یادی کنیم از نماد و اسوهی آزادگی در انقلاب اسلامی، آزادهی مجاهد شهید حاج علیاکبر ابوترابی. ایشان بعد از اسارت، نمایندگی مردم تهران در مجلس چهارم و پنجم را بر عهده داشت. حاجآقا ۱۲ خرداد ۷۹ در مسیر امام رضا آسمانی شد و روز شهادت امام رضا در جوار آن امام رئوف در صحن آزادی در خانهی ابدی آرام گرفت.
اهم چیزهایی که از نزدیک از ایشان دیدم و از دیگران شنیدم را تقدیم شما میکنم:
1⃣سالهایی که نماینده مجلس بود، از خودرویی که مجلس داده بود استفاده نمیکرد. پیکانی داشت که همه جا با آن میرفت و با همان هم از دنیا رفت.
2⃣دو دست لباس داشت که وصله میشد ولی مرتب و تمیز بود. یکی از نمایندگان با دیدن وصلهی شلوارش گفته بود: تو آبروی کشور را میبری با این لباس. جواب شنیده بود: آبروی کشور به عمل مسئولین است نه به شلوار من.
3⃣ خوراکش همچون زهاد اهل ریاضت بود (بیشتر اوقات هم روزه بود) اما عملش مثل رزمندگان در جبهه زیاد و پرجنب و جوش بود.
4⃣خوابش مثال روایت حضرتعلی(ع) در توصیه به مجاهدان بود: و لا تذوقوا النوم إلا غرارا أو مضمضه (خوابتان باید سبک و کوتاه باشد، همچون شخصی که آب را فقط مزمزه می کند!)
5⃣ در مسیر پیادهروی مشهد که غالبا ۱۸ روز طول میکشید و شبها هر کسی دو تا پتو میگرفت و دنبال جای نرم برای استراحت میگشت، حاجاقا همان وسط مسجد عمامهاش رو زیر سرش میگذاشت و عبایش را رویش میکشید و میخوابید.
6⃣ گاهی عبایش را کنار پیاده رو جلو ساختمان مجلس پهن میکرد و همانجا به درخواست مراجعین رسیدگی میکرد. مسئولین حراست مجلس گفته بودند: به حاجآقا بگویید صورت خوبی ندارد کنار پیاده رو بنشیند. حاجآقا گفته بود: اگر آنها نگران آمد و شد مردم هستند جایمان را عوض میکنیم. اما اگر نگرانند که مردم بد عادت شوند که در اشتباهاند. مسئولان باید در کوچه و خیابانها راه بیفتند و به وظایفشان عمل کنند.
7⃣ فرزندانش قبل از اسارت به دنیا آمدند. بعد از اسارت، جلوی آقازادگی فرزندانش را از همان سنین پایین گرفت. پسرانش یاسر و میثم میگفتند بابا به ما گفته بود حق ندارید خودتان را جایی معرفی کنید. در هیچ مهمانی و دیدار با دوستانش هم ما را معرفی نمیکرد.
8⃣آزادهای میگفت: حفظ آبروی دیگران برای آقای ابوترابی اهمیت زیادی داشت. گاهی بعضی از اسرا مسائل شخصی دیگران افشا میکردند و مشکلاتی به وجود میآمد. روزی حاج آقا در میان جمع، اهمیت این موضوع را با سوالی مطرح کرد و پرسید: اگر قرار باشد شما پا روی قرآن بگذارید یا آبروی کسی را ببرید کدام یک را انتخاب می کنید؟ اکثراً گفته بودند: پا گذاشتن روی قرآن معصیت است، ما دومی را انتخاب میکنیم. حاجآقا گفته بود: اشتباه میکنید! چرا که قرآن برای آبرو دادن به انسان آمده است. شما وقتی آبروی کسی را بردید معنایش این است که به قرآن بیحرمتی کردید.
9⃣گفته بود: راز عظیم خلقت، گنجینهی بزرگ آفرینش و همهی آنچه را که عرفا و اهل زهد دنبال آن میگردند، چیزی نیست جز خدمت به خلق. آنقدر که خاک شوی تا دیگران برای رسیدن به خواستههای مشروعشان پا روی تو بگذارند.
0⃣1⃣شعارش در کلام و عمل، حلقهی مفقودهی مدیران امروز کشور است: پاک باش و خدمتگزار.
#شادی_روحش_صلوات