🔰وقتی دیوارهای اسارت صدای جام جهانی را نشنیدند
استان خراسان رضوی، در میان برگهای زرد و کهنه بایگانی هلال احمر، نامهای جا مانده از روزهای جنگ خودنمایی میکند. نامهای که به مقصد نرسید، اما حامل روایتی بود که مرزهای زمان و مکان را پشت سر گذاشته است. برادری در ایران، با شوق و شور از مسابقات جام جهانی فوتبال برای برادرش، اسیر در اردوگاههای عراق، مینویسد.
این نامه نه از دردهای جنگ میگوید و نه از روزهای سخت زندگی در پشت جبهه. محتوای آن فقط درباره بازیهاست: گلها، نتایج، تیمها. نویسنده تلاش کرده تا صدای شادی و هیجان یک دنیای آزاد را در قالب کلمات، به برادری که در اسارت است منتقل کند.
اما این نامه، به مقصد نرسید. میان هزاران نامه دیگر، در مسیر اردوگاهها گم شد و پس از پایان جنگ، به جای رسیدن به قلب برادر، به قفسهای در بایگانی سپرده شد.
دو نگاه به زندگی
این نامه، نماینده دو جهان متفاوت است:
دنیای نویسنده، جهانی که در آن حتی جنگ و سختیها نیز نتوانستهاند شور زندگی را خاموش کنند. در این دنیا، فوتبال، ورزش، و حتی برد و باخت تیمهای خارجی، بخشی از زندگی روزمره است.
دنیای گیرنده نامه، اما چیزی جز اسارت و محرومیت نیست. جهانی سرد و تاریک، پر از شکنجه و خفقان، که حتی دریافت یک نامه از عزیزان نیز به آرزویی محال بدل شده است.
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰معرفی کتاب آهوی گمشده؛ خاطرات آزاده حمید احمدینیا
"آهوی گمشده" روایتی است از زندگی و خاطرات حمید احمدینیا، آزادهای که در دوران جنگ تحمیلی به اسارت درآمد و در اردوگاههای مختلف دوران سختی را سپری کرد. داستانها و خاطرات این کتاب علاوه بر شجاعت و ایستادگی در برابر فشارهای دشمن، نشاندهنده عمق انسانی و روحیه مقاوم او است.
📖 نویسنده: زهره علی عسگری
🖋 ناشر: انتشارات پیام آزادگان
معرفی نویسنده
زهره علی عسگری نویسندهای است که با قلم خود در دل تاریخ ایران به روایت زندگی انسانهای مقاوم و شجاع پرداخته است. کتاب «آهوی گمشده» اثری است که به خاطرات آزاده شجاع، حمید احمدینیا، پرداخته و گوشهای از دردها و تلاشهای یک آزاده را در دوران اسارت به تصویر میکشد.
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰آزادی از پشت میلهها؛ روایت دکتر محمدباقر علی از اعتراضات ۸ آذر در اردوگاه موصل
نخستین دورهمی عصر خاطره "الماسهای درخشان" به میزبانی مؤسسه پیام آزادگان استان تهران، فرصتی بود تا آزادگان سرافراز ایران از خاطرات ناب و تلخ دوران اسارت خود در اردوگاههای عراق بگویند. موضوع این مراسم، روایت اعتراضات خونین ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل بود؛ روزی که به نمادی از همبستگی و مقاومت در برابر طرح جداسازی اسرای بسیجی و ارتشی تبدیل شد.
دکتر محمدباقر علی، یکی از آزادگان حاضر، در این مراسم به تشریح جزئیات این روز پرداخت: «یکی از دوستانمان، تیغه کوچکی از یک اره را پیدا و پنهان کرده بود. این تیغه روزی به کار آمد که تصمیم گرفتیم از آسایشگاه خارج شویم. او با این تیغه کوچک، طی شش روز میله شیشه پنجره را برید. این کار باید بسیار مخفیانه انجام میشد. بالاخره پس از باز کردن میله، آقای فیضی یک میله آهنی آورد و توانست سه قفل در را یکییکی بشکند. در نهایت در باز شد و ما وارد محوطه اردوگاه شدیم.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰شور مقاومت در سایه اعتصاب؛ روایت حجتالاسلام مولایی از ۸ آذر در اردوگاه موصل
نخستین گام از پروژه جدید مؤسسه پیام آزادگان استان تهران برای بازگو کردن خاطرات آزادگان از دوران اسارت، به موضوع اعتراضات ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل اختصاص داشت. این اعتراض، که در برابر طرح جداسازی اسرای بسیجی از ارتشی توسط عراقیها شکل گرفت، نقطهای درخشان در تاریخ مقاومت آزادگان است.
