🖌نگاهی به دو مکتب فقهی- اصولی نجف و سامرا
◀️ درسگفتاری از استاد سید محمد جواد شبیری:
🔸از زمان میرزای شیرازی(ره) تا به امروز دو مکتب اصلی مطرح بوده است:
سبک اول: معروف به سبک اصحاب النجف است که مرحوم آخوند خراسانی محور بزرگان آن است.
سبک دوم: معروف به سبک اصحاب السامرا است که از دوره میرزای شیرازی و در سامرا آغاز شده است.
🔹شنیدهام كه یك دورهای راهها بسته شده بوده و ارتباطات قطع شده بوده و اصحاب میرزا كاری جز درس خواندن نداشتند و از همین رو درس، شش هفت ساعت طول میكشیده است.
🔸اصحاب سامرا مانند خود میرزا حالت تشکیکی داشتهاند که این مسأله درست برخلاف اصحاب النجف بوده است. اصحاب النجف بر خلاف اصحاب السامرا حالتی جزمگرایانه داشتهاند و اگر به عبارات کفایه مراجعه کنید میبینید که زبانی که آخوند در کفایه به کار برده است، زبان «این است و جز این نیست» و قطعیت جزمی است.
بعضی میگفتند ممثل نجفیها «انما» است و ممثل سامرائیها «لیت و لعلّ» و امثال اینها است.
🔹در بین شاگردان میرزا خصوصا سید محمد فشارکی بیشتر بر تدریس تمرکز داشت. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در واقع شاگرد اصلی ایشان بوده است. حاج شیخ به قم میآید و توسط ایشان سبک یا مکتب قم تأسیس میشود. این حوزه بعد از زمان حاج شیخ، مقداری تحت تأثیر تفکرات سامرائی سید محمد فشارکی و بعد از ایشان تحت تأثیر مرحوم آقای بروجردی است.
🔸مرحوم آقای بروجردی سبک نویی را وارد میکنند که بیش از هر چیزی «تتبع» در آن نقش داشته است. این دو نفر را باید تأثیر گذارترین افراد بر مکتب فکری قم تا این دوره قلمداد کرد. در قم گروهی تحت تأثیر مرحوم آقای حاج شیخ بودهاند و گروهی دیگر تحت تأثیر مرحوم آقای بروجردی بودهاند. مباحث علمای بعدی قم بیشتر تحت تأثیر این دو شاخص مطرح میشود.
🔹مرحوم آقای بروجردی اصلا در سامرا نبودند، بلکه از شاگردان مطرح مرحوم آخوند خراسانی محسوب میشوند. ولی نکته مهمی که باید در مورد ایشان در نظر داشت استقلال فکری ایشان است. سبک فکری آقای بروجردی اساسا کاملا مستقل است.
🔸تأثیرات آقای بروجردی بر مکتب قم بیش از آنکه در اصول فقه نمایان باشد، در فقه آشکار شده است. اگر شما نگاهی به تعلیقات عروه مرحوم امام خمینی و مرحوم آقای گلپایگانی بیاندازید، میبینید که اکثریت قاطع این تعلیقهها از آقای بروجردی گرفته شده است و حتی بسیاری از حرفها عین نظریات مرحوم آقای بروجردی است که آقایان پذیرفتهاند و شاید بتوان گفت نزدیک به هفتاد درصد مطالب آقای بروجردی را پذیرفتهاند. همین مسأله به خوبی نشان دهنده تأثیر جدی آقای بروجردی بر فقه مکتب قم است.
🔹شنیدهام كه مرحوم آقای خوئی گفته بودند که وقتی میخواستم حاشیه عروه را بنویسم، حتما چند حاشیه را مد نظر داشتم و حتما مراجعه میکردم. این حاشیهها عبارت بودند از: حاشیه مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، حاشیه مرحوم نائینی، حاشیه مرحوم آل یاسین و حاشیة حاج شیخ علی جواهری. ایشان میگوید که فکر نمیکردم که کسی دیگر هم باشد که حرفی داشته باشد اما در اواسط مباحث صلات بود که حاشیه آقای بروجردی به دستم رسید و دیدم حرف دارد. بعد از آن بود که حاشیه را با ملاحظه حاشیه آقای بروجردی تنظیم کردم و بعد هم به قمستهای قبلی برگشتم و بخشهایی که بدون عنایت به حاشیه ایشان تنظیم شده بود را به حاشیه ایشان هم مراجعه کردم. از این جهت تأثیرات آقای بروجردی بر آقای خوئی کاملا محسوس است.
🔸در تهذیب الاصول مرحوم امام خمینی، آن اندازه که تأثیرات مباحث مرحوم حاج شیخ مشخص است، تأثیر چشمگیری از اصول فقه مرحوم آقای بروجردی نمیبینید.🔺
#نقد_و_نظر
#تاریخ
#نجف
#سامرا
—
◀️ متن کامل این درسگفتار و ارسال نظرات در:
https://goo.gl/yAbLqc
—
👉@mfeqhi
«پس از پیامبر»
بازخوانی مقالهای از استاد حاج سید محمدجواد شبیری زنجانی
مروری بر دو فصل نخست کتاب «ظلامة الزهرا(ع)» به قلم مرحوم آیتالله احمدی میانجی
- قَدْ كَانَ بَعْدَكَ أَنْبَاءٌ وَ هَنْبَثَةٌ
لَوْ كُنْتَ شَاهِدَهَا لَمْ تَكْثُرِ الْخَطْبُ
- إِنَّا فَقَدْنَاكَ فَقْدَ الْأَرْضِ وَابِلَهَا
وَ اخْتَلَّ قَوْمُكَ فَاشْهَدْهُمْ فَقَدْ نَكَبُوا
- أَبْدَتْ رِجَالٌ لَنَا فَحْوَى صُدُورِهِمْ
لَمَّا مَضَيْتَ وَ حَالَتْ دُونَكَ التُّرْبُ
- تَجَهَّمَتْنَا رِجَالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنَا
لَمَّا فُقِدْتَ وَ كُلُّ الْإرثِ مُغْتَصَبٌ *
ـ (اى پیامبر) پس از تو خبرها و شداید گوناگون رخ نمود که اگر شاهد آنها بودى سخن به درازا نمى کشید.
ـ ما همچون زمینى که از اندک باران هم محروم مانده, تو را از کف دادیم و قوم تو پراکنده و تباه شدند، آنها را بنگر که از راه به در شده اند.
ـ در آن هنگام که رفتى و خاک بین ما و تو فاصله افکند، [نا]مردانى نجواى درونیشان را آشکار ساختند.
ـ آن دم که تو را از دست دادیم، [نا]مردانى بر ما هجوم آوردند و به ما توهین روا داشتند و تمام میراث به یغما رفت.
*. این اشعار قسمتی از سرودۀ هند بنت اثاثه بوده که حضرت فاطمۀ زهرا علیهاالسلام در کنار مزار پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم خطاب به آن بزرگوار بدان تمثل جستهاند.
#فاطمیه
#بازخوانی
#سیره #تاریخ
شمارۀ 1
____
🌐مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌐https://m-feqhi.ir/
🆔@mfeqhi
🔹 شاید در وقوع برخى از این حوادث همچون ماجراى فدک و غصب آن از سوى حکومت و مناظرات حضرت زهرا علیها السلام با ابوبکر در این زمینه و…. چندان اختلافى نباشد، ولى پاره اى از حوادث مانند ماجراى سوزاندن در و فشارى که بر حضرت صدیقه طاهره در میان در و دیوار وارد شده که به مرگ فرزندى که در شکم داشت انجامید، از سوى برخى از دانشمندان فریقین بعید شمرده شده؛
🔸 ایشان میگویند که چگونه ممکن است چنین فجایعى در حضور صحابه بزرگ پیامبر رخ داده باشد؟ آیا میتوان باور کرد که یاران پیامبر در برابر این حوادث دلخراش سکوت ورزیده باشند. دانشمند پارسا و سختکوش مرحوم آیت الله حاج میرزا على احمدى میانجى (قدس سره) که بهویژه در حدیث و تاریخ از خبرویت ویژه اى برخودار بود، در پاسخ چنین پرسشى به تألیف رساله اى با نام (ازاحة الارتیاب عن حدیث الباب) دست مییازد، این رساله با نام «ظلامة الزهراء علیها السلام في النصوص و الآثار» به چاپ رسیده است.
