پرسش_و_پاس_0_1_28_604از خود لفظ جلاله ی الله چه معنایی باید درک کرد؟.mp3
زمان:
حجم:
711.5K
🔸فرمودید لفظ "لاالهالاالله" یعنی "الله، الله"، از خود لفظ جلاله ی "الله" چه معنایی باید درک کرد؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
منازل و مراتب نماز.mp3
زمان:
حجم:
256K
🔸در دعای ۴۴ صحیفه سجادیه درباره نماز و منازل آن گفته شده که: "و أَنْزِلْنَا فِيهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِيبِينَ لِمَنَازِلِهَا". لطفاً منازل نماز و راه رسیدن به آن را بفرمائید.
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
منظور از دعا کردن چیست؟ آیا منظور خواندن دعاهای صحیفه سجادیه است یا عرضه ی نیازها به درگاه خدا؟.mp3
زمان:
حجم:
263.9K
🔸منظور از دعا کردن چیست؟ آیا منظور خواندن دعاهای صحیفه سجادیه است یا عرض نیازها به درگاه خدا؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
ازدواج کنید و درس بخوانید.mp3
زمان:
حجم:
309.7K
🔸خواهرشان در سن حدود ۱۸ سالگی هستند و خواستگارهای مناسب دارند، پدرشان مخالف ازدواجشان هستند و نظرشان این است که درسشان را به اتمام برسانند. تکلیف چیست؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
جلسه هفتاد و ششم شرح صحیفه سجادیه دعای بیستم.mp3
زمان:
حجم:
11.74M
🔻شرح صحیفه سجادیه - دعای بیستم - جلسه ششم - فراز سوم - "علّت خلقت"
🔸 جلسه هفتاد و ششم
بهمن ۱۴۰۰
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
هیئت میثم تمار
🔻شرح صحیفه سجادیه - دعای بیستم - جلسه ششم - فراز سوم - "علّت خلقت" 🔸 جلسه هفتاد و ششم بهمن ۱۴۰۰
﴿۳﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الاِهْتَِمامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيما خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ...
فراز سوم از دعای شریف بیستم از کتاب مبارک صحیفه سجادیه، چند تا نکته خیلی مهم را در رابطه با انسانی که میخواهد تمام وقت در خدمت باشد و در بندگی خدا به سر ببرد، مطرح میکند. به جهت اهمیت نکات حضرت با صلوات بر پیامبر، آن درود قلبی و سلام قلبی خودش را بر پیامبر و فرزندان معصومش شروع میکند. قبلاً عرض شد که وقتی انسان میخواهد دعا کند باید زیرک باشد. مخصوصاً برای دعاهایی که اجابتش مهم هست و دعاهای خاصی هست و اجابتش ضروری هست، از عبارت صلوات باید استفاده کند. امیر سلاماللهعلیه فرمودند اگر کنار دعای خودتان دعای مستجابی را قرار بدهید، خدا سنّتش بر این هست که در کنار قبولی یک دعا، دعاهای دیگر را هم مورد قبول قرار بدهد. صلوات بر پیامبر و آل پیامبر حتماً مورد قبول هست و خدا اجابت میکند. لذا دعاهایی که کنار صلوات میآید انشاءالله حتماً به اجابت میرسند.
حضرت بعد از درود بر پیامبر و آل پاکش عرض میکند خدایا "واكفِني مَا يَشغَلُني الاِهتِمامُ بِه" بارخدایا مرا از آن چیزهایی که از اهتمام به کارهای درست باز میدارد مصون بدار. "واستَعمِلني بِما تَسأَلُني غَداً عَنْهُ" به آن کارهایی من را وا بدار که بعداً مورد سوال تو قرار میگیرم. مسئولیتهایی که برای آن مسئولیتها خلق شدم و بعداً مورد پرسش شما قرار میگیرم که چه کردی در دنیا؟ به من کمک کن که بتوانم خوب از عهده کارها بر بیایم تا بعداً در مقابل شما روسفید باشم. "واستَفرِغ أَيَّامي فيما خَلَقتَني لَه" آن کار و آن هدف، آن غایت و دلیلی که من را برای آن خلق کردی، کاری کن که همه اعمال و رفتار و ذکر و فکر من متوجه آن باشد.