حجتالاسلام حسین مولایی، یکی از آزادگان حاضر، در این مراسم با اشاره به نقش خود بهعنوان مسئول پخش خبر و تحلیل اطلاعات، از شکلگیری اعتراضات و مقاومت آزادگان گفت: «من مسئول پخش خبر و جمعآوری اطلاعات بودم. همچنین وظیفه داشتم افرادی را که وارد اردوگاه میشدند، آنالیز کنم. پس از عملیات رمضان، مسلمبنعقیل و محرم، عراقیها سرهنگ وطنپرست را مسئول اردوگاه کردند، اما برخی او را نپذیرفتند و حاج اسماعیل بختنام را جایگزین او کردند.یکی از مسائل اصلی، برنامه عراقیها برای جداسازی بسیجیها از ارتشیها بود که شورای مشورتی اردوگاه به شدت با آن مخالفت کرد.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰روایت رمضان استادیان؛ ۸ آذر ۱۳۶۱، روز انتقام صدام از آزادگان بود
مراسم "الماسهای درخشان" که با هدف بازگو کردن خاطرات آزادگان از دوران اسارت برگزار میشود، به اعتراضات ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل اختصاص یافت؛ روزی که به نمادی از مقاومت آزادگان در برابر ظلم دشمنان تبدیل شد. در سومین روایت این مراسم، رمضان استادیان از جزئیات این روز تلخ و مقاومت آزادگان در برابر انتقامجویی صدام سخن گفت.
او در آغاز سخنان خود با اشاره به پیشزمینه تاریخی این حادثه بیان کرد: «روز ۸ آذر، همزمان با سالگرد عملیات طریقالقدس بود؛ عملیاتی که صدام معتقد بود در آن تمامی اسرای عراقی توسط ایرانیها تیرباران شدهاند. او این روز را بهعنوان روز شهید نامگذاری کرد و سال بعد، در همین روز، انتقامش را از ما گرفت.»
استادیان ادامه داد: «البته این حادثه بهطور مستقیم به ایام محرم مرتبط نبود، اما در همان زمان، عزاداری نیز ممنوع شده بود. یکی از اسرای بهبهانی با صابون تصویر امام را روی دیوار کشید. وقتی عراقیها تصویر را دیدند، ما را احضار کردند. در پاسخ، گفتم جلسه باید با آیاتی از قرآن شروع شود و خودم تلاوت کردم. پس از آن، عراقیها از ما خواستند تصویر را برداریم. من گفتم به چند شرط این کار را انجام میدهیم؛ قلم و کاغذ، دمپایی، قرآن و برای بچهها عصا و عینک میخواهیم. مسئول اردوگاه تمام این خواستهها را پذیرفت و انجام داد.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰محمدرضا رنگینکمان: عصر عاشورا را در حادثه ۸ آذر تصور میکردم
محمدرضا رنگینکمان به روایت خاطرات خود از حادثه ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل پرداخت. حادثهای که به گفته او، "اگر مردم جهان میدانستند چه اتفاقی افتاده، برای همیشه در تاریخ ثبت میشد."
او با توصیف این روز تلخ گفت: «آن روز برای من عصر عاشورا را تداعی میکرد. همه جا خون بود. وقتی بچهها از شکنجه میگریختند و به سیمهای خاردار اطراف اردوگاه پناه میبردند، بدنهایشان پاره و خونی میشد. پس از پایان درگیری، عراقی ها با گونی پر از باند و پانسمان آمدند. بسیاری از بچهها که برای مداوا برده شدند، دچار عفونت شدند، اما آنهایی که زخمهایشان را دستنخورده باقی گذاشتند، زودتر درمان شدند.»
رنگینکمان درباره علت این حادثه توضیح داد: «همانطور که دوستانم گفتند، این درگیری به دلیل تلاش عراقیها برای تفکیک بسیجیها از ارتشیها بود. در آن روز یکی از اسرای جانباز که توان راه رفتن نداشت، در خطر قرار گرفت. میدانستیم که اگر به دست عراقیها برسد، شکنجههایشان را تحمل نخواهد کرد. من پیراهنش را گرفتم و به پشت پرتاب کردم. سپس خودم را زیر پای بچهها انداختم تا از دید سربازهای عراقی پنهان بمانم. وقتی سمت بچهها هجوم آوردند همگی متفرق شدند و آنها هم مرا دیدند و شروع به کتک زدنم کردند.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰آزاده رضا شملی: در روز ۸ آذر از هیچ تفکیکی بین بسیجیها و ارتشیها پیروی نکردیم
رضا شملی یکی از آزادگان سرافراز، در مراسم "الماسهای درخشان" که به میزبانی موسسه پیام آزادگان استان تهران برگزار شد، از دوران اسارت در عراق و تلاشهای عراقیها برای ایجاد تفرقه در میان اسرای ایرانی سخن گفت. او بهویژه از روز ۸ آذر ۱۳۶۱ و نقش مقاومت در برابر تفکیک اسرای بسیجی و ارتشیها یاد کرد و به تحلیل دلایل و انگیزههای پشت این درگیریها پرداخت.
