🔴 اطلاعیه مهم| جزئیات پرداخت مرحله سوم سود سود هبه شده موسسه پیام آزادگان
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان،مرحله سوم پرداخت سود ویژه موسسه پیام آزادگان در شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان مربوط به سال ۱۴۰۲، از تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳ از طریق شعب بانک ملت قابل دریافت است. رعایت نکات اعلامشده هنگام مراجعه به بانک ضروری است.
پیرو هماهنگی های صورت گرفته با بانک ملت، نکات الزامی جهت دریافت مرحله سوم پرداخت ویژه سود هبه شده موسسه پیام آزادگان در شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان، مربوط به سال ۱۴۰۲،به شرح زیر است:
🔻برای دریافت مبلغ صرفاًبه شعب بانک ملت مراجعه نمایید.
🔻با توجه به هماهنگی های صورت گرفته با بانک، لطفاً از تاریخ 05/09/1403 به بعد مراجعه نمایید.(مراجعات قبل از این تاریخ به نتیجه نخواهد رسید)
🔻حتماًهنگام مراجعه به بانک فقط درخواست «پرداخت ویژه پیام آزادگان » را داشته باشید از عناوینی مانند سود سهام موسسه یا سود سهام شخصی خودداری کنید.
🔻به متصدی بانک اعلام کنید از قسمت سایر، بخش پرداخت ویژه، کد 880 را انتخاب کرده، سپس با کلیک بر روی اسم موسسه پیام آزادگان شماره حواله و شناسه عددی را اعلام کنید و مبلغ سود سهام خود را دریافت کنید.
🔻لازم به ذکر است در صورتی که بانک از شما شماره حواله و شناسه عددی مطالبه کرد منظور از شماره حواله همان شماره شناسنامه و منظور از شناسه عددی کدملی آزاده است.
🔻نکته: کد دوره ای که مربوط به این سری از پرداخت ویژه هست 14030008 می باشد.
@mfpa_ir
🔴مراحل به اختصار:
مراجعه به بانک ملت» قسمت سایر» پردخت ویژه » کد۸۸۰ » انتخاب موسسه پیام آزادگان » اعلام شماره حواله و شناسه عددی
درصورت بروز هرگونه مشکل در دریافت مبلغ با شماره تلفن 02537848236 ( آقای اسدی) تماس حاصل فرمایید.
@mfpa_ir
موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان
🔰شهید ترکاشوند؛ جسمی که شکست، اما روحی که جاودانه ماند
در تاریخ ایران، افرادی هستند که نامشان فراتر از زمان و مکان، در قلب تاریخ میدرخشد. یکی از این شخصیتها شهید آزاده بهروز ترکاشوند است؛ مردی که هم در جبهههای جنگ و هم در بندهای اسارت، تصویری از صبر، ایمان و مقاومت را به نمایش گذاشت و در نهایت، با شهادتش الگویی برای آزادگی و انسانیت شد.
تولد و ورود به میدان جهاد
شهید بهروز ترکاشوند، در تاریخ اول فروردین ماه ۱۳۴۷ در شهر اراک به دنیا آمد. وی در یک خانواده نظامی متولد شد؛ پدرش علیمحمد از اعضای ژاندارمری بود. در دوران کودکی به کسب مهارتهای فنی و عملی پرداخته و در سنین نوجوانی به عضویت بسیج درآمد. علاقه و اشتیاق به جبههها او را در نهایت به ثبت تغییر تاریخ تولد در شناسنامهاش و اعزام به مناطق جنگی کشاند. با آغاز جنگ تحمیلی، او در صفوف نخست مدافعان وطن قرار گرفت و در عملیاتهای سرنوشتسازی همچون والفجر ۸، بدر و کربلای ۵ نقشی کلیدی ایفا کرد.
او در یکی از مأموریتهای شناسایی در منطقه فکه در سال ۱۳۶۵، پس از نبردی سنگین با نیروهای بعثی، به اسارت دشمن درآمد. این آغاز یکی از سختترین دورانهای زندگی او بود.
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰وقتی دیوارهای اسارت صدای جام جهانی را نشنیدند
استان خراسان رضوی، در میان برگهای زرد و کهنه بایگانی هلال احمر، نامهای جا مانده از روزهای جنگ خودنمایی میکند. نامهای که به مقصد نرسید، اما حامل روایتی بود که مرزهای زمان و مکان را پشت سر گذاشته است. برادری در ایران، با شوق و شور از مسابقات جام جهانی فوتبال برای برادرش، اسیر در اردوگاههای عراق، مینویسد.
این نامه نه از دردهای جنگ میگوید و نه از روزهای سخت زندگی در پشت جبهه. محتوای آن فقط درباره بازیهاست: گلها، نتایج، تیمها. نویسنده تلاش کرده تا صدای شادی و هیجان یک دنیای آزاد را در قالب کلمات، به برادری که در اسارت است منتقل کند.
اما این نامه، به مقصد نرسید. میان هزاران نامه دیگر، در مسیر اردوگاهها گم شد و پس از پایان جنگ، به جای رسیدن به قلب برادر، به قفسهای در بایگانی سپرده شد.
دو نگاه به زندگی
این نامه، نماینده دو جهان متفاوت است:
دنیای نویسنده، جهانی که در آن حتی جنگ و سختیها نیز نتوانستهاند شور زندگی را خاموش کنند. در این دنیا، فوتبال، ورزش، و حتی برد و باخت تیمهای خارجی، بخشی از زندگی روزمره است.
دنیای گیرنده نامه، اما چیزی جز اسارت و محرومیت نیست. جهانی سرد و تاریک، پر از شکنجه و خفقان، که حتی دریافت یک نامه از عزیزان نیز به آرزویی محال بدل شده است.
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰معرفی کتاب آهوی گمشده؛ خاطرات آزاده حمید احمدینیا
"آهوی گمشده" روایتی است از زندگی و خاطرات حمید احمدینیا، آزادهای که در دوران جنگ تحمیلی به اسارت درآمد و در اردوگاههای مختلف دوران سختی را سپری کرد. داستانها و خاطرات این کتاب علاوه بر شجاعت و ایستادگی در برابر فشارهای دشمن، نشاندهنده عمق انسانی و روحیه مقاوم او است.
📖 نویسنده: زهره علی عسگری
🖋 ناشر: انتشارات پیام آزادگان
معرفی نویسنده
زهره علی عسگری نویسندهای است که با قلم خود در دل تاریخ ایران به روایت زندگی انسانهای مقاوم و شجاع پرداخته است. کتاب «آهوی گمشده» اثری است که به خاطرات آزاده شجاع، حمید احمدینیا، پرداخته و گوشهای از دردها و تلاشهای یک آزاده را در دوران اسارت به تصویر میکشد.
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰آزادی از پشت میلهها؛ روایت دکتر محمدباقر علی از اعتراضات ۸ آذر در اردوگاه موصل
نخستین دورهمی عصر خاطره "الماسهای درخشان" به میزبانی مؤسسه پیام آزادگان استان تهران، فرصتی بود تا آزادگان سرافراز ایران از خاطرات ناب و تلخ دوران اسارت خود در اردوگاههای عراق بگویند. موضوع این مراسم، روایت اعتراضات خونین ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل بود؛ روزی که به نمادی از همبستگی و مقاومت در برابر طرح جداسازی اسرای بسیجی و ارتشی تبدیل شد.
دکتر محمدباقر علی، یکی از آزادگان حاضر، در این مراسم به تشریح جزئیات این روز پرداخت: «یکی از دوستانمان، تیغه کوچکی از یک اره را پیدا و پنهان کرده بود. این تیغه روزی به کار آمد که تصمیم گرفتیم از آسایشگاه خارج شویم. او با این تیغه کوچک، طی شش روز میله شیشه پنجره را برید. این کار باید بسیار مخفیانه انجام میشد. بالاخره پس از باز کردن میله، آقای فیضی یک میله آهنی آورد و توانست سه قفل در را یکییکی بشکند. در نهایت در باز شد و ما وارد محوطه اردوگاه شدیم.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰شور مقاومت در سایه اعتصاب؛ روایت حجتالاسلام مولایی از ۸ آذر در اردوگاه موصل
نخستین گام از پروژه جدید مؤسسه پیام آزادگان استان تهران برای بازگو کردن خاطرات آزادگان از دوران اسارت، به موضوع اعتراضات ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل اختصاص داشت. این اعتراض، که در برابر طرح جداسازی اسرای بسیجی از ارتشی توسط عراقیها شکل گرفت، نقطهای درخشان در تاریخ مقاومت آزادگان است.
