#شنیدنی
ماجرای اشنایی امام علی(ع) وقنبرغلام امام علی(ع)
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد، عمویش پادشاه حبشه بود. جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شدهام، آمدم برای خواستگاری. پادشاه گفت حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت عمو هر چه باشد من میپذیرم
شاه گفت: در شهر بدیها (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو، جوان گفت عمو جان این دشمن تو اسمش چیست، گفت اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب میشناسند جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها شد. به بالای تپهی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان رفت. گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟ گفت: تو را با علی چه کار است؟ گفت: آمدهام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.
گفت: تو حریف علی نمیشوی. گفت: مگر علی را میشناسی؟
گفت: بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم. گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟! گفت قدی دارد به اندازهی قد من، هیکلی همهیکل من. گفت: خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست. مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم. خب چه برای شکست علی داری؟
گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان. گفت: پس آماده باش، جوان خندهی بلندی کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش. شمشیر را از نیام کشید. گفت: اسمت چیست؟ مرد عرب جواب داد: عبدالله. پرسید: نام تو چیست؟ گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد. عبدالله در یک چشم به هم زدن، کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید جوان از چشمهایش اشک میآید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم. مرد عرب، جوان را بلند کرد، گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر. گفت: مگر تو کی هستی؟ گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود. جوان، بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من میخواهم از امروز، غلام تو شوم یا علی. پس فتاح شد قنبر غلام علی بن ابیطالب
📚بحارالانوار ج3 ص 211
امالی شیخ صدوق
https://eitaa.com/mhfstjjg
nojavan.khamenei.irاز ترس، نترس!_1399212191346.mp3
زمان:
حجم:
3.35M
🎙 #شنیدنی | از ترس، نترس!
فورمول کلیدی برای جلب رحمت الهی و دور کردن شیطان
🌀 کار دشمن این است که دلهره بیندازد، بترساند، ناامید کند...
از دشمن اصلا نترسید
شما که مومن هستید باید از #انحراف_از_صراط_مستقیم بترسید، از شیطان و قدرتهای شیطانی نترسید .
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
https://eitaa.com/mhfstjjg
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفیر خدا آماده آمدن هستند، ان شاءالله
زمان ظهور را درک خواهیم کرد، ان شاءالله
#شنیدنی #آیت_الله_توکل
https://eitaa.com/mhfstjjg
کانال عشق و آرامش
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متوجه شدی اصلا
تو دعای ندبه
چند بار میگی تشنمه؟
#شنیدنی #استاد_رائفی_پور
https://eitaa.com/mhfstjjg
کانال عشق و آرامش
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا نماز بخونیم؟ چرا نماز میخونیم؟
#شنیدنی از #استاد_قرائتی
https://eitaa.com/mhfstjjg
کانال عشق و آرامش
14.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عطاری که شوق دیدن
امام زمان (عج) را داشت
اما وقتی زمان دیدار رسید...
#شنیدنی #استاد_توکلی
https://eitaa.com/mhfstjjg
کانال عشق و آرامش
1.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلی ترین وظیفه هرکس شناخت امام زمانشه...
#شنیدنی از #استاد_رائفی_پور
https://eitaa.com/mhfstjjg
کانال عشق و آرامش
17.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺✨🔺
#شنیدنی… 🌱
https://eitaa.com/mhfstjjg
کانال عشق و آرامش