بداههی آئینی شاعران راهراه، شب هفتم محرم، منسوب به حضرت علی اصغر (ع)
آسمان میچکد از گوشهی گهوارهی تو
ماه بیرون زده از گردی رخسارهی تو!
مادرت چشم به چشمان ترت دوخته است
جان عالم ز ترکهای لبت سوخته است!
بیقرار از عطش، ای معجزه بیدار شدی
وقت پیغمبریت گشته، علمدار شدی!
چه قدَر خوب اشارات مرا میفهمی!
خوب میدانی از این معرکه داری سهمی!
با تلظّی مزن آتش به دل ای جان پدر!
جامهی صبر مرا پاره مکن بارِ دگر!
تشنه باشی و خودت وارث کوثر باشی!
شاهد سوختن کودک و مادر باشی!
با تلظّی تو بردند عطش را از یاد
میزنند از غم تو، اهل حرم هم فریاد
من که شرمنده شدم از لب خشکت پسرم
چه بلایی غمت آورد علی جان به سرم!
عمویت رفته پی آب، اگر برگردد
در پی گوهر نایاب اگر برگردد
روی دوش پدرت اندکی آرام بگیر!
کاش آهت بکند در دل دشمن تأثیر!
تا به دریا برسی، بر عطشت پا بگذار!
سر خود را به سر شانهی بابا بگذار!
فرض کن آمده پیش تو عمویت، مثلاً
شده سیراب لب خشک و گلویت، مثلاً
غرق دریایی و قرص قمری بابا جان
فرض کن از همه سیرابتری باباجان!
قدرت پر زدنت نیست، چنین بال مزن!
شعله بر جان من و قامت چون دال مزن!
اندکی صبر بکن، طی شود این بیتابی
عاقبت بر سر نی، ماهِ شبم! میتابی
تشنگی بر سر دوشم نکند خوابت کرد!
با سهشعبه نکند حرمله سیرابت کرد؟!
مادرت کاش نبیند که پرت ریخته است!
در دل خاکی و خون دور برت ریخته است!
گوش تا گوش شده پاره گلویت پسرم
میچکد اشک به لبهای تو از چشم ترم
کاشکی حرمله میمرد و نمیدید تو را!
مثل گل از وسط باغ نمیچید تو را!
پسرم! شرح غریبانهی تسلیم و رضا!
طاق شد از لب خشکیدهی تو، طاقت ما
جگرت سوخته، طفلی که نداری مانند
چه کسی ریخته بر آتش جانت اسپند
سوخت جان و جگرم، تنگ شد این سینه، علی!
سخت دارند ز نام تو چنین کینه، علی!
کینهی کهنهیشان بود که شد تیر سه سر؛
پرپرت کرده و انداخت به دامان پدر
آخرین یار من ای کودک شش ماههی من!
شده با خون گلو غسل و به قنداقه کفن!
بعد تو حال پدر سخت پریشان شده است
برود سمت حرم یا که نه؟ حیران شده است
بی تو قربانیِ کوچک، چه بگویم به رباب؟
گر بپرسد که علی کو؟ چه بگویم به جواب؟
گرچه حلقوم تو با تیغ عداوت شد چاک
هست ذکر لبم: «ای یار! رضایم به رضاک»
خون سرخت سند قطعی مظلومی ماست
با تو این واقعه تا صبح قیامت برجاست!
✍بداههسرایان:
سیدمحمد صفایی نویسی، ناهید رفیعی، محمد عظامی، مرضیه قاسمعلی، احمد رفیعی وردنجانی، فریبا رئیسی، سوده سلامت، لیلا تندرو، علی یگانه، فرشته پناهی، یاسر پناهی فکور
مزاحالدین | @mezahoddin
بداههی آئینی شاعران راهراه، شب هشتم محرم، منسوب به حضرت علی اکبر(ع)
هر طرف مینگرم، بال و پرت ریخته است
چه قدَر دل پسرم دور و برت ریخته است!
باغِ طوفانزدهام! با تو چه کردند مگر؟
که چنین در همه صحرا ثمرت ریخته است!
مثل تسبیح قشنگی که نخش پاره شده
دانهها در بر چشم پدرت ریخته است!
خالق از روز ازل بس که تو شیرینسخنی
عسل انگار به کام شکرت ریخته است!
چه شد افتادهای ای تُنگ بلورین بر سنگ؟
جام شیر و عسلی! بیشترت ریخته است!
