❤️ #سیـره_شهید
🌷#تابستون بود از جاده جزیره رد می شدم. از گرما نمی شد نفس کشید. دیدم یه بچه کوچیک چفیه دور سرش پیچیده و تند تند داره گونی خاک می کنه...
کنارش ایستادم ببینم کیه!
چفیه را از سرش زدم کنار. دیدم #مهدي_ﻧﻆﻴﺮﻱ اﺳﺖ...
🌷پدر شهید محمود اسدی می گفت یه شب بارونی از مسجد می رفتم خونه. دیدم مهدی زیر بارون #نگهبانی میده. نماز صبح دوباره از خونه رفتم سمت مسجد. دیدم هنوز زیر بارون داره نگهبانی میده!
گفتم مگه شما #پاسبخش ندارین.
گفت چرا. اما تو بارون دلم نیامد کس دیگه خیس بشه...
🌷 #شهیدمهدی_نظیری 🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•