مقدمتاً بد نیست عرض کنم که ما در این چند سالی که قرار هست در دنیا زندگی کنیم حتما یک دلیلی، یک فلسفهای، یک چراییای برای بودمان در این دنیا وجود داشته، حتما یک کاری، یک نکتهای بوده که خدا ما را اولاً خلق کرده و ثانیاً انسان خلق کرده. می توانست خدا ما را چیز دیگری خلق کند. ما را یکی از مخلوقات زمینی یا آسمانی خودش قرار بدهد. اما در بین مخلوقات، ما را به عنوان اشرف مخلوقات خلق کرده: "انسان"؛ در جای دیگری دارد که همه اشیا را خلق کردم برای توی انسان. به این معنا که همه چیز در عالم قرارست در اختیار ما باشد. قرارست پاجفت ما باشند، تا ما بتوانیم به آن چرایی و آن دلیلی که برایش خلق شدیم، دست پیدا کنیم. برای آن هدفی که برای آن خلق شدیم، بتوانیم فعالیت کنیم و به آن برسیم.
آن چیزی که خدای متعال دلیل خلقت ما قرار داده، آن را میگویند: "علّت غایی"، علّت نهایی. حتماً یک مسیری هم قرار داده برای اینکه ما از این مسیر استفاده کنیم تا برسیم به آن هدفی که برایش ما را خلق کرده. در چگونگی طی مسیر هم حتماً یک روشی، شیوهای را جلوی پای ما گذاشته تا از آن شیوه خاص استفاده کنیم، مسیر را با راحتی و با موفقیت طی کنیم تا به آن مقصد نهایی یا علت نهایی که برای آن ما را خلق کرده، دست پیدا کنیم. این یک موضوع عقلی و عادی هست یعنی هر بزرگتری وقتی انسان را به کاری وا می دارد، وسایلش را هم جور میکند. فقط از ما همّت میخواهد که با استفاده از آن وسائل این مسیری که قرار هست طی کنیم، با همّت خودمان طی کنیم.
پس میتواند علّت یک شیئی، جدای از علّت غایی و نهایی باشد. مثلاً شما از اینجا (قزوین) به قم میروید؛ مقصدتان و علت غایی و نهاییتان رسیدن به قم هست. برای اینکه مثلاً زیارت کنید، و تفریحی داشته باشید. اما در این میان از این مبدا به آن مقصد رسیدن یک سری علل باید دست به دست هم بدهند. علتهای جزئیای که هست؛ یکیاش مثلاً وسیله سوار شدن است، یکیاش سلامت آن وسیله هست، سوختی که باید آن وسیله را روشن نگه داشته و به حرکت در بیاورد. اینها علتهای جزئی ای هستند که دست به دست هم میدهند و باعث میشود تا ما بتوانیم از این علل استفاده بکنیم و برسیم به آن علت نهایی که برای آن وقت گذاشتیم و هزینه ریالی کردیم. مقصودی داریم، نیاتی داریم تا آنجا برسیم، زیارت کنیم، بلکه روحمان جلا پیدا کند و حاجاتمان داده بشود و در کنار آن تفریحی هم داشته باشیم. پس علتها میتواند غیر از آن علت غایی باشد؛ علتهای جزئی، جدای از علت نهایی باشد. اما در راستای رسیدن به آن علت نهایی، این علل جزئی قرار بگیرد.
هیئت میثم تمار
﴿۳﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الاِهْتَِمامُ بِهِ، وَ اس
من میخواهم این را عرض کنم، اگر کسی سوال کند ما برای چه خلق شدیم در این عالم؟ باید اینطور بگوییم که ما خلقتمان یک علت نهایی دارد، آن فلسفه غایی و نهایی که هست، یک مطلب است، یک سری علل میانی که واسطه هست برای رسیدن ما به آن علّت نهایی؛ آن هم وجود دارد. در قرآن و روایات هر دو قسم علّت بیان شده است.