حجتالاسلام حسین مولایی، یکی از آزادگان حاضر، در این مراسم با اشاره به نقش خود بهعنوان مسئول پخش خبر و تحلیل اطلاعات، از شکلگیری اعتراضات و مقاومت آزادگان گفت: «من مسئول پخش خبر و جمعآوری اطلاعات بودم. همچنین وظیفه داشتم افرادی را که وارد اردوگاه میشدند، آنالیز کنم. پس از عملیات رمضان، مسلمبنعقیل و محرم، عراقیها سرهنگ وطنپرست را مسئول اردوگاه کردند، اما برخی او را نپذیرفتند و حاج اسماعیل بختنام را جایگزین او کردند.یکی از مسائل اصلی، برنامه عراقیها برای جداسازی بسیجیها از ارتشیها بود که شورای مشورتی اردوگاه به شدت با آن مخالفت کرد.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰روایت رمضان استادیان؛ ۸ آذر ۱۳۶۱، روز انتقام صدام از آزادگان بود
مراسم "الماسهای درخشان" که با هدف بازگو کردن خاطرات آزادگان از دوران اسارت برگزار میشود، به اعتراضات ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل اختصاص یافت؛ روزی که به نمادی از مقاومت آزادگان در برابر ظلم دشمنان تبدیل شد. در سومین روایت این مراسم، رمضان استادیان از جزئیات این روز تلخ و مقاومت آزادگان در برابر انتقامجویی صدام سخن گفت.
او در آغاز سخنان خود با اشاره به پیشزمینه تاریخی این حادثه بیان کرد: «روز ۸ آذر، همزمان با سالگرد عملیات طریقالقدس بود؛ عملیاتی که صدام معتقد بود در آن تمامی اسرای عراقی توسط ایرانیها تیرباران شدهاند. او این روز را بهعنوان روز شهید نامگذاری کرد و سال بعد، در همین روز، انتقامش را از ما گرفت.»
استادیان ادامه داد: «البته این حادثه بهطور مستقیم به ایام محرم مرتبط نبود، اما در همان زمان، عزاداری نیز ممنوع شده بود. یکی از اسرای بهبهانی با صابون تصویر امام را روی دیوار کشید. وقتی عراقیها تصویر را دیدند، ما را احضار کردند. در پاسخ، گفتم جلسه باید با آیاتی از قرآن شروع شود و خودم تلاوت کردم. پس از آن، عراقیها از ما خواستند تصویر را برداریم. من گفتم به چند شرط این کار را انجام میدهیم؛ قلم و کاغذ، دمپایی، قرآن و برای بچهها عصا و عینک میخواهیم. مسئول اردوگاه تمام این خواستهها را پذیرفت و انجام داد.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰محمدرضا رنگینکمان: عصر عاشورا را در حادثه ۸ آذر تصور میکردم
محمدرضا رنگینکمان به روایت خاطرات خود از حادثه ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل پرداخت. حادثهای که به گفته او، "اگر مردم جهان میدانستند چه اتفاقی افتاده، برای همیشه در تاریخ ثبت میشد."
او با توصیف این روز تلخ گفت: «آن روز برای من عصر عاشورا را تداعی میکرد. همه جا خون بود. وقتی بچهها از شکنجه میگریختند و به سیمهای خاردار اطراف اردوگاه پناه میبردند، بدنهایشان پاره و خونی میشد. پس از پایان درگیری، عراقی ها با گونی پر از باند و پانسمان آمدند. بسیاری از بچهها که برای مداوا برده شدند، دچار عفونت شدند، اما آنهایی که زخمهایشان را دستنخورده باقی گذاشتند، زودتر درمان شدند.»
