eitaa logo
راه شهیدان ادامه دارد
3 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•♥️• جان فطرس‌پرش‌شکست‌وشفادادی وپرید من که دلم‌شکسته چه خاکی به سرکنم؟! السلام علیک یا ابا عبدالله •ــــــــــــــــــــ•C᭄•ــــــــــــــــــــ•
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"یا الله! بدمِ المظلوم... فرج المظلوم..." ! به خونِ آن پدرِ مظلوم قسم... فرزند مظلومش را برسان! ✨السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِالله وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ✨امشب همه خدا را قسم بدهیم... الهی بالحسین؛ عجل لولیک الفرج جانم! در شبهای قدر برای ظهور فرزندت ضجه زدیم ... هم شما واسطه شوید... 🌱 🌱
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد 📌خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان ، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی بود و آخرین اسیری که آزاد شد و مدتی بعد به فیض عظیم رسید!!! 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم. 🔸سال‌ها در سلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت؛ قرآن کریم را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می‌دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🔸حسین می‌گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم‌صحبت می‌شدم! 🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد. دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم. 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم. حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... شهید لشگری
سرم خاک پای و حسن پدر در دو گوشم سرود این سخن که ای نازنین طفل دلبند من بمان و بمیر
۲۴ ذی الحجّه؛ عید بزرگ مباهله؛ مبارک‌باد 🌺🍃 فَمَن حاجَّكَ فيهِ مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلم فَقُل تَعَالوا نَدعُ أَبناءَنا وأَبناءَكُم ونِساءَنَا ونِساءَكُم وأَنفُسَنا وَأَنفُسَكُم... 💫 سلام الله علیها آمد تا به تاویل باشد. 💫 و علیهمالسلام آمدندتا مظهر باشند. 💫 و علیه السلام آمد تا جان پیامبر و مظهر باشد.
کاروان این روزها در مسیر کربلاست کاروانی که عباس دارد علی اکبر دارد و صدای طفل شیرخواره‌ای از میان آن هنوز به گوش می‌رسد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 حاج حسین یکتا
ای منتقم خون ادرکنی😔 حضرت مهدی(عج) فرمودند: «همانا من دعا می کنم برای هر مؤمنی که به یاد آورد مصیبت جد شهیدم را و سپس دعا کند برای تعجیل فرج و تاییدم.» (مکیال المکارم ، جلد۲ ، صفحه۷۵)
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبِ‌آرزوهـا همـین‌‌آرزومـه ببینـم‌ضـریـحِ ؛ 'علیه‌السلام'روبـه‌رومه ❤️ . . ✨ . •┈••✾🥀✾••┈•
خورشید از حوالی گنبد طلوع کرد .. صبح است و باز نام تو را میبرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 نام مـن را بنویسید، بدهکــار حـــرم لـقـبم را بنویسید، گــــرفتـار حـــرم شده مضمون تمامیّ غزلهام، دفترم هم شده مجموعه ی اشعار حرم خط خطی های مرا نمره ندادید، که هیچ خط زدید اسم مـرا از صف زوار حــرم اصلا انگار زیادی تر از این سائل نیست حسم این است شدم "نوکر سربار" حرم بارها هم شده گـفتم به خـودم، بیچاره یک کمی زار بزن ،نوکـر بی عـار حــرم زائــران تـو همـه مثل گـل و گـلــزارند این وسط من شدم انگار، فقط خار حرم برده ای هستم و بی قیمتی ام کشته مرا کـاش مـن را بفــروشید، به بازار حــرم حال من سخت وخیم است، دوایی بفرست یک عیادت بکــن از نوکــرِ بیمـار حــرم دل من سوخته از دوری شش گوشه ی تو آتش حسرتش افتاده به نــی زار حــرم کاشکی خانه ی من کـرب و بلا بود، حسین بودم، همسایه ی دیـوار به دیـوار حــرم 💔 حرم ندیده تر از من میان عالم نیست برای مثل منی قاب کـربلا کافیست توقعی کـه ندارم مـرا حـرم ببری برای منتظران خواب کربلا کافیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌙شب زیارتی اباعبدالله
سلام علیکم. باورکردنی نیست،ولی حقیقت دارد! خاطره‌ای از۱۸ سال اسارت ، که اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ است! وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟گفت برنامه ریزی کرده بودم و هر روز یکی از خاطرات گذشته را‌ مرور می‌کردم! سال‌ها درسلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود!زبان انگلیسی می‌دانست،برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود! گفت از ۱۸ سال اسارتم، ده سالی که در انفرادی بودم،سال‌ها با یک مارمولک هم‌صحبت می‌شدم! بهترین عیدی که این ۱۸سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود!سرباز عراقیِ نگهبان، یک لیوان آب یخ خورد، خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد،دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم!این را هم بگویم که من مدت ۱۲سال در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم و حسرت ۵دقیقه آفتاب راداشتم!چقدر درمعرفی قهرمانان واقعی به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش‌ها نادیده گرفته شده است! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اینها برای وطن جنگیدند. هدیه به روح‌پاک شهدا و حضرت امام صلوات