در مورد علّت میانی وقتی سوال میکنیم که ما را برای چه خلق کردهای؟ میفرماید: "وما خَلَقتُ الْجِنَّ وَ الإِنسَ إِلَّا لِيَعبُدُون"؛ ما نه تنها انسانها را بلکه اجنّه را هم که صاحب عقل هستند، اختیار دارند و مکلّف به تکلیف هستند، -می دانید دیگر، اجنّه هم مانند انسانها مومن دارند و کافر، مسلمان مومن دارند و افرادی که با اختیار مسلمان نیستند. جن بد، جن خوب. یقیناً به ما دسترسی ندارند، کما اینکه ما به آنها دسترسی نداریم. یعنی قرار نیست به ما کاری داشته باشند. تکلیف آنها برای خودشان است و تکلیف انسانها هم برای خودشان است. قدرت و بنیه آنها از انسانها ضعیفتر است. ماها که بنیه قویتری داریم نمیتوانیم به آنها دست پیدا کنیم، آنها به طریق اولی این قدرت را ندارند- فلذا هر دو گروه که صاحب اختیار و عقل هستند و تکلیف دارند، قرآن کریم میفرماید ما اینها را به این هدف خلق کردیم که مشغول بندگی شوند.
یک بندگی حداقلی هست که همان "عمل به واجبات و ترک محرمات" است. این حداقل چیزی است که صدق بندگی را دارد. ولی انسان میتواند همه اوقاتش را به بندگی بگذراند. این علّت میانی است، مثل آن ماشین است، مثل آن سوخت و علل جزئی ای هست که ما را از اینجا به قم میرساند. قرار است در این دنیا ما یک شیوه و یک روشی را در مسیر رسیدن به هدف نهایی پیش بگیریم، آن شیوه بندگی است.
کنار زندگی عادی خودمان، کار میکنیم، زندگی میکنیم، خواب و لذت داریم و به زندگی معمول مشغولیم، اما با رنگ بندگی؛ صبغه (با صاد و غین) به معنای رنگ است.
"صبغة الله" یعنی رنگ خدا، رنگ خدایی داشتن؛ قرار است که ما این زندگی عادی را -که بین کافر و مومن هيچ تفاوتی نیست در زندگی کردن، فقط تفاوتش در این است که زندگی ایمانی صبغه الهی دارد و رنگ خدایی در آن حاکم است، آنها نه، رنگ میل و لذت و رنگ غیر خدایی. در قرآن دارد کسی که از یاد خدا و از خدایی زندگی کردن دور است، "معیشت ضنک" دارد، ضنک یعنی معیشت تاریک. زندگی غیر ایمانی رنگ تاریکی دارد- این زندگی عادی را که ما باید داشته باشیم و داریم، باید رنگ الهی داشته باشد، آن رنگ الهی اش را میگویند: "بندگی، عبودیت"؛ این عمل به دستورات خدا حداقلی اش باشد یا حداکثری اش، این به عنوان علّت میانی هست. علّت غایی نیست. علّت غایی آن چیزی است که قرار است به قول امام سجاد سلام الله علیه "غداً" از او سوال بشود.
"وَاستَعمِلنی بِما تَسأَلُنی غَداً عَنهُ"؛ خدای عزیز! کاری کن من به آن علّت نهایی که بعداً از آن سوال میشود که چقدر خودت را به آن مقصد نزدیک کردی؟ جوری عمل کنم که به آن دسترسی پیدا کنم. ای خدای بزرگ! کاری کن در حرکت ها و کارهایی که به آن میگویند عبودیت، علّت میانی، چیز دست و پا گیری جلوی پایم نیاید. "وَاكْفِني ما يَشغَلُنِي الاِهتَِمامُ بِه"؛ آنی که قرار است به آن اهتمام بورزم تا برسم به مقصد، یک چیزهایی مرا مشغول نکند و دست و پا گیرم نشود. خیلی جاها آدمی دوست دارد که خدایی زندگی کند ولی موانعی پیش می آید. مثلاً حرکت میکند برای مسجد و نماز جماعت، بین راه یک اتفاقی پیش می آید و باز می ماند. کارهای خوب را می خواهد دنبال کند ولی یک موانعی به ظاهر پیش می آید، وقت آدم گرفته می شود و به آن کارها نمی رسد. عرض می کند خدایا من را کمک کن در آن مسیر میانی، آن بندگی که قرار است در میان راه داشته باشم، به عنوان روش پیمایش راه رسیدن به آن هدف نهایی، مسائل دست و پا گیر برایم پیش نیاید و روان بتوانم برسم به کارهای عبادی.
هیئت میثم تمار
من میخواهم این را عرض کنم، اگر کسی سوال کند ما برای چه خلق شدیم در این عالم؟ باید اینطور بگوییم که م
"وَاستَعمِلنی بِما تَسأَلُنی غَداً عَنهُ" کاری کن که آن هدف نهایی را که می خواهم به آن برسم و قرار است از آن سوال بشود، سوال آخرتی از آن هست، آن مقصد نهایی، طوری بشود که من در آن مسیر فقط قدم بردارم. مشغول به بازی نشوم. به اصطلاح خودم را بازی ندهم. به آن مشغول باشم و عامل به آن باشم. "وَاستَفرِغْ أَيَّامي فيما خَلَقتَني لَهُ". باز برمی گردد به آن هدف میانی. مرا به آن کارهایی وا بدار که قرار هست انجام بدهم. آن علّت غایی، وقتی به آن میرسی، دیگر عملی نمی خواهد، دیگر رسیده ای! این مابین خیلی مهم است که من چه بکنم و یک کمکی باید باشد که در این عمل ها -که حالا برایم معلوم شد چه کارهایی است- یک وقت خدشه ای، وقفه ای پیش نیاید برایم. اتفاقات به دست ما نیست. ما شاید بتوانیم مقداری در پیشگیری ضررها تلاش کنیم یا در جلب منفعت ها برنامه ریزی کنیم اماً به طور تام و تمام دست ما نیست. گاهی یک لحظه برخورد با کسی خیلی از خوبی ها را برای ما پیش می آورد، یا به عکس. فلذا این هست که دعا بسیار مؤثر است. خدای متعال هست که همه چیز را چفت می کند به هم. قلوب به دست اوست. آن طور که می خواهد قلب ها را به سمتی که باید منقلب می کند. امّا چون ما اختیار داریم، می توانیم خودمان، برنامه خودمان را به آن شکلی که میخواهیم تنظیم کنیم و به سمتش حرکت کنیم. این مقدارش دست ماست که ما راه بندگی را در پیش بگیریم یا نه.
اما در راه بندگی هم باید حتماً خدا کمک کند، خدا باید زمینه ها را پیش بیاورد. چاله چوله ها را و سنگ های مابین راه را، از میان راه بردارد. لذا دعا اینجا خیلی مؤثر است. لذا دعا یکی از "واجبات" است. مثل نماز که شرعاً واجب است، انسان بخواند، دعا هم واجب است که حتماً انسان داشته باشد. بعضی ها می گویند، خب خدا که داناست، حکیم هم هست، قادر هم هست، و هم مهربان است؛ او هرچه صلاح ماست، برایمان انجام می دهد دیگر. این طور نیست. آن مقدار که صلاح ما هست و اصلاً ما اختیاری در آن نداریم، مثل ایجاد فضای زندگی، اکسیژن مناسب، زمین را مهیا کرده، برای پوشاک مان، برای غذا مان بسترها را مهیا کرده. این ها همه جزو سنت خداست. اما در طی مسیر که با اختیار باید حرکت کنیم، ایجا دیگر دعا کارساز است. باید از او درخواست کنیم تا در آن مسیر، در پیمایش مسیر، کاری کند که ما هم باسرعت و هم با صدق و صداقت مسیر را طی کنیم؛ با آن نیت های پاک. یکی از نکاتی که خیلی باید دعا کرد این است که خدایا من را برای خودت قرار بده! عمل به واجبات و ترک محرمات خیلی محدود است. یعنی من زندگی خودم را می کنم، آنجایی هم که شما چیزی خواستی به آن عمل می کنم. درخواست های لازمی که خدا از بنده اش می خواهد خیلی محدود است. بنده زیرک و تیزبین بنده ای است که با یک چنین خدایی، این قدر ارتباطش را کم نمی بیند. بالاخره یک وجود نازنین، مهربان، لطیف، کریم که درعین حال بصیر به ما هست و همه آنچه را که ما نیاز داریم به خوبی می داند، فقط باید از او بخواهیم. در عین حال که بسیار مهربان است، قدیر هم هست، همه قدرت و بنیه و توان به دست اوست. در عین حال که قدرتمند است، عزت هم دست اوست. انسان دوست دارد با شرافت زندگی کند. فرمود: "إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعا" عزت اگر می خواهی، همه اش دست من است، همه اش! یک درصدش هم دست کسی نیست."أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعا" اگر توانایی می خواهید در زندگی تان، همه اش دست من است.
خب؛ عقل سلیم حکم می کند که این همه اگر دست خدای متعال است، از خدا تقاضا کنیم که انشاءالله هم توانایی ما را توانایی الهی قرار بدهد و هم آن شرف و عزتی که لازمه بودن در میان هم نوعان هست، او به ما بدهد. این مسئله مهم را اولاً باید درخواست کنیم و دعا کنیم و بخواهیم، و ثانیاً در این راستا قدم هم برداریم. بعضی ها خیلی زیرک اند؛ همه کارهایشان را تنظیم می کنند با خدای متعال. در حالیکه لازم هم نکرده، واجب نکرده، امّا این ها زیرک اند. می گوید خدایا من آن چیزی را می خواهم، (حتی آن لذت های طبیعی که برای ما انسان ها خدا تجویز کرده!) می گوید دوست دارم آن طور که تو می خواهی لذت ببرم از زندگی ام، از خوابم، بیداریم و...
خدا را قسم می دهیم به حق خودش و همه انبیاء عظامش، ملائکه مقربینش، خاصّه خاتم انبیا، و اوصیاء گرام آن بزرگوار علیهم السلام، به ما توفیق بدهد بتوانیم خودمان را در اختیار خدای متعال در همه عرصه زندگی مان قرار بدهیم، به برکت صلوات بر محمّد و آل محمّد.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
هدایت شده از هیئت میثم تمار
🔻هیئت میثم تمار، جلسه ویژه بانوان
"زن طراز جبهه مقاومت، پیشرو در تقوا و الگوی نمونه همسری و مادری"
🔻برگزاری محفل ختم صلوات و قرائت حدیث شریف کساء
▪️زمان: چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۸/۰۲
ساعت ۱۶ الی ۱۸
🔻مکان: قزوین، بلوار غدیر، روبروی دانشگاه بینالمللی امامخمینی، انتهای خیابان ائمه اطهار، خیابان کمیل، کوچه عرفان هفتم پلاک ۱۹
آدرس اینستاگرام:
meysamtammar_qz.ir
@meysamtammar_qz
🔻هیئت میثم تمار
🔸جلسه هفتگی انس با قرآن کریم ویژه برادران
▪️زمان: چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۸/۰۲
ساعت ۱۹:۳۰ الی ۲۰:۳۰
🔻مکان: کوثر، انتهای خیابان ائمه اطهار، خیابان کمیل، کوچه عرفان هفتم، پلاک ۱۹
@meysamtammar_qz
اصلى ترين شرط اجابت دعا.mp3
زمان:
حجم:
4.44M
🔻اصلى ترين شرط اجابت دعا
🔸قرآن تنها کتاب آسمانی است که هیچ شکی در اصالت آن وجود ندارد
🔸چگونه دعا کنیم که دعایمان مستجاب شود؟
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz
شرح فراز هفت قسمت سوم دعای بیستم.mp3
زمان:
حجم:
6.2M
🔻جلسه هشتاد و هفتم
ادامه شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه
🔸فراز هفتم (قسمت سوم):
﴿۷﴾ وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ،
وَ مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ ،
وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْاَمَنَةِ
شب نهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳
🔸داستان شأن نزول سوره عبس و ماجرای روی گردانی از شخص نابینا
🔹در کلام استاد بناییکاشی
@meysamtammar_qz