🔹 در بررسى حوادثى همچون موضوع این رساله, آگاهى از روابط حاکم بر قبایل قریش و رقابتها و برترى جویىها و کینهورزىهاى آشکار و پنهان ایشان ضرورى است.
🔸 بدون شناخت زمینههاى اجتماعى حوادثى چون سقیفه نمىتوان از اسباب پیروزى سقیفهسازان بهدرستى سخن گفت. در این مباحث باید به مناسبات اجتماعى آن زمان و انگیزههاى درونى صحابۀ پیامبر صلى الله علیه و آله و تأثیر این انگیزهها در رفتارهاى ایشان توجهى ویژه داشت.
👈 یکسانانگارى صحابه و قرار دادن همۀ آنها را در یک صف اجتماعى و دینى و غفلت از حضور منافقان در میان یاران پیامبر صلى الله علیه و آله خطایى است بنیادى که مع الأسف دیدگاه (عدالة الصحابة) بدان دامن زده است.
#فاطمیه
#بازخوانی
#سیره #تاریخ
https://eitaa.com/mfeqhi/1387
شمارهٔ ۲
____
🌐مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌐https://m-feqhi.ir/
🆔@mfeqhi
◀️ مقدمۀ کتاب
🔹 مؤلف در مقدّمۀ کتاب، پس از اشاره به انگیزۀ تألیف، موضوع مهمى را در ارتباط با مصادر تاریخىِ اینگونه مباحث گوشزد مىکند. وى تأکید مىنماید که تلاش گستردۀ دانشمندان مکتب خلفا در محو آثار و روایاتى که اندک اشارهاى به مثالب صحابه –بهویژه شیخین- داشته و تضعیف هرکس که کوچکترین اهتمامى به نقل این دست احادیث از خود نشان داده، سبب از دست رفتن بسیارى از مصادر مکتب خلفا در این بحثها شده (ص6)؛ با این همه، آنچه از گزند حوادث در امان مانده و به ما رسیده، خود براى اثبات فجایع رخداده پس از پیامبر کافى است (ص9) و نشان مىدهد که نقل اصل این حوادث، تنها به کتابهاى شیعه محصور نیست.
🔸 برای نمونه، زائده احادیث محمد کلبى را تنها به این دلیل ترک مىکند که وى کرامتى را از امام صادق علیه السلام نقل کرده، و سلام بن ابى مطیع کتاب ابى عوانه را که در موضوع مثالب نگاشته بود از وى گرفته و مىسوزاند (ص6). از همه شگفت انگیزتر اینکه هنگامى که عبدالرزاق در جلسۀ حدیثى خود به عمر بن الخطاب اعتراض مىکند که چرا احترام پیامبر خدا را رعایت نکرده و از آن حضرت با لقب (رسول اللّه) یاد نکرده، زید بن المبارک (که رعایت احترام خلیفۀ دوم را واجب مىدانسته و توهین به پیامبر خدا را چندان مهم نمى دانسته!) از مجلس وى برخاسته و دیگر به نزد عبدالرزاق بازنگشته و از وى حدیث نقل نمىکند! (ص7).
👈 تشیّع به معناى گستردۀ آن که صرفاً با نقل احادیث فضائل اهل بیت و مثالب دشمنان ایشان تحقّق مىیافته، در جرح راویان نقشى بسزا دارد (ص8).
#فاطمیه
#بازخوانی
#سیره #تاریخ
https://eitaa.com/mfeqhi/1387
شمارهٔ ۳
____
🌐مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌐https://m-feqhi.ir/
🆔@mfeqhi
◀️ مرورى بر فصل نخست
در فصل نخست کتاب ۷۵ حدیث درباره حبّ و بغض حضرت امیر علیه السلام نقل شده که اکثر آنها را مىتوان در پنج دسته گنجاند:
1️⃣ احادیثى که از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده شبیه این حدیث که آن حضرت به حضرت على علیه السلام مىفرماید: تنها منافق با تو کینه مىورزد و تنها مؤمن تو را دوست مىدارد.
2️⃣ بغض على علیه السلام (و اهل بیت) بغض خدا و پیامبر و محبت على (و اهل بیت) محبت خدا و پیامبر است.
3️⃣ در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم، منافق از راه کینه ورزى وى نسبت به حضرت امیر علیه السلام شناخته مىشده است، حتى عمربن الخطّاب هنگام دیدن کسى که به حضرت على علیه السلام دشنام مىدهد او را منافق مىشمارد6.
4️⃣ فرزند حلال زاده از فرزند حرام زاده از راه حب و بغض آن بزرگوار تفکیک مىشده است، و اگر بچهای آن حضرت را دوست نمىداشت مىفهمیده اند که پاک زاد نیست.
5️⃣ از انصار تنها کسى به حضرت امیر علیه السلام کینه مىورزد که اصل وى یهودى است.
صدور این احادیث (بسیار) از پیامبر اکرم نشان مىدهد که در عصر رسالت جوّ گستردهای ضد حضرت امیر علیه السلام شکل گرفته و جمع بسیارى، از آن حضرت کینه به دل داشتهاند و شب و روز در این راه مىکوشیدند.
👈 این احادیث از سنخ احادیث ملاحم بوده و از مصیبتهایى که پس از پیامبر بر آن حضرت و خاندان پاک پیامبر فرو ریخت خبر مىدهد.
#فاطمیه
#بازخوانی
#سیره #تاریخ
https://eitaa.com/mfeqhi/1387
شمارهٔ ۴
____
🌐مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌐https://m-feqhi.ir/
🆔@mfeqhi
◀️ مرورى بر فصل فصل دوم
در این فصل با نگاهى تاریخىتر، از دشمنى افرادى که چه بسا در طول تاریخ عنوان صحابۀ بزرگ پیامبر یافته، هالهای از تقدّس وجود آنها را احاطه کرده سخن به میان آمده است.
اطلاعات این فصل را مىتوان در گروههایى جا داد که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1️⃣ گروه اول: گزارشهایی که به اسباب سر باز زدن مسلمانان از پذیرش خلافت حضرت امیر علیهالسلام اشاره دارد: برخى از این اسباب در کلام مخالفان آمده که بیشتر نوعى بهانهجویى و عذرتراشى است؛ همچون کم سن بودن آن حضرت یا علاقۀ آن بزرگوار به بنى عبدالمطلب و بیم از تفاخر بنى هاشم.
اینگونه گزارشها، گرایشهاى جاهلى و رسوبات گستردۀ تفکرات حاکم قبل از اسلام را در اذهان مسلمانان نشان مىدهد و تأثیر شگرف این افکار را در رفتارهاى اجتماعى ایشان روشن مىسازد.
گزارش جالبى از عمربن الخطاب نقل شده که تحلیل جبریانۀ وى را نشان مىدهد. وى در گفتگو با ابن عباس دربارۀ علت دست نیافتن حضرت امیر علیهالسلام به منصب خلافت، با اینکه خواسته پیامبر بوده، مىگوید: (إنَّ رسولَ اللهِ(ص) أراد امراً و أراد الله غیره، فنفذ مراد الله و لم ینفذ مراد رسول الله، أوَ کلّما أراد رسول الله کان؟)
با چشمپوشى از مغالطهای که در این سخن رخ داده و ارادۀ تشریعى و ارادۀ تکوینى به یکدیگر خلط شده، خود این شیوۀ تحلیل حوادث تاریخى جالب توجه است.
2️⃣ گروه دوم: گزارشهایی که کینۀ قریشیان نسبت به شخص حضرت امیر علیهالسلام و عوامل آن را نشان مىدهد:
در روایتى از امام زین العابدین علیهالسلام دربارۀ علت کینۀ قریش نسبت به آن حضرت مىخوانیم: «لانّه أورد أوّلهم النار و قلّد آخرهم العار.»
در این حدیث به دو نکته اشاره شده،
🔸 نکتۀ نخست: بسیارى از سران قریش در جنگ بدر به آتش دوزخ رهسپار شدند که بیشتر آنها به دست حضرت امیر علیهالسلام کشته شدند. در روایتى از امام رضا علیهالسلام دربارۀ سبب دورى گزیدن مردم از آن حضرت (باوجود فضیلت و سابقه وى در اسلام و موقعیت ممتاز ایشان در نزد پیامبر) آمده است: «مردم از آن رو از آن حضرت کناره گرفتند که وى پدران و نیاکان و برادران و عموها و دایىها و خویشاوندان بسیارى از آنان را که به پیکار خدا و رسول آمده بودند به قتل رسانیده بود، لذا از وى کینه به دل داشتند، برخلاف دیگران که هیچیک چنین سابقه جهاد در رکاب پیامبر صلى الله علیه و آله را نداشتند.»
🔹 نکتۀ دوم: در فتح مکه که پرچم افتخار آن با نام حضرت مولى تزیین یافته، ننگ عار (أنتم الطلقاء) بر پیشانى برخى از قریشیان همچون خاندان معاویه نقش بست، و این دو امر سبب کینۀ قریشیان نسبت به آن حضرت گردید.
در برخى روایات از پیامبر صلى الله علیه و آله آمده که آن حضرت در خلوت خود با حضرت امیر صدا به گریه بلند کرده و علت آن را (ضغائن فى صدور اقوام لایبدونها لک الاّ بعدى) [کینه هاى نهان در دل مردمان که تنها پس از من آنها را آشکار مىسازند] خواند.
به این کینه هاى پنهان در سخن محمدبن الحنفیة نیز اشاره رفته است.
بنابر نقلى، حتى در زمان پیامبر نسبت به دختر ایشان توهین مىشده است.
#فاطمیه
#بازخوانی
#سیره #تاریخ
https://eitaa.com/mfeqhi/1387
شمارهٔ ۵
____
🌐مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌐https://m-feqhi.ir/
🆔@mfeqhi
3️⃣ گروه سوم: نقلهایی که کینۀ قریشیان را نسبت به بنىهاشم (به طور عموم) گزارش مىکند.
در نقلهاى چندى از عباس عموى پیامبر روایت شده که با حالت غضب به خدمت پیامبر درآمد و گفت: «اى پیامبر خدا چرا قریشیان وقتى همدیگر را ملاقات مىکنند با چهره هاى خندان با هم روبه رو مىشوند ولى وقتى ما را مىبینند به گونهای دیگر رفتار مىکنند؟!»
آگاهى از این زمینۀ روانى پذیرش روایاتى را که برخورد ناجوانمردانه با خاندان پیامبر و حضرت زهرا علیها السلام را گزارش کرده آسان ساخته، استبعاد برخى از بزرگان را در این زمینه برطرف مىسازد.
همچنین به تفصیل از نام دشمنان حضرت على علیهالسلام که در کتب تاریخى یاد شده است. در نقلى آمده که مردمان از حضرت على کراهت داشته و هواداران صمیمى وى اندک بوده است. این نقل ها البته مربوط به زمان خلافت حضرت امیر علیهالسلام و پس از آن بوده، ولى ظاهراً مؤلف از این رو به نقل این گزارش ها دست یازیده که بر این باور بوده که این دشمنى ها و کینه ورزى ها بى سابقه نبوده و در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله هم ریشه داشته است، چنانچه در نقلى از سعدبن ابى وقاص آمده که (من و دو نفر در مسجد نشسته بودیم، و از على علیهالسلام بدگویى کردیم، پیامبر در حالى که از چهره اش غضب آشکار بود، وارد شده و فرمود: ما لکم ولى، من آذى علیاً فقد آذانى.
مؤلف در پایان فصل به نتیجه گیرى از اطلاعات ارائه شده پرداخته و در یک کلام آورده که به تعبیر ابن ابى الحدید، عرب با برخوردهاى خشن خود با حضرت على علیهالسلام که نزدیک ترین فرد به پیامبر صلى الله علیه و آله بود، انتقام خویش را از پیامبر گرفتند که البته این اقدامات در سرکوب مخالفت هاى احتمالى نیز نقش بسزایى داشت.
4️⃣ گروه چهارم: روایاتى که از کینۀ عائشه نسبت به حضرت امیر علیه ا لسلام و علتهاى آن پرده برمىگیرد.
حساسیت عائشه نسبت به آن حضرت تا بدان جا بود که هنگامى که داستان بیمارى پیامبر و تشریففرمایى آن بزرگوار را به مسجد نقل مىکند، مىگوید: «حضرت در میان دو نفر عباس و مردى دیگر به مسجد درآمد». ابن عباس تصریح مىکند که مراد از «مردى دیگر» در این گزارش حضرت على بن ابى طالب است ولى چون عائشه آن حضرت را دوست نداشت، نام وى را نیاورده است.
عائشه در برابر دشنام حضرت على در حضور وى سکوت مىورزد و هنگامى که خبر شهادت حضرت را مىشنود (از شادى) سجده مىکند.
مؤلف کتاب ظلامة الزهراء علیها السلام، حدیث مفصّلى از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام به نقل از کتاب جمل شیخ مفید آورده که در آن از اسباب کینه ورزى عائشه نسبت به آن حضرت سخن رفته است که محصّل آنها را نقل مىکنیم:
🔸 نخست: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مرا بر پدر وى ترجیح داد و در بسیارى از جاها مرا بر وى مقدم داشت این امر کینه عائشه را به دنبال داشته و بر او گران مىآمد.
🔹 دوم: در هنگام عقد اخوت بین اصحاب پیامبر، آن حضرت بین پدر وى و عمربن الخطاب برادرى افکند ولى مرا به برادرى خود اختصاص داد.
🔸 سوم: پیامبر به امر خداوند، به بستن درهاى خانههاى اصحاب خود که به مسجد گشوده مىشد دستور داد؛ بهجز در خانۀ من. پیامبر در پاسخ اعتراض برخى از اهل خود سبب این امر را دستور الهى دانست. ابوبکر از این امر غضبناک شده و دربارۀ اهل آن حضرت سخنى گفت که دخترش شنیده و کینۀ مرا به دل گرفت.
در ادامۀ این حدیث از ماجراى خیبر سخن رفته که در آن پیامبر نخست پرچم به دست ابوبکر و سپس به دست عمر داد و پس از ناکامى این دو در جنگ با یهودیان، پرچم به دست حضرت امیر علیهالسلام نهاد و آن بزرگوار پیروز از میدان نبرد بازآمد که این امر سبب کینۀ ابوبکر و بهتبع کینۀ عائشه نسبت به آن حضرت گردید.
ماجراى ابلاغ سورۀ برائت و عزل ابوبکر از این مأموریت و سپردن آن به حضرت امیر علیهالسلام سبب دیگر کینۀ این پدر و دختر بود؛ البته کینۀ عائشه نسبت به خدیجه (همچون کینه ورزى هر هوویى نسبت به هووى خود) با عنایت به جایگاه بلند آن بانو در نزد پیامبر سبب شده بود که با دختر وى نیز دشمنى ورزد و این دشمنى دامان حضرت امیر علیهالسلام را نیز فرا مىگیرد.
در این گونه گزارش ها کینۀ عائشه به تبع پدرش نسبت به حضرت امیر علیهالسلام مشاهده مىگردد، کینه فروخفتهای که با فراهم شدن زمینه مساعد، بیدار شده و خرمن اهل بیت را مىسوزد.
👈 با شناخت این پیش زمینه ها پذیرش روایاتى که رخ دادن حوادث دلخراش بر دختر پیامبر صلى الله علیه و آله را گزارش کرده چندان دشوار نمىنماید.
#فاطمیه
#بازخوانی
#سیره #تاریخ
https://eitaa.com/mfeqhi/1387
شمارهٔ ۶
____
🌐مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌐https://m-feqhi.ir/
🆔@mfeqhi