آتش افتاده به دامان ملائک، چه شده؟
در دل عرش گمانم خبرت ریخته است!
بس که عشق پدرت را به دل اندوختهای،
عشق دنیا همهاش از نظرت ریخته است!
دشمنت غرّه به فتح است، ولیکن همهجا
خون تو، شاهد فتح و ظفرت، ریخته است!
قدم آهسته بزن تا که تو را شعر کنم
روی هر مصرع شعرم اثرت ریخته است!
دشت از رائحهی سبز پیمبر پر شد!
همهجا «شبه پیمبر»! گهرت ریخته است
جان فدا کردهای بسیار هنرمندانه
هر کجا یک اثر از این هنرت ریخته است!
روی هر قطرهی خونی که چکیده ز تنت
اشک از چشم حزینِ پدرت ریخته است
گرد و خاک است در اطراف تو اینقدر چرا؟
گوئیا ابر به روی قمرت ریخته است!
میشوم آب چنان شمع و تو پروانهی من
سوختی، در دل من هم شررت ریخته است!
کینهی بدر و حنین است که خروار شده
این همه دشمن اگر روی سرت ریخته است!
این چه سرّیست که هر جا که نظر افکندم
تکههای تن و خون جگرت ریخته است؟!
واژهی عاشقی و مستی و جام می و لب
از میان غزل و طبع ترت ریخته است!
اشبهالناس به پیغمبر! علی! تیغ و سنان
به سر و روی به حق جلوهگرت ریخته است!
مادرت بعد خداحافظی و حرز و دعا
پشت سر آب به راه سفرت ریخته است...
✍بداههسرایان:
ناهید رفیعی، سیدمحمد صفایی نویسی، فریبا رئیسی، فرشته پناهی، محمدعلی کمالی، محمدباقر منصورسمائی، سوده سلامت، محدثه مطهری، الهه جاودانی، مرضیه قاسمعلی، احمد رفیعی وردنجانی، لیلا تندرو
مزاحالدین | @mezahoddin
بداههی آئینی شاعران راهراه، شب نهم محرم، منسوب به حضرت ابوالفضل العباس(ع)
چشمهچشمه عطش از زخم تنت مینوشد
جرعهجرعه غزل از چشم ترت میجوشد
آب شرمندهی لعل لب تو تا به ابد!
خاک در رقص تو پیراهن خون میپوشد
ساقی تشنه لبانی و جهانگیری تو!
زمزم از زیر قدمهای بلندت جاری
پرچم سرخ حسینبنعلی در دستت
نامت عباس و علمدار حسینی، آری
در دل معرکه آن روز چه کردی ای ماه؟
ابر و باد و مَه و خورشید و فلک حیرانت
آسمان بار امانت نتوانست کشید
تا نیفتد به زمین، گشت ستون دستانت
اشجع الناسی و در معرکه تیغ دو دمی
شرمسار عطش و تشنگیات شد دریا
عرش و فرشند همه در عجب و در حیرت
از تماشای تو ای آینهگردان وفا!
بیجهت نیست نگاهت شده تفسیر وفا
چشم تو نسخهی دیگر که ندارد عباس!
به لطافت نه شبیه تو گلی آمده است!
نه به اندازهی تو، آینه دارد احساس!
مشک بر شانهی ساقی، عَلَم عاطفه است!
چهقدَر این همه احساس به تو میآید
بانویی دوروبرت هی نگران میچرخد
چهقدَر عطر گل یاس به تو میآید!
مشک بر دوش پی خواهش طفلان رفتی
تا که تسکین بدهد آب مگر آلامت
ریختی آب بر آب، ای به فدای عطشت!
تا ابد آب و ادب خورده گره با نامت
تیر بر چشم تو زد دشمن و افسوس ندید
مادرت آمده و غرق تماشا هستی!
گر چه شد با دمِ شمشیر جدا از بدنت،
نیست چون دست تو در رفع حوائج دستی
با همه هستی خود یار برادر بودی
وه چه مردانه به راه هدفت جان دادی!
کی شبیه تو برادر به جهان آمده است؟
که جهان را به وفاداری خود استادی
قوّت قلب حرم، مایهی آرامش من
روی ماهت شده انگار جهانی از نور!
میدرخشی قمر هاشمی اینقدر چرا!