رضا شملی با اشاره به روزهای سختی که پس از عملیات رمضان در اسارت به سر میبردند، گفت: «در عملیات رمضان، حدود ۹۰۰ نفر از نیروهای ما اسیر شدیم. چون ما جزو اولین گروههایی بودیم که به خاک عراق حمله کردیم، عراقیها از ابتدا کینه زیادی از ما داشتند. ما چهار ماه بهطور مفقود در اسارت بودیم و هیچکسی حتی صلیب سرخ و ایران هم از وضعیت ما خبر نداشت. شرایط اسارت برای ما بسیار سخت بود. هیچ امکاناتی به ما داده نمیشد، حتی لباس و پتو هم نداشتیم و بر روی سیمان سرد خوابیدیم. در این مدت شکنجهها و فشارهای زیادی متحمل شدیم و عراقیها از ما دل خوشی نداشتند.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰عبدالحمید شمسالهی: ۸ آذر، روزی بود که اردوگاه به دست اسرا افتاد
عبدالحمید شمسالهی، آزاده و جانباز دفاع مقدس، در مراسم "عصر خاطره الماسهای درخشان" که به میزبانی مؤسسه پیام آزادگان استان تهران برگزار شد، به بازگویی خاطرات خود از حادثه ۸ آذر ۱۳۶۱ پرداخت. او این روز را یکی از تاریخیترین و تلخترین روزهای اسارت نامید و از مقاومت اسرای ایرانی در برابر ظلم و ستم عراقیها سخن گفت.
شمسالهی با ادای احترام به مرحوم حجتالاسلام ابوترابی، سخنان خود را آغاز کرد و گفت: «۸ آذر یک روز تاریخی و استثنایی در تاریخ اسارت ما است. آقای رمضان استادیان کتابی به نام آن ۳۵ نفر نوشتند که به خوبی این روز را توصیف کرده است. اما پیش از هر چیز باید یاد و خاطره مرحوم حجتالاسلام ابوترابی را زنده نگه داریم. ایشان پیغمبرگونه ما را راهنمایی و هدایت کردند. ما در دوران اسارت نمیدانستیم تکلیف ما چیست و چگونه باید رفتار کنیم. ابوترابی راه و منش زندگی در اسارت را به ما آموخت. او بود که ما را از خطرات اختلاف و درگیریهای بیهوده دور کرد. نتیجه هدایتهای ایشان را اکنون در آزادگانی میبینیم که در این جمع، سالم و استوار حضور دارند.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰روایت محمدتقی طباطبایی از حادثه ۸ آذر؛ جنایتی هولناک در اردوگاه موصل
محمدتقی طباطبایی، آزاده سرافراز، در مراسم "الماسهای درخشان" که به مناسبت گرامیداشت مقاومت آزادگان در اردوگاه موصل برگزار شد، از خاطرات خود درباره حادثه ۸ آذر ۱۳۶۱ و رهنمودهای حاج آقا ابوترابی سخن گفت.
او ضمن اشاره به اهمیت این روز در تاریخ مقاومت آزادگان گفت: «حادثه ۸ آذر، روزی خونین و هولناک در تاریخ اسارت ما بود که هیچگاه از خاطرم پاک نمیشود. یاد و خاطره حاج آقا ابوترابی را که چون چراغ راه در دل تاریکیهای اسارت میدرخشیدند، گرامی میدارم. اگر هدایتهای ایشان نبود، شاید دهها حادثه مشابه در اردوگاهها رخ میداد.»
وی درباره همراهیاش با حاج آقا ابوترابی گفت: «زمانی که با حاج آقا ما را به سمت اردوگاه میبردند، ایشان به من گفتند: "اگر ما را جدا کردند، به بچهها بگو تندروی نکنند و مراقب رفتارشان باشند." وقتی به اردوگاه رسیدیم، عراقیها حاج آقا را از ما جدا کردند. من توصیههای ایشان را به بچهها رساندم. حاج آقا همیشه تأکید داشتند که کتک خوردن بهخاطر مستحبات جایز نیست و باید سالم به ایران بازگردیم، چرا که ما امانت ملت هستیم.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰صالحآبادی: مظلومیت آزادگان و جنایت عراقیها در ۸ آذر نباید فراموش شود
حجتالاسلام علی اصغر صالحآبادی، آزاده دوران دفاع مقدس، در مراسم دورهمی "عصر خاطره الماسهای درخشان"، خاطرات تلخ و عبرتآموز خود را از حادثه ۸ آذر ۱۳۶۱ بازگو کرد. او با تأکید بر مظلومیت اسرا و جنایات عراقیها گفت: «حادثه ۸ آذر، یکی از دردناکترین روزهای تاریخ اسارت ما بود. عراقیها پس از کشتار و شکنجههای بیرحمانه، احساس پیروزی کردند و زمانی که نان و آب را برایمان آوردند، این صحنه تلخ، مرا به یاد واقعه عاشورا انداخت؛ وقتی بعد از شهادت امام حسین (ع)، آب را آزاد کردند. آنقدر اوضاع سخت بود که هیچکدام از ما نتوانستیم حتی آب بخوریم. بسیاری از بچهها در آن زمان روزه بودند.»
صالحآبادی با اشاره به نبود رهبری واحد در اردوگاه و مشکلات ناشی از تصمیمگیریهای پراکنده افزود: «یکی از بزرگترین مشکلات ما در آن زمان، عدم وجود رهبری و خطدهی واحد بود. تصمیمها بیشتر بهصورت گروهی یا توسط ارشد آسایشگاهها گرفته میشد و دیگران نیز به تبعیت از آنها میپیوستند. این مسئله باعث شد که تصمیمگیریها عاقلانه و هماهنگ نباشد و گاهی اوضاع بهجای آرامتر شدن، متشنجتر شود.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰شکنجههای روز ۸ آذر در روایت حسن یوسفی از اسرای عملیات محرم
حسن یوسفی یکی از آزادگان سرافراز، در مراسم "عصر خاطره الماسهای درخشان" که به میزبانی موسسه پیام آزادگان استان تهران برگزار شد، از لحظات تلخ روز ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل گفت و به شدت شکنجههایی که در این روز متحمل شد اشاره کرد.
او از دوران اسارت خود و چالشهای فیزیکی و روانی که در آن روزها تحمل کرده بود، گفت: «حدود ۱۱ آبان در عملیات محرم اسیر شدیم و ۲۹ آبان زمزمههایی از تفکیک اسرای بسیجی و ارتشی شنیده شد. اکثر بچهها مخالف این اقدام بودند و میدانستیم که اگر حتی یک قدم به خواستههای عراقیها نزدیک شویم، فردا برای مصاحبه با دوربین خواهند آمد. این تفکیک، چالشی جدی برای همه ما بود. آن روز که از ما خواسته شد به داخل آسایشگاه برویم، من و یکی دیگر از بچهها تصمیم گرفتیم که داخل آسایشگاه بمانیم تا شاید از خطر در امان بمانیم.
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰۸ آذر ۱۳۶۱؛ نبردی بیرحمانه و یادگاری از ایستادگی آزادگان در برابر ظلم
عبدالله سرابی، آزاده سرافراز، در اولین مراسم "عصر خاطره الماسهای درخشان" به میزبانی موسسه پیام آزادگان استان تهران با جزئیات کامل از حادثه خونین ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل سخن گفت و مظلومیت، ایستادگی و جنایتهای آن روزها را شرح داد. متن کامل این روایت به شرح زیر است:
علت اینکه خاطرات خیلی جزئی از آن دوران تو ذهنم مانده، این بود که مسئول پخش خبر بین کسانی بودم که در تصمیمگیریها مؤثر بودند. مسئول آسایشگاه ۶ آقای تقوایی نجیب بود، سعید فرجیانزاده و آقای علی جوزانی هم بودند. من اخبار را از یکی از دوستانم به نام صیادیان میگرفتم و میان بچهها پخش میکردم.
علت درگیری ۸ آذر این بود که میخواستند بسیجیها را از ارتشیها جدا کنند، اما بچهها مقاومت کردند. آنها آمدند و تعدادی از ارشدها و مسئولان آسایشگاه را جدا کرده و به طبقه بالای ما بردند. مسئول آسایشگاه ۲ که ما در آن بودیم، آقای کمال رضیان بود مسئول اردوگاه هم اسماعیل بختنام بود و جزو آنها بودند. ما بهخاطر اینکه آنها را برده بودند، اعتراض و اعتصاب کردیم.
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir