💌 #زندگی_به_سبڪ_شهدا
🔸یک روز در وضیعتی دیدمش خیلی تعجب کردم دو #کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود. جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت، وقتی کار تحویل تمام شد جلو رفت و سلام کردم و گفتم:
#آقاابراهیم برای شما زشته، این کار #باربرهاست نه کار شما! نگاهی به من کرد و گفت: کار عیب نیست، بیکاری عیبه.
این کاری هم که انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم، جلوی #غرور رو میگیره! گفتم اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست! شما #ورزشکاری و... خیلی
می شناسنت
🔹#ابراهیم خندید و گفت: ای بابا، همیشه کاری کن که اگه #خدا تو رو دید خوشش بیاد نه #مردم.
🌷 #شهیدابراهیم_هادی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
💚هر روز با آقام حرف میزدم
🔸 اسمش « #عبدالمطلب_اکبری» بود. چون #کر و #لال بود، خیلیا مسخرهاش میکردن.
یه روز رفتیم کنار قبرستان و #عبدالمطلب رو دیدیم که با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت « #شهیدعبدالمطلب_اکبری»!
ما هم کلی #خندیدیم و #مسخرهاش کردیم! هیچی نگفت؛ سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت.
🔸 فردای اون روز عازم #جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد #شهید شد و پیکرش رو آوردن.
جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست، قبر خودش رو کشیده بود و مسخرهاش کردیم!😳😳😳
🔸 #وصیت_نامهاش خیلی سوزناک بود:
نوشته بود: «یک عمر هر چی گفتم به من میخندیدن😔! یک عمر هر چی میخواستم به مردم #محبت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخرهام کردن😔!
یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما #مَردُم! ما رفتیم. بدونید هر روز با #آقام_امام_زمان حرف میزدم. آقا خودش گفت: تو #شهید میشی...»😍
📚 #منبع: خبرگزاری بین المللی قرآن
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•