چشم بدخواه حسودان همه باشد ز تودور!
زور در بازو و این معرکه، کو اذن نبرد!؟
دشت مملو شده از نعرهی صدها نامرد
چه حریفی شود عباس به فرمان حسین!
به اطاعت شده آب آور و مینوشد درد
آب را تا به لب آوردی و برگرداندی
گرچه دریاست ولی میل به ساحل دارد!
دل به دریا زدی و غرق عطش برگشتی
آب هم حسرت لبهای تو بر دل دارد!
میروی تا لب شط، مشک چه شوقی دارد!
آب و خیمه! چه تمنّای خیال انگیزی!
چون نیامد به حرم جرعهای از آب فرات
میشوی آب و سپس روی زمین میریزی!
با خودت زمزمه کردی که «بمیرم ای کاش
دست خالی به حرم بازنگردم بیدست»
در همین حال و هوا کرد صدایت مادر
جملهی ادرک أخایت به دل یار نشست
تکیه دادند به سروِ قد تو اهل حرم!
قامتت تکیهگه صبر و قرار است! نرو!
آب وقتی تو نباشی همهاش تشنگی است!
دل دلواپس زینب سر دار است! نرو!
نوح اگر نوحهی عباس نمیخواند به سیل،
بادبان در جهت باد مخالف میرفت
آب با نام تو از شرم فرو شد به زمین
ماند کشتیِ نجاتی و علمداری رفت
نشدی غَرّه ز انفاس "بنفسی انتَ"
فاطمه آمده با قصد حرم بردن تو
کوه صبر و ادب و مایهی آرام حرم
پشت ارباب شکست از به زمین خوردن تو!
ای اشداء علی الکفر! بیا حضرت مهر!
تا علمدار تویی، اهل حرم دلگرمند
هیچکس غیر خودت هیچ نمیخواهد، آه!
زود برگرد به جان علی اصغر سوگند
وصفت این بس که شده آب به نامت عباس!
آبرو داده فقط چشم قشنگ تو به آب
چهقدَر مرد زیاد است تو که اینجایی!
ماه من تشنگی اهل حرم را دریاب!
✍بداههسرایان:
ناهید رفیعی، سیدمحمد صفائی نویسی، زهرا فرقانی، احمد رفیعی وردنجانی، لیلا تندرو، الهه جاودانی، مرضیه قاسمعلی، مینا گودرزی، محمد عظامی، محمدباقر منصورسمائی، فرشته پناهی، فریبا رئیسی، علی یگانه، محمد صبوریان
مزاحالدین | @mezahoddin
بداههی آئینی شاعران راهراه، عاشورای حسینی، تقدیم به پیشگاه سیدالشهدا حسین ابن علی (ع)
آه! ایکاش شب حادثه فردا نشود!
دشت از خون تن لاله چو دریا نشود!
دور تا دور حرم هلهله برپا نشود!
سر انگشتری ایکاش که دعوا نشود!
علم از دوش علمدار نیفتد ایکاش!
شعله در بستر بیمار نیفتد ایکاش!
دامنی در دهن خار نیفتد ایکاش!
پسر فاطمه ایکاش که تنها نشود!
نرود کاش به نیزه سر هفتاد و دو نور!
اسبها بر تن پاکان نکند کاش عبور!
آه از شام! دل دخترکان! جشن و سرور!
کاروان اسرا کاش تماشا نشود!
«امشبی را شه دین در حرمش مهمان است»
بر لب اهل حرم زمزمهی قرآن است
آخرین پرده ز آرامش این طفلان است
کاش فردا نشود! محشر کبری نشود!
غرق خون است شهیدی که کمی جان دارد
زخمهایی به تن از مردم نادان دارد
خواهرش در طرفی دیدهی گریان دارد
کاشکی شمر در این معرکه پیدا نشود!
کوفی و عهد و وفاداری و وجدان؟ هیهات!
نو به نو نعل زدن بر سم اسبان، هیهات!
سیلی و طفل سه ساله، به لبش جان، هیهات!
کاشکی شاهد تنهایی بابا نشود!
قصد حلقوم علی را نکند خصم زبون!
نتپد کاشکه فردا دل عالم در خون!
آتش و خیمه و احوال جهان ناموزون
قسمت اهل حرم لفظ سبایا نشود!
نشود کاش سری بر سر هر نیزه بلند!
مثل یک آهوی گمگشتهی افتاده به بند؛
کاشکی دختر جامانده نیفتد به کمند!
در دل زینب از این واهمه غوغا نشود!
تا علمدار نفس دارد علم بر پا هست!
چشم امید به ابر و کرَم دریا هست!
مشکها خالی از آبند، عمو اما هست!
آب ایکاش که شرمندهی سقا نشود!
نیزه و تیر، نبارد ز یسار و ز یمین!
دست عباسِ علمدار نیفتد به زمین!
حرمله تیر شقاوت نکند زهرآگین!
علی اکبر جهت رزم مهیا نشود!
کاش فردا نکشد کار به مشک و گودال!
قوم نااهل نگردد به فریبی اغفال!
مصحف ایکاش نگردد به عداوت پامال!
هر شریحی به خطا صاحب فتوا نشود!
دختری کاش نبیند پدرش رفت به جنگ!
کاش طوفان نزند دامن گلها را چنگ!
سیلی و زخم زبان کاش نبیند دل تنگ!
داستان ختم به طشت و سر بابا نشود!
ارباً اربا شدنِ سرو و زمین افتادن!
غنچه را تیر عوض آب به میدان دادن!
جنگ و دعوا سر انگشتری و پیراهن!
این همه کاشکه در محضر زهرا نشود!
کاش ایمان نرود با هوس گندم ری!
آه! ایکاش مسیحا نرود بر سرِ نی!
ای بنی آدم! از این شرم نمیری تا کی؟
اشکها کاش که خشک از غم عظما نشود!
چشم عباس الهی که نگردد غمگین!
به تن علقمه مردانه بیاندازد چین
کاش با دست، علمدار دهد یاریِ دین!
کمر شاه، الهی ز غمش تا نشود!
کاشکی جا نشود هیچ سری بین تنور!
چشم نامحرم کوفی بشود کاشکه کور!
کاش ژولیده و خونین نشود هالهی نور!
روضه ایکاش که مکشوف و هویدا نشود!
کاش در مجلس مِی آل نبی را نبرند!
کاش در آتش غم بیش از اینها ندمند!
دل بیتاب رقیه نخورد کاش گزند
کاش توهین به لب سید و آقا نشود!
شد شکمها همه انباشته از مال حرام
وعدهی خرمن ری، طعمه کشیده ست به دام
یک طرف وعدهی شیطان، طرفی امر امام
به خدا سیر کس از لقمهی دنیا نشود!
کاش حائل نشود دست به جای سپری!
کاش طوفان نزند بر پر و بال پسری!
کاش شرمنده نباشد لب خشک پدری!
غربت آل علی کاش که معنا نشود!
چه نبردی است که مابین سیوف است و دموع!
کاش اصلاً نشود جنگ در این دشت شروع!
بنگر حال رباب و نکن ای صبح طلوع!
تا گلوی پسرش طعمهی اعدا نشود!
✍بداههسرایان:
ناهید رفیعی، سوده سلامت، فریبا رئیسی، فرشته پناهی، سیدمحمد صفایی نویسی، محمدعلی کمالی، مرضیه قاسمعلی، طاهره ابراهیمنژاد، لیلا تندرو، علی یگانه، مینا گودرزی، زهرا فرقانی
مزاحالدین | @mezahoddin
بداههی آئینی شاعران راهراه، شب یازدهم محرم، شام غریبان
ای ساربان! آهسته ران! در دشت جا مانده دلی
یک تکه از این دشت را برده ست با خود محملی!
جامانده از گهوارهای، یک مشت خاکستر فقط!
مشتی پَر و یک معجر و گلبرگ نیلوفر فقط!
جا مانده از یک باغ گل، گلهای پرپر بر زمین
از آسمانها میرسد برگوش آوایی حزین
یادش بخیر آن روز که آمد ز راه این کاروان
شد فرشِ زیر پایشان آئینهی هفت آسمان!
بادِ پریشان میدود، سرگشته بین لالهها
مانده ست در پیراهنش آن اشکها و نالهها
زینب دلش جا مانده، از گودال بیرون آمده
چون از وداع آخرش با بوسهی خون آمده!
بر دست شعله معجری، چشمی به نیزه دوخته!
در آتش خشم و جنون، پروانهها پر سوخته!
از ناقه افتاده زمین آئینه با چشمان تر
عباس دارد وایِ من! بر این مصیبتها نظر
خون میچکد هم از زمین هم آسمان در کربلا
آه از غروب و غربت الشام، الشام بلا!
باید که هستی تا ابد با چشم تر زاری کند
وقتش رسیده بعد از این زینب علمداری کند!
ای وای این صحرا پر است از شعلههای دمبهدم!
زینب علمداری کند در ورطهی طوفان غم!
در خون نشست این کاروان، هم خیمه و هم ماهشان
آتش زدند این دشت را با شعلههای آهشان!
آه! از رکاب مصطفی انگار افتاده نگین!
عرش خدا غرق به خون افتاده بر روی زمین!
با ناقهی بیمحملی زینب اسارت میرود!
از اهل بیت مصطفی معجر به غارت میرود!
ای همرهان کاروان! باشید یار کودکان!
چون خاطرات خوبشان آتش گرفته در خزان
آهسته ران، با غنچهها تندی مکن باد وزان!
بر مویشان شانه بزن! آهسته کن آرامشان!
قرآن بهروی نیزه و خوشحال عمروعاصها!
دارند اسارت میروند آلالهها و یاسها
زینب شکایت میبرد پیش خدا از کوفیان
از آنچه در گودال دید از حال و روز کاروان
گوید خدایا شاهدی خود بر پریشانی ما
این لالههای غرق خون باشند قربانی ما
الحمدلله الذی داده ست نعمتها به ما
هم ساقی و هم ساغر و نور ولایت را به ما
با خواندن قرآن پدر، بر نیزه غوغا میکند!
دارد علی ابن حسین او را تماشا میکند!
با حجت حق میرود این کاروان از کربلا
یعنی که زینب میشود پیغمبر خون خدا!
طفلان سیلی خورده و خار مغیلان در کمین!
بارِ امانت میکشد زینب به دوشش بعد از این!
میمانَد اینجا کربلا در کربلا، زینب اگر
روی زمین بگذارد این بار گران را بیاثر!
✍بداههسرایان:
احمدرفیعی وردنجانی، مینا گودرزی، زهرا فرقانی ،لیلا تندرو، محمد عظامی، سوده سلامت، محمود حسنی مقدس، سیدمحمد صفایی نویسی، فریبا رئیسی، علی یگانه، زهرا آراستهنیا
مزاحالدین | @mezahoddin
❓ استفاده از طبل، سنج و شیپور در مراسم عزاداری به چه شرطی اشکال ندارد؟
الف) به شرطی که یک طبل هم واسه من بخرید و الا گریه میکنم.
ب) به شرطی که بندری باهاش نزنید.
ج) به شرطی که به شکل متعارف و متناسب با دسته عزاداری نواخته شود.
#احکام
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا شبهه دارم. امام حسین (ع) اگه میدونست بره؛ شهید میشه پس خودکشی کرده و معصوم نیست! اگه نمیدونست هم که خب امام نیست! حال کردی استدلال رو؟
پاسخ:
بله میدونست. اما وظيفه داشت بره. مثل پلیسی که میدونه بره به جنگ قاتلا در خطره اما میره. مثل مدافعان حرم و مدافعان سلامت که میدونستن در خطرن ولی رفتن. این اسمش شجاعت و ایثاره. خودکشی مال ترسوهاست که خودشون رو از یه جایی پرت میکنن و بعد باید با کاردک از زمین جمعشون کرد.
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
❓ نماز ظهر عاشورا کی خوانده میشود؟
الف) شب. چون تا شب مشغول عزاداری و سینهزنی و گرفتن غذای نذری هستیم.
ب) به خدا پناه میبریم که بخواهیم نماز عاشورا قضا شود. ما نماز عاشورا را صبح سحر میخوانیم بعد میرویم سراغ عزاداری.
ج) سر وقت خودش، موقع اذان ظهر. خوب است که عزادار سید الشهدا به امامش اقتدا کرده و نماز را به همه چیز اولویت بدهد.
#احکام
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️#الوحاجاقا من گوشیم مگاپیکسلش پایین بود؛ دوستم گفت: «این که به درد نمیخوره! گوشیتو بده یه مشت تخمه بگیر...» منم گرفتم. حالا یادم اومد محرمه! الان تو محرم این تخمه رو بخورم ایراد داره؟
پاسخ:
شما ایرادی نداره تخمه بخورید. برای بقیه هم اگه هتک حرمت عزا نشه ایراد نداره! ولی با توجه به این که سفیه هستید معامله گوشیتون باطله... با ولیتون برید گوشیتون رو پس بگیرید...