رنگینکمان درباره علت این حادثه توضیح داد: «همانطور که دوستانم گفتند، این درگیری به دلیل تلاش عراقیها برای تفکیک بسیجیها از ارتشیها بود. در آن روز یکی از اسرای جانباز که توان راه رفتن نداشت، در خطر قرار گرفت. میدانستیم که اگر به دست عراقیها برسد، شکنجههایشان را تحمل نخواهد کرد. من پیراهنش را گرفتم و به پشت پرتاب کردم. سپس خودم را زیر پای بچهها انداختم تا از دید سربازهای عراقی پنهان بمانم. وقتی سمت بچهها هجوم آوردند همگی متفرق شدند و آنها هم مرا دیدند و شروع به کتک زدنم کردند.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰آزاده رضا شملی: در روز ۸ آذر از هیچ تفکیکی بین بسیجیها و ارتشیها پیروی نکردیم
رضا شملی یکی از آزادگان سرافراز، در مراسم "الماسهای درخشان" که به میزبانی موسسه پیام آزادگان استان تهران برگزار شد، از دوران اسارت در عراق و تلاشهای عراقیها برای ایجاد تفرقه در میان اسرای ایرانی سخن گفت. او بهویژه از روز ۸ آذر ۱۳۶۱ و نقش مقاومت در برابر تفکیک اسرای بسیجی و ارتشیها یاد کرد و به تحلیل دلایل و انگیزههای پشت این درگیریها پرداخت.
رضا شملی با اشاره به روزهای سختی که پس از عملیات رمضان در اسارت به سر میبردند، گفت: «در عملیات رمضان، حدود ۹۰۰ نفر از نیروهای ما اسیر شدیم. چون ما جزو اولین گروههایی بودیم که به خاک عراق حمله کردیم، عراقیها از ابتدا کینه زیادی از ما داشتند. ما چهار ماه بهطور مفقود در اسارت بودیم و هیچکسی حتی صلیب سرخ و ایران هم از وضعیت ما خبر نداشت. شرایط اسارت برای ما بسیار سخت بود. هیچ امکاناتی به ما داده نمیشد، حتی لباس و پتو هم نداشتیم و بر روی سیمان سرد خوابیدیم. در این مدت شکنجهها و فشارهای زیادی متحمل شدیم و عراقیها از ما دل خوشی نداشتند.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰عبدالحمید شمسالهی: ۸ آذر، روزی بود که اردوگاه به دست اسرا افتاد
عبدالحمید شمسالهی، آزاده و جانباز دفاع مقدس، در مراسم "عصر خاطره الماسهای درخشان" که به میزبانی مؤسسه پیام آزادگان استان تهران برگزار شد، به بازگویی خاطرات خود از حادثه ۸ آذر ۱۳۶۱ پرداخت. او این روز را یکی از تاریخیترین و تلخترین روزهای اسارت نامید و از مقاومت اسرای ایرانی در برابر ظلم و ستم عراقیها سخن گفت.
شمسالهی با ادای احترام به مرحوم حجتالاسلام ابوترابی، سخنان خود را آغاز کرد و گفت: «۸ آذر یک روز تاریخی و استثنایی در تاریخ اسارت ما است. آقای رمضان استادیان کتابی به نام آن ۳۵ نفر نوشتند که به خوبی این روز را توصیف کرده است. اما پیش از هر چیز باید یاد و خاطره مرحوم حجتالاسلام ابوترابی را زنده نگه داریم. ایشان پیغمبرگونه ما را راهنمایی و هدایت کردند. ما در دوران اسارت نمیدانستیم تکلیف ما چیست و چگونه باید رفتار کنیم. ابوترابی راه و منش زندگی در اسارت را به ما آموخت. او بود که ما را از خطرات اختلاف و درگیریهای بیهوده دور کرد. نتیجه هدایتهای ایشان را اکنون در آزادگانی میبینیم که در این جمع، سالم و استوار حضور دارند.»
لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir