🤲
اى خدايى كه فضل و كرمت بر خلق دايم است و دو دست عطا و بخششت به جانب بندگان دراز است اى صاحب بخشش هاى بزرگ
درود فرست بر محمد و آلش كه در اصل خلقت و فطرت بهترين خلقند اى خداى بلند مرتبه در همين شب گناه ما را ببخش.
#ذکر_عظیم_شب_جمعه
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
@gonbadekabood
https://eitaa.com/joinchat/2115633213C8ae13116fb
دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمیشود...
#علامه_حسن_زاده_آملی
هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. وقتی لا اله الا الله می گویی، در "الا" تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همهی دلت را تصرف کند.
#میرزا_اسماعیل_دولابی
@gonbadekabood
✨تربيت حماسي، الگوي جامع تربيت مهدوي است؛ زيرا عصر غيبت، عصر ظهور بلاها و مشکلات است و هر کسي نمي تواند با ابتلائات بزرگ آخرالزمان روبه رو شود، بلکه نيازمند الگويي ويژه و متفاوت است که بتواند ويژگي هايي که معصومان (ع) براي مومنان عصر غيبت و ياران امام زمان (عج) بيان کرده اند را دربر گيرد.
💫 از آن جا که صدر و ساقه آموزه مهدويت با حماسه و مجاهدت، صلابت و ايثار گره خورده است، بايد چگونگي انتظار، زمينه سازي ظهور و آمادگي براي درک حضور، بر اساس الگوي حماسه و حماسه سازي شکل گيرد.
🍃کودکان خود را #شجاع تربیت کنیم ...
@gonbadekabood
https://eitaa.com/joinchat/2115633213C8ae13116fb
🌟 پیامبرگرامی اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم):
مَن اَنكَرَ القائِمَ مِن وُلدی أَثناءَ غَیبَتِهِ ماتَ میتَةً جاهِلیةً.
💫کسی که قائم(مهدی) را که از فرزندان من است در دوران غیبتش مُنکِر شود، بر حالت جاهلیت قبل از اسلام از دنیا خواهد رفت. (منتخبالاثر، ص ٢٢٩)
🍃آیا انکار حضرت فقط زبانی است؟ چکار کنیم از منکران صاحبمان نباشیم؟
@gonbadekabood
السلام علیک
فی اللیل
اذا یغشی
وفی النهار
اذا تجلی
سلام برتو مولای من
در هنگام سکوت شب
ودر روشنایی روز
واما
در هرزمان دلتنگ تو هستیم
بیا
بیا ای بهار دلهای زمستانی ما❤️🍃😭
#السلام_علیک_یا_بقیة_الله
🍃❤️@gonbadekabood❤️🍃
❤️🍃
سلام عزیران همراه
صبحتون منور به نور قرآن
ومعطر به صلوات برخاتم انبیاء
وخاندان پاک ومطهرش،
آدینه تان خوش💞
🍃❤️@gonbadekabood
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸
✨🌸✨🌸✨
🌸✨🌸✨
✨🌸✨
🌸✨
لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ، ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ .
#مائده_آیه_۱۲۰
@gonbadekabood
❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️
🌸❄️🌸❄️
❄️🌸❄️
🌸❄️
🌸
♦️اللهم انى أخلصت بانقطاعى اليك ، و أقبلت بكى عليك ، و صرفت وجهى عمن يحتاج الى رفدك ، و قلبت مسألتى عمن لم يستغن عن فضلك ، و رأيت أن طلب المحتاج الى المحتاج سفه من رأيه و ضلة من عقله ؛
📖خدايا ، من بدون هيچ پيرايه و خالى از هر گونه شائبه ، مخلصانه و با تمام وجودم به درگاه تو پيوستهام و از هر كس به تو محتاج است روى گردانيدهام و درخواست خود را هرگز متوجه كسانى كه خود به احسان تو نياز دارند ، ننمودهام ؛ زيرا دانستم نياز را از نيازمندان خواستن ، سفاهت عقل و گمراهى خرد است.
📚🖌انسان مومن به درجه ای از یقین رسیده است که باهمه وجود وقوای خود، خدارا می خواندچشم اوجز خدا را نمی بیند
وگوشش جز ندای اورا نمی شنودو
قلبش غیر اورا به خاطر نمی آورد وعقلش غیر برهان رب را نمی شناسد.
لذا هر انسان مخلص وخالص، چشم دل بر باب حضرت حق دوخته وبر در غیر او رفتن را حکایت از کوتاهی در شناخت و شعور می داند.
📜مولی علی در مناجات شعبانیه به درگاه معبود اینگونه عرضه میدارد:
«هب لی کمال الانقطاع الیک»
خدایا بریدن گسستن کامل وبه تمام معنا از ماسوا وپیوستن به خود را به من ارازانی بدار.🤲
#صحیفه_سجادیه_دعای_بیست_و_هشتم
#شهود_شناخت_ممدوحی
@gonbadekabood
https://eitaa.com/joinchat/2115633213C8ae13116fb
❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄🌸❄️🌸❄️
الهی، صبحی چنین زیبایم آرزوست ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@gonbadekabood
https://eitaa.com/joinchat/2115633213C8ae13116fb
#خاطرات_دوست_داشتنی
#بیاناتی_از_رهبر_عزیزمان 👇👇👇👇
◀️ دستور شهيد برونسي به میرزا جواد آقا !!!
مرحوم علامه میرزا جواد آقا تهرانی به منطقه والفجر مقدماتی آمده بودند، به دلیل تواضع زیادشان امام جماعت نمی شدند مگر به زور.
ایشان به ما می فرمود: شما از من جلوتر هستید. خیلی اعتقاد و احترام عجیبی به رزمنده ها داشت.
یک شب ایشان به تیپ امام جواد(ع) آمدند و سخنرانی کردند. بعد که سخنرانی تمام شد، موقع نماز بود، اما قبول نمی کردند بروند جلو و امام بایستند. آقای برونسی گفت: آقا! بروید و امام باشید. علامه فرمود: شما دستور می دهی؟
آقای برونسی گفت: من کوچكتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش می کنم. علامه گفت: نه پس خواهش را نمی پذیرم.
بچه ها گفتند: خوب آقای برونسی! مصلحتا بگوئید دستور می دهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت سر این عارف بزرگ نماز بخوانیم.
شهید برونسی هم، همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز.
بعد از نماز، علامه حال عجیبی داشت، شهید برونسی را کنار کشیده بود و اشک می ریخت، مي فرمود: دوست عزیزم از جواد فراموش نکنی و حتماً ما را شفاعت کن
◀️ شلیک گلوله با خرج ذکر توسط میرزا جواد اقا
روز اولی که میرزا جواد آقا تهرانی، عضو مجلس خبرگان رهبری به جبهه آمده بودند، من ایشان را شناختم. دیگران فکر می کردند ایشان یک روحانی پیر معمولی است که به اهواز آمده و با آن قد خمیده، عصازنان به رزمنده ها پیوسته است! یکی دو نفر هم همراهشان بودند.
یک روز بعد از نماز گفتند حاج آقا می خواهند بروند خط! من گفتم: با من بیایید! فرمانده اجازه داد و ما عازم خط شدیم. من ایشان را به سنگری که خودم ساخته بودم بردم. سنگر هم با فاصله از قبضه بود. چرا که پس از آنکه ما ده تا گلوله می زدیم، عراقی ها دویست تا گلوله در همان جا خالی می کردند! برای همین پای قبضه با بلوک سنگر یک نفره ای ساخته بودیم که به محض شروع آتش باران عراق، توی آن جاگیر می شدیم و دیگر امکان هیچ تحرکی هم نداشتیم!
میرزا جواد گفتند من هم می خواهم شلیک کنم! گفتم: شما همین جا باعث تقویت روحیه ما هستید و همین جنگ است!
ایشان گفت: نه سلاح کو؟ کو دشمن؟ ایشان را پای قبضه بردیم. به بچه ها سپردم که ده پانزده تا گلوله با ایشان بزنیم و فوراً ایشان را به عقب منتقل کنیم.
جلوتر از ما، در نزدیکی دشمن، یک نفر دیده بان مستقر بود و به ما تصحیح تیر می داد. حاج آقا گفتند: من می خواهم گلوله را بیاندازم! گلوله ها هم سنگین بود و برایشان مشکل بود. لذا کمک کردیم و گلوله را تا کمر وارد لوله خمپاره کردیم و بعد تحویل حاج آقا دادیم. ایشان چند ثانیه گلوله را نگه داشتند و این دعا را زمزمه کردند: « یا محمد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان وانصرانی ...» منتظر ماندیم که صدای دیدهبان از بیسیم بیاید و تصحیح بدهد که گفت: "اوه ! اوه ! امروز چه کار دارید می کنید؟" ایشان نمی دانستند که میرزا جواد آقا آنجا هستند. خمپاره اول به یک انبار مهمات خورده بود! دومی و سومی و چهارمی و پنجمی هم به همین طریق، همگی به اهداف مهمی برخورد کردند که دیده بان به ما خبر می داد.
◀️ شفاعت میرزا جواد آقا شرط گرفتن عکس
در جبهه يك نوجوان بسيجي خدمت ايشان رسید و گفت آقا بيائيد با هم يك عكس بگيريم، ايشان فرمايند: من به شرطي با شما عكس ميگيرم كه يك قول به من بدهيد؛ قول بدهيد وقتي فرداي قيامت دست جواد را ميگيرند كه به طرف جهنم ببرند، بيائيد و مرا شفاعت كنيد!
آن جوان قول داد و بعد آقا با او عكس گرفت
منابع..
بیانات مقام معظم رهبری 1368/8/26
کتاب آیینه اخلاق
خبرگزاری دفاع مقدس
🌿شادی روح آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی و شهدای عزیز صلوات⚘
@gonbadekabood
https://eitaa.com/joinchat/2115633213C8ae13116fb
#خاطرات_اسارت
🌟نبرد مجنون قسمت ۱۵🌟
"از مجنون تا رومادیه"
زمانیکه دوربینها شروع به تصویر برداری میکردند، یکی از فیلمبردارها که با جرثقیل مخصوص سبددار در پشت دروازه جنوبی استادیوم بصره مستقر بود
ظاهرا"هماهنگ کننده همه تصویر بردارها بود و از نمای بالا تصویر برداری میکرد.
قبل از شروع فیلمبرداری با اشاره دستش سربازهای عراقی را از آغاز فیلمبرداری آگاه میکرد.
بلافاصله همهٔ سربازها کابل هایشان را روی چمن می انداختند تا در تصویر سندی از شکنجه هایشان ثبت نشود.
به محض قطع فیلمبرداری دوباره با اشاره دستش سربازها را مطلع میکرد و سربازها دوباره کابل هایشان را برمیداشتند و بجانمان می افتادند و ضمن کتک کاری آرایش ایستادنمان را بشکل دیگری تغییر میدادند.
ظهر روز چهارشنبه ۱۳۶۷/۴/۸ بود و خورشید شدیدترین ساعات گرمای روزانه اش را به زمین میبخشد.
اونقدر تشنگی بر جسم نحیف مان غلبه کرده بود که دیگر دیدمان را تار کرده بود.
از شدت عطش حتی رطوبت زبان و فضای دهانم خشک شده بود و زبانم انعطافش را از دست داده بود، دیگر قدرت تکلم نداشتم هرچه میخواستم صدا بزنم و بگم *مای، مای* زبانم بسختی توی دهانم جابجا میشد و صدای خش خش و خشن زبانم که به دیواره دهانم کشیده میشد را گوشم می شنوید، در این حین بود که من بر اثر شدت تشنگی از حال رفتم و دیگر نفهمیدم چی شد...
زمانی به هوش آمدم که آرام آرام بینایی و شنوائی یم بازگشت، دیدم سرم روی زانوی آزاده رمضان درخشانی هم گردانیم که بچهٔ وحدتیه دشتستان بود و یک بطری آب معدنی که بالایش بریده و شبیه لیوانی شده بود را در دست دارد و مشغول آب دادنم است.
وقتی هوش و بینائیم بازگشت خودم کمکش بطری را گرفتم حین فیلمبرداری بود، چون همه ایستاده بودند، فقط من درازکش بودم که سرم روی زانوی هم گردانیم رمضان بود، چون فیلمبرداری که قطع می شد پس از کتک کاری و تغییر آرایش ایستادن به اسراء می گفتند بنشینند.
پس از خوردن آب بدنم سرتا پا خیس عرق شد و قدرت نشستن پیدا کردم، رمضان چون خودش هم عطش شدید داشت ته مانده آب بطری را خودش سرکشید. رمضان بعدا" بهم گفت: وقتی دیدم تو از حال رفتی و با صورت روی چمن افتادی با چشم گریان از سربازای عراقی تقاضای آب کردم، سرباز مسنی که هنوزم چهره اش در نظرم مانده دوید و از سطل آبی که کنار زمین چمن گذاشته بود بطری بریده ای را آب کرد و بدستم رساند.
شاید اگر قدری تعلل کرده بود، منم تمام کرده بودم.
اون سرباز با سن حدود۵۵ ساله اش با بقیه بسیار متفاوت بود.
خیلی رئوف نشان میداد، زمانیکه فیلمبرداری قطع میشد همه کابل توی دستشان بود و مشغول کتک کاری بودند، ولی این سرباز مسن فقط با سطل به اسراء آب میداد، اما عطش اسراء آنقدر زیاد بود که یک نفر جوابگوی بیش از ۲۰۰۰ نفر اسیر تشنه نبود.
بنده به عینه دیدم این پیرمرد نظامی وقتی سطل آب را پر میکرد و برای اسراء می آورد چون همه ازش التماس آب داشتن و بطرف سطل حرکت میکردند، او نمی دانست سطل را به دست کدام اسیر بدهد به همین خاطر چشمهایش را می بست و سطل را دو دستی میگرفت و جلو می آمد تا به دست یکی برسد. چون نمی خواست التماس همه اسراء را ببیند و تبعیضی بینشان گذاشته باشد.
خلاصه پس از حدود ۲ ساعتی که توی استادیم بصره بودیم، اتوبوسهایی که از قبل آماده شده بودن، وارد استادیوم شدن و به ترتیب سوار بر اتوبوس شدیم.
من و دوستم کرمی توی اتوبوس کنار هم قرار گرفتیم، ردیف دوم سمت راست اتوبوس،کرمی کنار شیشه و من کنار پیاده رو، جلویمان دو تا از درجه دارهای مسلح عراقی نشسته بودند. کلا" شش نفر مسلح توی اتوبوس سوارشد دو نفر جلو چهار نفر در عقب اتوبوس.
بیش از ۵۰ دستگاه اتوبوس پر شد و نزدیک به اذان ظهر به مقصد بغداد براه افتادیم...
#کجایند_مردان_بی_ادعا
🍃 خاطرات آزاده سرافراز غلامشاه جمیله ای، به قلم خودشان
🔵 ادامه دارد ...
@gonbadekabood
#کانال_گنبد_کبود
https://eitaa.com/joinchat/2115633213C8ae13116fb