موسسه پیام آزادگان
در روز آزادسازی خرمشهر در اردوگاه اسرا؛
🔰شهید ابوترابیفرد: آن روز نگفتم، چون دروغ بود؛ امروز میگویم، چون حقیقت است
در آن روزها، اردوگاه در دل خاک بیگانه، به صحنهای از انتظار و امید بدل شده بود. توصیف حال و هوای آن روزها آسان نیست؛ باید آن را زیسته باشی تا بدانی تب و تاب پیروزی در دل اسارت چه طوفانی از غرور میآفریند. هنوز از شور پیروزی در عملیات فتحالمبین فارغ نشده بودیم که خبر آغاز عملیات بیتالمقدس، شعلهی دیگری در دلهایمان برافروخت.
اعتصاب چهارماهه، با درایت سید آزادگان، شهید سیدعلیاکبر ابوترابی، پایان یافته بود. فاصلهی تلخ میان دو سوی اردوگاه برداشته شده و نسیم وحدت، بار دیگر در فضای آن خاکریز خاموش وزیدن گرفته بود. حاجآقا، آن مرد آسمانی، چون خورشیدی در میانمان میدرخشید و همچون ابری پربار، بر جانهای تشنهی اسرا، باران آرامش و امید میبارید.
رادیویی که به زحمت در اختیار اسرا قرار گرفته بود، هر روز اخبار جبههها را به گوشمان میرساند. با آن دستگاه کوچک، ما با بزرگترین رخدادهای سرزمینمان همنفس میشدیم. خبرها از پیشروی رزمندگان اسلام در جنوب میآمد، و دلهایمان، با هر پیروزی، محکمتر میتپید.
و سرانجام، صبحِ سوم خرداد ۱۳۶۱، زمانی که خبر آزادسازی خرمشهر به اردوگاه رسید، بندها شکست. فریادهای بیتابانهی شادی، اردوگاه را در برگرفت. کسی از شوق زمین را لمس نمیکرد. چشمها میدرخشید، لبها شکر میگفت، و سینهها از غرور لبریز بود. شربت آبشکر، سادهترین هدیهای بود که به همدیگر تعارف میکردیم، اما در آن لحظات، شیرینترین طعم دنیا را داشت.
وقتی پیام امام آمد: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، بیاختیار سر به سجده گذاشتیم. اشک در چشمها حلقه زد و زبانها جز ذکر شکر خدا نگفتند. شکوه آن لحظه، در حافظهی تاریخ جاودانه شد.
سید آزادگان، آن پدر مهربان اسرا، در یکی از سخنرانیهایش در همان روزها، پرده از خاطرهای تلخ برداشت. گفتند که شبی در استخبارات، مأموران بعثی سراغشان آمده بودند تا فردا در رادیو و تلویزیون عراق، مصاحبهای فرمایشی داشته باشند. خواسته بودند دروغی بگوید از قحطی در ایران؛ اینکه مردم برای نفت در صفهایی ایستادهاند که یک سرشان در تهران است و دیگری در قم. اما حاجآقا با همان متانت همیشگی فرمود: «اگر آن روز تن به دروغ ندادیم، امروز با افتخار حقیقت را میگوییم: اول صف اسرای عراقی در آبادان است و آخرش در خرمشهر.» آن روزها، بر پایهی گزارشهای رادیویی، تخمین زده میشد شمار اسیران دشمن به بیش از سیزده تا پانزده هزار نفر رسیده باشد.
اردوگاه اسرا در آن روزها، دیگر اردوگاهی نبود؛ میعادگاهی بود برای جشن ایمان و سربلندی. دیگر نگران خرمشهر نبودیم. آنچه اشغال شده بود، بازپس گرفته شده بود، و اینک ما، در میان دیوارهای اسارت، با سرفرازی راه میرفتیم؛ گویی دلهایمان آزادتر از همیشه بود.
یادش بخیر... چه روزهایی بود! یاد شهدای مظلوم عملیات بیتالمقدس گرامی و روانشان با سالار شهیدان محشور باد.
🔸 این خاطره از ایام اسارت و حالوهوای اردوگاه اسرای ایرانی در عراق، به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر، توسط آزاده سرافراز جناب آقای علی علیدست(قزوینی)، برای خبرنگار ما روایت شده است.
@mfpa_ir
موسسه پیام آزادگان
در سالروز آزادسازی خرمشهر؛
🤝 تفاهمنامه همکاری میان ایرنا و پیام آزادگان منعقد شد
🔺در سوم خرداد، سالروز حماسه تاریخی آزادسازی خرمشهر، تفاهمنامهای با هدف ثبت و مستندسازی دقیق رویدادها و ارزشهای دفاع مقدس میان مؤسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان و سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) به امضا رسید.
این تفاهمنامه را «غلامعلی قاسمی»، مدیرعامل مؤسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان و «حسین جابری انصاری»، مدیرعامل سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران امضا کردند.
در این نشست، غلامعلی قاسمی، مدیرعامل مؤسسه پیام آزادگان اظهار داشت: نگاه ما به آزادگان فراتر از نگاه صنفی قرار دارد و آن را بخشی جداییناپذیر دفاع مقدس و حتی تاریخ معاصر ایران میدانیم که باید مستندسازی شود.
🔸وی با اشاره به تجربیات گسترده مؤسسه در زمینههای مستندسازی، پژوهش و تولید محتوا افزود: ثبت دقیق وقایع اسارت یک مسئولیت اخلاقی، انقلابی و ملی است. مؤسسه پیام آزادگان با برخورداری از حجم گستردهای از مستندات تاریخی، آمادگی دارد این منابع را در چارچوب تفاهمنامه برای پژوهشگران و رسانهها در دسترس قرار دهد.
قاسمی همچنین با اشاره به مسئله تحریف وقایع جنگ توسط برخی رسانههای خارجی و جریانهای داخلی خاطرنشان کرد: مؤسسه پیام آزادگان آماده همکاری همهجانبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی و سایر نهادهای فعال در حوزه تاریخ دفاع مقدس برای مقابله با این تحریفها و بازخوانی واقعیتهای تاریخی است.
🔸در ادامه جابری انصاری با اشاره به رشادتهای ملت ایران در دوران دفاع مقدس گفت: مردم ایران در برابر یک جنگ تمامعیار ملی و عقیدتی، با فداکاری و ایثار ایستادگی کردند و اجازه ندادند ذرهای از خاک این سرزمین از دست برود. امروز در برابر شهدا، آزادگان و ملت بزرگ ایران، وظیفه داریم بهدرستی مسئولیت خود را انجام دهیم.
وی این تفاهمنامه را گامی مهم در مسیر مقابله با تحریف تاریخی و انتقال صحیح فرهنگ ایثار و مقاومت دانست و افزود: این همکاری باید منجر به تولید محتوای فاخر و ماندگار شود؛ نه آنکه صرفاً در قالب یک سند باقی بماند. امضای این تفاهمنامه نقطه آغاز یک مسیر جدی برای عملگرایی و اثربخشی است.
🖇در پایان این نشست، نسخههایی از تفاهمنامه میان دو طرف مبادله شد و همچنین بخشی از آرشیو تصویری و اسنادی خبرگزاری جمهوری اسلامی به مؤسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان اهدا شد.
موسسه پیام آزادگان
وکالت میدهم زندهام...»؛
🔰«وکالتنامه تامالاختیار» اسرا چه بود؟
در سالهای دشوار اسارت رزمندگان ایرانی در اردوگاههای عراق، یکی از معدود روزنههای ارتباطی میان اسرا و دنیای بیرون، حضور نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ بود. این نمایندگان در بازدیدهای دورهای خود از اردوگاهها، افزونبر انجام وظایف نظارتی، فرمی با عنوان وکالتنامه تامالاختیار (General Power of Attorney) در اختیار اسیران قرار میدادند. هدف از این اقدام، تسهیل در پیگیری امور حقوقی و اداری زندانیان از طریق یکی از اعضای خانوادهشان بود.
بر اساس این وکالتنامه، اسیر میتوانست یکی از بستگان خود را بهعنوان وکیل تعیین کند تا از طرف او در حوزههایی چون برداشت حقوق، پرداخت اقساط بانکی، خرید و فروش اموال منقول و غیرمنقول، رسیدگی به اختلافات خانوادگی و سایر امور مشابه، اقدام کند. متن این وکالتنامه به دو زبان فارسی و انگلیسی تنظیم شده بود و در حضور نماینده صلیب سرخ در اردوگاه به امضای اسیر میرسید.
همچنین این امکان وجود داشت که در صورت تغییر نظر اسیر، وکالتنامه جدیدی صادر و از طریق صلیب سرخ به فرد جایگزین ارسال شود.
🔻مهر اعتبار با همکاری صلیب سرخ و هلال احمر
اداره اسرا و مفقودین جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، که مسئولیت پیگیری امور مربوط به اسیران و خانوادههای آنان را بر عهده داشت، با هماهنگی قبلی با قوه قضاییه، وکالتنامههای دریافتی را پس از بررسی، به تأیید ادارهکل روابط و همکاریهای بینالمللی جمعیت هلال احمر میرساند. در این مرحله، نامهای رسمی به وکالتنامه ضمیمه میشد که ضمن تأیید مهر کمیته بینالمللی صلیب سرخ و امضای سرپرست نمایندگی آن در تهران، هویت صاحب وکالتنامه را نیز مشخص میکرد.
در بخشی از این نامه آمده است:
«بدینوسیله گواهی میشود که مهر مندرج روی وکالتنامه متعلق به کمیته بینالمللی صلیب سرخ و امضای روی آن متعلق به سرپرست نمایندگی آن کمیته در تهران میباشد... کمیته مذکور تنها رابط اسرا با خانوادههای ایشان بوده و امضا و مهر نمایندگان آن کمیته و این ادارهکل موجب رسمیت یافتن این وکالتنامهها میشود.»
🔻نامهای برای اثبات حیات
جالب آنکه در بسیاری از موارد، وکالتنامهها تنها کارکرد حقوقی نداشتند؛ بلکه بهنوعی به ابزار اثبات حیات بدل میشدند. یکی از آزادگان در خاطرات خود به این موضوع اشاره کرده است:
«وکالتنامهها معمولاً زودتر از نامههای عادی به ایران میرسیدند. از این رو، اسیران از آن برای رساندن پیام زندهبودن خود به خانواده استفاده میکردند. در مواردی حتی ارتباطات نامهای به دلیل ممانعت نیروهای عراقی قطع میشد و این تنها راه ارسال خبر سلامتی به خانوادهها بود.»
از سوی دیگر، بسیاری از اسرای ایرانی بهدلیل جوانی و نداشتن اموال یا تعهدات حقوقی، موضوع خاصی برای واگذاری وکالت نداشتند. با این حال، همین وکالتنامه برایشان فرصتی بود تا پیامی فراتر از عبارات رسمی ارسال کنند و بهنوعی از احوال خود باخبر سازند.
لازم به ذکر است؛ تصویر خبر توسط AI ایجاد شده است.
@mfpa_ir
موسسه پیام آزادگان
🔰خلیل فاتح، فاتح سلولهای تاریک/ واکاوی آتشسوزی در موصل 2
دوران اسارت اسیران ایرانی در اردوگاههای رژیم بعثی عراق، سرشار از رخدادها و اتفاقات تلخ و عبرتآموز است. برخی از این حوادث ناشی از مقاومت و تلاش اسیران برای حفظ کرامت و بقای خود بود و برخی دیگر نیز بر اثر بیاحتیاطی و بیتدبیری مسئولان عراقی به وقوع پیوست. حادثه آتشسوزی انبار در اردوگاه موصل ۲ که در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ رخ داد، از جمله این اتفاقات به یادماندنی است.
اردوگاه موصل ۲، که پیشتر به نام موصل ۱ شناخته میشد، دارای انبارهایی بود که وسایل متعددی در آن نگهداری میشد؛ از جمله سلاح، فانسقه، لباسها و آرمهای نظامی، رادیو و دیگر اقلام نظامی و غیرنظامی. اما نکته قابل توجه این بود که حفاظت از این انبارها به هیچوجه کافی نبود و عراقیها با بیدقتی تمام، درهای انبارها را باز میگذاشتند و تنها با ریختن مقداری پلیت و سیمخاردار، حصاری سطحی برای آنها ایجاد کرده بودند که به راحتی قابل نفوذ بود.
اسیران ایرانی به سرعت راه ورود به این انبارها را پیدا کردند و وسایل مورد نیاز خود را بیرون آوردند. بنا به روایتهای متعدد، آنها اقدام به جمعآوری رادیو، لباسهای نظامی، درجههای نظامی، اسلحههای کلاشینکف و کلت، نارنجک و فشنگ کردند؛ تجهیزاتی که به گمانشان در آینده ممکن بود به کار بیاید. این وسایل را در نقاط مختلف اردوگاه پنهان کردند.
اما در جریان رفتوآمد اسیران به انبار، به دلیل غفلت و بیاحتیاطی، آتشسوزی بزرگی رخ داد. دود غلیظی فضا را فرا گرفت و صدای انفجارهای پیدرپی از درون انبار به گوش رسید. سربازان عراقی، که از مهار آتش ناتوان بودند، ناچار به کمک اسیران شدند.
یکی از آزادهها در این باره میگوید: «عدهای از بچههای ما و عدهای از سربازان و گروهبانهای عراقی به داخل انبار ریختند، اما پیش از آنکه کسی به فکر خاموش کردن آتش بیفتد، همه در حال برداشتن وسایل برای خودشان بودند. وقتی بچههای ما دیدند آنها با سرعت مشغول دزدی هستند، آنها هم شروع کردند به برداشتن لوازم.»
رحمان صمصامی، آزاده دیگری، چنین روایت میکند: «عراقیها وقتی آتشسوزی را دیدند، گروهگروه آمدند تا آتش را خاموش کنند اما نتوانستند. از اسیران ایرانی کمک خواستند. در شلوغی آتش و دود، اسیران دست از برداشت وسایل برنداشتند و هر چه به دردشان میخورد، بیرون آوردند. چند نفر هم برای ترساندن عراقیها، بر طبلهای بزرگ و محکم کوبیدند تا آنها فکر کنند انفجاری رخ داده است و بترسند. عراقیها از ترس عقبنشینی کردند و در فرصت رفتوبرگشت، اسیران بخش بیشتری از وسایل کمحجم را بیرون آوردند و پنهان کردند.»
پس از این حادثه، عراقیها برای جلوگیری از دسترسی اسیران، جلوی انبار دیوار دو متری کشیدند، اما همچنان انبار برای اسیران قابل دسترس بود.
در روزهای پایانی سال ۱۳۶۱، فرار دو اسیر اوضاع اردوگاه را به کلی تغییر داد. فرماندهان و پرسنل سابق که روادارانه اردوگاه را اداره میکردند، جای خود را به گروهی جدید دادند که با سختگیری و خشونت فراوان اردوگاه را مدیریت کردند.
یکی از آزادهها میگوید: «بعد از فرار این دو نفر، قوانین سختگیرانهای بر اردوگاه حاکم شد. روزی چندین بار آمار میگرفتند و افراد را جمع میکردند. مسئولان و معاونان اتاقها به شدت کتک خوردند. افراد مظنون دستگیر و برخی شکنجه شدند، تعدادی به بغداد منتقل شدند.»
فرار ناموفق یکی دیگر از اسیران نیز باعث شد که عراقیها برخوردهای خشنتر و بیرحمانهتری اعمال کنند: «حکومت نظامی اعلام کردند. اطلاعیهای خواندند که اعلام کرد از این پس هیچ رفتاری مثل قبل نخواهند داشت؛ نماز جماعت، دعاهای دستهجمعی و اجتماعات ممنوع شد. از فردای آن روز کتککاریهای شدید شروع شد. همه تحت فشار بودند؛ حتی افراد حزباللهی و غیرحزباللهی را آزار میدادند. این فرار همه را به دردسر انداخت.»
در ادامه، عراقیها پنجرههای آسایشگاهها را بستند. یکی از اسیران، که مسئول مسدودسازی پنجرهها بود، متوجه شد اسیری به نام احمد کاشی (معروف به عطوفی) نارنجکی را از پنجره آسایشگاه برمیدارد و موضوع را گزارش میدهد. این نارنجک از وسایلی بود که در حادثه آتشسوزی انبار بیرون آورده و جاسازی شده بود.
عراقیها بلافاصله ارشد آسایشگاه ۶ و دو نفر دیگر را دستگیر و شکنجه کردند تا محل پنهانسازی سلاحها را اعتراف کنند، اما آنها بیگناه بودند و اعتراف نکردند. پس از شکنجههای شدید، خبرچین که این ماجرا را گزارش داده بود، به عراقیها گفت که احمد کاشی نارنجک را برداشته و دیگر افراد را ناپدید دیده است.
موسسه پیام آزادگان
🖇ادامه خبر...
سرانجام احمد کاشی به همراه دو نفر دیگر بازداشت شدند. او را بیش از یک روز شکنجه کردند، ولی اعتراف نکرد تا اینکه خبرچین روبهروی او گذاشته شد و ناچار به اعتراف شد.با اعتراف احمد کاشی، عراقیها به دنبال سایر سلاحها و همدستان او رفتند. تعداد زیادی از اسیران از جمله خلیل فاتح و چندین نفر دیگر دستگیر شدند و به اردوگاه موصل ۳ منتقل شدند.
شکنجهها به اوج خود رسید و خلیل فاتح، به علت شدت شکنجهها و برای نجات جان دیگران، مسئولیت تمام این دستبردها به انبار را به تنهایی بر عهده گرفت. با این حال، عراقیها همچنان به دنبال دستگیر کردن سایر افراد بودند، اما فاتح از معرفی کسی خودداری کرد.
پس از این شکنجههای طاقتفرسا، خلیل فاتح به شهادت رسید؛ وی در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ پس از چندین شبانهروز شکنجه جان خود را از دست داد.
@mfpa_ir
🗓️ روزشمار اسارت
🔸 امروز ۶ خرداد ۱۴۰۴
🔹 6 خرداد 1365، شهادت فرجاله مقوی، شهید غریب اسارت، استان لرستان
🔹 6 خرداد 1361، شهادت رمضان علی لعلجوهری، شهید غریب اسارت، استان خراسان شمالی
🔹 6 خرداد 1361، شهادت حسین بابائی، شهید غریب اسارت، استان خراسان رضوی
🔹 6 خرداد 1367، شهادت اکبر برا، شهید غریب اسارت، استان یزد
@mfpa_ir
◾ آزاده و جانباز «حسین بیات ترک» دعوت حق را لبیک گفت
🔸 با نهایت تأسف، آزاده و جانباز گرانقدر دوران دفاع مقدس، کربلایی حسین بیات ترک از اهالی شهرستان نیشابور، دار فانی را وداع گفت و به همرزمان شهید خود پیوست.
🔸 این آزاده سرافراز، طی ۲۵ ماه اسارت در اردوگاههای رژیم بعث عراق، رنج شکنجههای سخت و شرایط طاقتفرسا را با صلابت تحمل کرد و نام خود را در شمار آزادگان پرافتخار این سرزمین به ثبت رساند.
🔸 مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، درگذشت این عزیز را ضایعهای دردناک برای جامعه ایثار و آزادگی دانسته و ضمن تسلیت به خانواده بزرگ آزادگان و بازماندگان گرامی آن مرحوم، از درگاه خداوند متعال برای آن سفرکرده، علو درجات و همنشینی با شهدا و صالحین و برای بازماندگان، صبر و اجر مسئلت مینماید.
@mfpa_ir