eitaa logo
راه شهیدان ادامه دارد
3 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در آلمان که بودیم ، خیلی اتفاقی برادر شوهرم را دیدیم. اوهم ، سفر کاری آمده بود. احمد آقا به چادرم اشاره کرد: _حاج خانم جلدتون رو عوض نکردین. رویم را کیپ‌تر گرفتم: _من نیومدم جلد عوض کنم ،اومدم رنگ پس بدم. چقدر از حرفم خوشش آمد. تا مدت ها هرجا می‌نشست ، از حجاب من در آلمان می‌گفت و تحسینم میکرد. الحمدلله این چادر همیشه همراهم بود. از روزهای کودکی در زنجان و کنار عزیز تا الان. وصیت کرده ام بعد از فوتم چادر را روی تابوتم بکشند. رویش بنویسند : مادرم گفت :« سیاهی چادرم از سرخی خون بچه هام برایم عزیزتر است.» برگرفته از کتاب : درگاه این خانه بوسیدنی ست🌸 خاطرات مادر شهیدان داوود ، رسول و علیرضا خالقی پور