ندارم، که بخواهم عبادتت کنم. چون اهلیّت عبادت را داری من عبادتت میکنم. نه خوفاً لِلعقاب یا مثلاً طَمعاً لِلثّواب. این هم یک نیّت است. نیّت میکند که خدایا برای تقرب به تو، برای اینکه قرب و نزدیکی به تو پیدا کنم تابعت میشوم. همان کاری که همه آدمها میکنند. آن پسرهای هم که میآمد آن موقع نماز را پیش آن حاجی صف اول میخواند، میخواست به او تقرب پیدا کند دیگر، میخواست به او نزدیک بشود. او این را قبولش کند به دامادی. ما هم به خدا عرض میکنیم ما را قبول کن! ما عبادت میکنیم تو را "تقرّباً"؛ این کلمه از ریشه قرب با قاف میآید. یعنی برای اینکه نزدیک بشویم به تو، الیالله؛ به سوی تو نزدیک بشویم. تو ما را بپذیری. تو ما را بپذیری، عبارةٌ اُخری اش این میشود: خدایا کارهایی را که از من خواستهای، من گوش میدهم، برای اینکه تو محبوب من بشوی، تو دوست من بشوی، من را به عنوان دوست خودت قبول کنی، دوطرفه، هم شما محبوب من بشوی، هم من را به عنوان محبوب خودت قبول کنی. این هم یک نیّت است.
اگر انسان بتواند نیّاتش را با عملش پیش ببرد، استفاده بهینه کرده از زندگیاش. اما چهجور میشود که نیّت را بالا ببریم؟ از حد دانی به حد عالی ببریم؟ از حد پایین به بالا ببریم؟ با عمل، این یعنی چه؟! این طوری که دور پیش میآید! ما عمل میکنیم به نیّت درست، آن وقت عملمان درست میشود. چهطور میشود عمل کنیم تا نیّت را درست کنیم؟! ببینید؛ گاهی شرط صحت عمل، نیت قرار میگیرد، مثل نماز. اگر بدون نیت نماز بخوانی نمازت صحیح نیست. شرط صحیح بودن این است که اول نیّت کنی. بحث سر این نیست، بحث سر این است که چطوری ما ترفیع بدهیم، ارتقا بدهیم نیتمان را؟ با رشد ایمان؛ ایمان هرچه بالا برود نیّتها فراتر میرود، ترفیع پیدا میکند. رشد ایمان منوط به عمل است. به نیّت و ذهن و اینها نیست. هرچه انسان عملهایش را کیفیتر انجام بدهد، ایمانش قویتر میشود، ایمان که قویتر میشود، نیّتها را میتواند تبدیل کند به نیّتهای بهتر و والاتر.
خدا را قسم میدهیم به حق خودش و همه ملائکه مقربینش، انبیاء عظامش، خاصّه خاتم انبیا، و اوصیاء گرام آن بزرگوار، ما بتوانیم با عمل خودمان و با رفتار خودمان، با سبک فکر صحیح خودمان، ایمانمان را ارتقا داده و نیّتمان را به احسن نیّات تبديل کنیم، به برکت صلوات بر محمّد و آل محمّد.
اللهمصلِّعلیمحمّدوآلمحمّدوعَجِّلفرجَهم
روش کسب مکارم اخلاق در کلام امام سجاد(ع).mp3
1.45M
🔸روش کسب مکارم اخلاق در کلام امام سجاد(ع)
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz