♦️آنچه در غرب مطرح است بخشی از فلسفه است نه خود فلسفه
🔶#فلسفه هم دیر به دست میآید و هم دیرپاست. فلسفه آن است که از یک سو با ازلیت، از سوی دیگر با ابدیت و از سوی سوم با سرمدیت که جامع ازل و ابد است بحث میکند.
🔶#انبیا آمدند که عقل فلاسفه و متفکران را شکوفا کنند، به انسان بگویند شما یک موجود ابدی هستی، و اگر از اموری میترسید برای اینکه میترسید بمیرید، ولی بدانید که شما #مرگ را میمیرانید نه بمیرید.
🔸یک موجود ابدی فکر ابدی لازم دارد، آن فکر ابدی به نام #فلسفه است، این زود پدید نمیآید، بلکه قرنها میگذرد تا یک فکر پدید بیاید.
🔶ما درباره آن سؤال سوم شما در مورد «پانتئیسم» یا همهخدایی است؛ این یک #وحدت وجود کاذبی است که از برخیها خامها پیدا شده؛ حالا چه در شرق چه در غرب.
🔸خدا آن حقیقت بسیط نامتناهی است؛ یعنی حقیقت است، یک؛
🔸از سنخ مفهوم نیست و ماهیت ندارد، دو؛
🔸چون از سنخ مفهوم و انتزاعی نیست، به ذهن نمیآید، سه؛
🔸و چون نامتناهی است مشهود هیچ عارفی قرار نمیگیرد، چهار؛
🔸اگر بسیط است نمیشود جزء او را شناخت، چون جزء ندارد و اگر نامتناهی است که نامتناهی است، هیچ کس نمیتواند او را مشاهده کند.
🔶خدا را نه از سنخ #علم حصولی انتزاعی مفهومی میشود شناخت، چون او مفهوم نیست و نه از سنخ #شهودی میشود یافت، چون او نامتناهی است. ما تنها با #برهان برخی از اسمای حسنای او را میشناسیم.
♦️همهخدایی برای همیشه باطل است، همه آیت خدا و آیینهدار خدایند. همه خدا را نشان میدهند، نه همه خدا باشند.
🔶فلسفه مربوط به کل #جهان است و سرنوشت و شناسنامه #علوم را فلسفه تعیین میکند.
🔶فلسفه آن قدر آزاد است که آزادانه وارد معرفت جهان میشود، هیچ قیدی در آن نیست، هیچ بندی در آن نیست، به هیچ دینی هم تعهد نسپرده است، به هیچ قانونی هم تعهده نسپرده است، چون همه قوانین بعداً پیدا میشود. چون آزادانه وارد میشود در ابتدا نه دینی است نه #ضد دین.
🔶اگر به این نتیجه رسید که در جهان خدای نیست، وحیایی نیست، پیغمبری نیست، این دو تا کار میکند:
اول خودزنی میکند خودش میشود #فلسفهالحادی. بعد همه علومی که در قلمرو آن قرار دادند همه اینها را الحادی میکند.
🔶اما اگر موفق شد خدا را شناخت خدا را ثابت کرد #وحی و #نبوت را ثابت کرد، رسالت را ثابت کرد، اولین کاری که میکند آن جامه توحید را بر خودش میپوشاند و میشود #فلسفهالهی. بعد #تمامعلومی که زیر مجموعه آن هستند میشوند فلسفه الهی. چرا؟ چون دیگر آن دریاشناس دارد درباره فعل خدا سخن میگوید. آن ستارهشناس درباره فعل خدا سخن میگوید. بحث از خدا، بحث از اسم خدا، بحث از فعل خدا، بحث از قول خدا، بحث از اثر خدا، بحث دینی است.
🔶فلسفه که ریاست همه علوم را به عهده دارد، ثابت کرد که کل جهان فعل خداست و خدا هم همه جا حضور دارد و همه جا هم میشود او را مشاهده کرد اما هیچ کدام از اینها هم خدا نیستند.
♦️برای جامعه ایران اسلامی هر فکر علمی محترم است
حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی
#دیدار
#پروفسور_مولر
@mgaroose
❓❓آیا تبری به معنای فحاشی است؟
🔸اين «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» تعليمِ اختيار است، ابطال جبر است، ابطال تفويض است ...
🔸يعني من به عنوان يك انسان، جميع قعود و قيام من به حول و قوّه الهي است ... اين ابطال جبر و تفويض در اين نماز است ...
🔸اين كلمات امام چقدر شيرين است! به حضرت عرض كردند ممكن است ما از گروهي تبرّي كنيم؟ فرمود بله، شما در هر ركعت از نماز داريد از معتزله تبرّي ميكنيد، از اشاعره تبرّي ميكنيد.
🔸وقتي ميگوييد «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»، داريد حرف معتزله را رد ميكنيد؛ معتزله ميگويد «لا حول و لا قوّة لله»، چون تفويضي است و ميگويد خدا بشر را خلق كرد رها كرد در قيامت حسابرسي ميكند.
🔸اشاعره ميگويند «لا حول و لا قوّة الا لله»، بشر مجبور است؛ شما داريد از آنها تبرّي ميكنيد ...
🔸اين معني تبرّي است؛ نه معنايش اين است كه فلان كس را فحش بگويد، فلان كس را بد بگويد تا سلفي و وهابي تكفيري راهاندازي شود! ...
✅✅ پس تبری جستن به معنای فحاشی نیست
🔸معناي «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ» اين است كه اينچنين نيست كه خدا ما را رها كرده باشد و هيچ كاري از دست خدا ساخته نباشد و فقط در قيامت حسابرسي كند كه معتزله ميگويد «لا حول و لا قوّة لله».
🔸و اينطور نيست كه «من غلام و آلت فرمان او» (🔺) هيچ اختياري در دست ما نباشد و مجبور باشيم كه «لا حول و لا قوّة الا لله».
🔸بلكه «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»؛ «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»؛ اين ميشود امر «بين الأمرين» كه نفي جبر و تفويض است و مانند آن.
↙️پی نوشت:
🔺- مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش133
🔹فراز پایانی درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی /سوره یس، آیات 33 الی 38
کانال👈 احلی من العسل
@mgaroose