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
❓ قمه زدن موجبِ... میشود، پس ... .
الف) موجب خونریزی شدید میشود. پس به بیمارستان منتقل کرده و برای سلامتی شخص دعا کنید.
ب) موجب فیلم گرفتن و سوژه شدن شخص میشود. پس کامنت و دایرکت را ببندید تا کسی عقل و شعور نداشتهتان را به رختان نکشد.
ج) موجب ضرر قابل توجه به بدن میشود و همچنین به دلیل نداشتن هیچگونه توجیه قابلفهمی موجب وهن دین میشود. پس قطعا حرام است.
#احکام
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️#الوحاجاقا من دفعه پیش زنگ زدم گفتید دروغ گفتن به همسر جایز نیست! این جایز نیست یعنی چی دقیقا؟ اگه حرامه چرا نمیگی حرامه؟
پاسخ:
ای بابا بازم شما؟ ول نمیکنی ما رو؟ ما ماجرا داریم بعد از تماسهای شما!
ببین برادر من! جایز نیست؛ یعنی حرام است. در مقابل جایز است که یعنی حرام نیست.
علت اینم که نمیگم حرامه اینه که باز جک میسازی میگی: «این حاجاقا همش میگه حرام است بفرمایید!»
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
❓ حضور در مجالس عزاى امام حسین (ع) در محرّم چه حکمى دارد؟ مستحب است یا واجب؟
الف) الان توقع داری اینجا گزینه طنز بذارم؟ خجالت نمیکشی؟ کیسان ابوعمره به کمرت بزنه با این طنز احکامت.
ب) هنوز که اینجایی؟ زودتر برو تا کیسان نیومده.
ج) مستحب است مستحب است مستحب است. خیلی هم مستحب است.
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا شبهه دارم. مگه کربلا جلگه رود فرات نیست؟ خب دو متر زمین رو میکندند میرسیدند به آب دیگه! اینقدر هر سال میگید تشنه بودند!
پاسخ:
شما وقت کردی یه توک پا تا کربلا برو تا هم معنی جلگه رو بفهمی هم پیاده تا کنار فرات برو قدمهات رو بشمار که حدود ١۵ کیلومتره. تو کربلا یه شریعه کوچیک از فرات میاد. چاه آب کندن با اون ماسهبازی که کنار دریا میکنی فرق داره ها! تو ساحل دریای خزر هم یه کم از دریا فاصله میگیری دیگه با سه متر و چهار متر کندن به آب نمیرسی...
دو خط هم کتاب بخون. امام هم پشت خیمهها خندق کندند و هم قرار بود چاه آب حفر کنند که عمر سعد با سپاهش مانع شد!
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
❓ اگر پشت دستها موهای بلند داشته باشد ...؟
الف) دیگر با آن دستها خمیرِ کیک ورز ندهید. مثل بابای من که یکدفعه آمد توی کیک درست کردن کمکِ مامانم بکند، دو هفته است دارم از لای دهان و دندانها مو میکشم بیرون.
ب) بالاغیرتا عکس این دست رو توی بیوی اینستاگرامتان نگذارید. کسی به حلقهی وسطش نگاه نمیکند.
ج) تیمم اشکال ندارد و همینطور موی پیشانی. ولی اگر موی سر روی پیشانی آمده باشد باید آن را عقب بزند.
#احکام
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا شبهه دارم. میگن آب فرات رو به خیمههای امام حسین (ع) بستن. مگه جوبه که ببنده؟ رود به اون بزرگی رو با سدهای امروزی هم نمیشه بست!
پاسخ:
کی گفته سد درست کردن؟ خودت میبری خودت میدوزی! ما گفتیم پونصد نفر آدم گذاشتن جلوی راهی که میره سمت شریعه فرات. راه یاران امام رو بستن که نیان آب بردارن! سختش میکنی چرا؟
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️#الوحاجاقا میدونید دلفین وقتی میخوابه نصف مغزش بیداره و برای همین یک چشمش هم بازه؟ من نماز صبح رو به زور پا میشم با یک دهم مغزم میخونم با چشمای ژاپنی... شما میگی نماز شب بخونم؟
پاسخ:
میدونستی اگه زودتر بخوابی زودتر بیدار میشی؟ و اینکه نمازتو قبل خواب بخون؛ سخته؟ بعد از نماز عشا بخون... اصلا تو راه و در حین کارات بخون!
اون نماز صبحتم با یک دهم مغز به درد فرزند مونث جد پدریت میخوره فقط!
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
چند طنز از یک روایت
بخشندگی
ای که داری تو گناها میتازی
گند میزنی هر ثانیه به بازی
گمون نکن خدا فراموشت کرد
خبر داره چقد دو دوزه بازی
✍ زهرا آراستهنیا
🔹🔹
گنه کردی همیشه، ور پریده
گهی با باد غبغب، گه خمیده
چه راحت از خطای تو گذشته
ولی کلا شتر دیده، ندیده!
✍ مرضیه قاسمعلی
🔹🔹
از وصف ستّاریتت قرآن سروده
جز معصیت در کولهبار من نبوده
یک عمر پوشاندی خطایم را خدایا
اما ببین این بنده رسوایم نموده
✍ فرشته پناهی
🔹🔹
هی گند زدی و حضرت حق پوشاند
از بادهی لطفش به تو دائم نوشاند
سرمست شدی و باز هم گند زدی
پنداشتی از ثبت ملائک جاماند؟
✍ فرشته پناهی
🔹🔹
فرد گناهکار! گنه یاورت شده
پنداشتی که خوبی و شیطان خرت شده؟
انقدر پردهپوشی تو رب نمود که
گفتند توبه کرد، چرا باورت شده؟
✍ محمدحسین علیان
🔹🔹
سوتی از تو بخشش بیحد از او
باخبر از کردههایت مو به مو
دیزی رحمت که بار است از ازل
گیرم این دیزی، حیای گربه کو؟
✍ طاهره ابراهیمنژاد
🔹🔹
پشت هم هی دسته گل دادی به آب
خواجه بخشید و تو هی کردی خراب
دست مامور چپ از جا کنده شد
جزوه شد دفتر، شده دفتر کتاب
✍ طاهره ابراهیمنژاد
#طنزروایت_محور
حضرت علی (ع):
هشدار! هشدار! به خدا سوگند، چنان پردهپوشى كرده كه پندارى تو را بخشيده است.
«نهجالبلاغه؛ حکمت 30»
🔸مزاحالدین🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
حسن آقامیری داره زمینهسازی میکنه که امامزمان (عج) بیان بتونن انتقام خون امام حسین (ع) رو بگیرن...
کسی جر نزنه بگه مختار قبلا منو انداخته تو دیگ روغن و از من گرفته!
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا تو آش ۴۰ فاطمه که باید از ۴۰ تا فاطمهدار حبوبات بگیریم و نذرمون رو ادا کنیم، اگه یه خانواده یه فاطمه داشتن و یه فاطمه زهرا، اینا دوتا حساب میشن یا باید بریم سراغ یه خانواده دیگه؟
پاسخ:
اولا: که تو هیچ منبع معتبری همچین نذری نیومده.
ثانیا: تو نذر کردی، حاجت تو برآورده شده چرا اون فاطمهدارها باید جورش رو بکشن؟! خیلی حضرت فاطمه (س) رو دوست داری خودت از جیب مبارک خرج کن، آش بپز ببر برا فاطمهدارها! والا!!
🔸زهرا آراستهنیا🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
السلام علیک یا زین العابدین(ع)
شهادت بزرگ مرد مناجات، سید سجده کننده آل طه، امام عابدان و عارفان، تسلیت باد!
از کربلا تا شام در زنجیر بودی
هرچند در زنجیر اما شیر بودی
بر روی نی، قرآن، نگاهش در نگاهت
تو امتداد آیه تطهیر بودی
در شام و کوفه خطبههایت آتشین بود
خون خدا را بهترین تصویر بودی
در کاخ خضرا هیبت شاهان شکستی
هیهات من الذله را تفسیر بودی
بوده نمازعشق را قد قامت ارباب
تو السلام آخر و تکبیر بودی
🔸طاهره ابراهیمنژاد🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا اگه نعل اسب خالی تهیه کنیم روزی میاره یا حتما باید دعایی روش خونده بشه؟ واقعا این روزا خیلی سخت میگذره.
پاسخ:
اون نعل اسب اگه روزی بیار بود که خود اسب بیچاره پُرروزی میشد و لازم نبود هی سواری بده.
تازه یه چیز بگم! هرجا نعل اسب دیدی فرار کن! میگن این خرافات از طرف دشمنان شیعه و از وقتی در اومد که نعل اسب تو کربلا شد یکی از روضههای مکشوفه! دیگه خوددانی!
🔸زهرا آراستهنیا🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
هدایت شده از وطنز
🔸 بداههی زینبی شاعران راهراه تقدیم به شهدای شاهچراغ
دشمن زخمخوردهی این ملک
چشم بر منطق و شرف، بسته
بیهدف میزند، به قصد ترور
تا مگر شیر را کند خسته!
چه خیالی! سراب پشت سراب!
شیرِ رویینتن است این ملت
دست حق پشت اوست چون هربار
راه حق را نموده او نصرت
آمده باز لشکری از تور
گو بگیرد ز نو کمان آرش
گر بسوزیم، باز زنده شویم
مثل ققنوس در دل آتش
آمده با تمام خود باطل
هان بتازیم سوی میدانش
گر بمیریم یا بمیرانیم
یکی از حُسنَیَین پایانش...
جانمان را بگیر آرامیم
که تجلی نور خواهد شد
خون ما را بریز خشنودیم
که وضوی ظهور خواهد شد
مقتل ما، مسیر خیزش ماست
پس چه بهتر اگر حرم باشد!
خون سرخ شهید آخر سر
خاک بر نعش خصم میپاشد!
باب مهدی اگر هدف شده است
سینهی شیعیان سپر، بهتر!
در مرام فدائیان حسین
گر نماند به جسم، سر، بهتر!
شور کربوبلا به سر داریم
دارد این مرگها "مبارک باد"
ما رأیتُ به غیر زیبایی
زینبیم و اماممان سجاد
با تقلّای عاجزانهی خود
شاخهای را بریده در هر سو
آن درخت جوان تناور شد
حال موتوا بغیظکم، موتوا!
گرچه از نو غبار برپا شد
راه را گم نمیکنیم ولی
شوق ما آرمان روح الله
چشم ما و نگاه سیدعلی
یک نفر باز دشنه پنهان کرد
بعد تطهیر کرد قاتل را
دست او تا گلوش در خون است
آنکه آمیخت حق و باطل را
غیرت شیعه میشود طرفت
آی ای داعشی وامانده!
از شهید غریب شاهچراغ
وای اگر دختری به جامانده
ما برای تمام حقخواهان
مَثل آخرت و دنیاییم
ما کجا، خستگی و ترس کجا؟
که امید اماممان ماییم
هرکه صبح شهادت از کف داد
شام مرگ است روزی اش قطعا
حامی مکتبیم و دین خدا
سرمان گر جدا شود از تن
دلمان گرچه سوخت، باکی نیست
خونمان سخت آمده است به جوش
مثل طوفان و با ابهت سیل
برسر ظلم میکنیم خروش
✍️ بداههسرایان:
زهرا فرقانی، زهرا آراستهنیا، فهیمه انوری، طاهره ابراهیمنژاد، محدثه مطهری، مرضیه قاسمعلی، فریبا رئیسی، فرشته پناهی، سوده سلامت
💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔بله: ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا: eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام: t.me/vatanz_ir🇮🇷
بابا برام از این ماشینا بخر
تاتی کنم خسته میشم تو سفر
راه دوره و منم که خیلی نی نی!
برم کنار دست این برادر؟
🔸فرشته پناهی🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
مزاح الدین
بابا برام از این ماشینا بخر تاتی کنم خسته میشم تو سفر راه دوره و منم که خیلی نی نی! برم کنار دست ا
-چی شده چرا راه نمیری؟ بنزین تموم کردی؟
+نه استارت نمیزنه! فکر کنم از دینامشه! قربون دستت یه هول بده روشن بشه.
🔸محمدحسین علیان🔸
مزاحالدین | @mezahoddin
☎️ #الوحاجاقا من وام اربعین بگیرم ٢٣ درصد بهره بهتره یا از یکی قرض کنم ٢٠ درصد؟ کدوم حلالتره؟
پاسخ:
از بابات قرض کن که چه پس ندی چه دوبله و سوبله پس بدی حلال باشه!
🔸ابراهیم کاظمی مقدم🔸
مزاحالدین | @mezahoddin