❌ مقابله #خلیفه_دوم با تفسیر قرآن
عمرو عاص به عمر نوشت:
کسی در اینجا هست که از تفسیر قرآن می پرسد.
عمر در جواب نوشت:
روانه مدینه اش کنید.
او را به مدینه فرستادند. این بنده خدا نمی دانست خلیفه او را برای چه احضار کرده است، لذا زمانی که بر خلیفه وارد شد، پرسید: یا امیرالمؤمنین! (وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً)[ ذاریات، آیه 1.] یعنی چه؟
عمر گفت: پس تو همان شخص هستی؟! بیا جلو.
بعد با خوشه خرما که خرمایش را کنده بودند، صد ضربه به سرش زد.
گفت: یا امیرالمؤمنین! آنچه در سرم بود، بیرون رفت.
خلیفه گفت: ببریدش زندان.
آن گاه که از زمین بلند شد، خون از پیراهنش می چکید. چون بهبود یافت، خلیفه دستور داد دوباره او را آوردند.
این دفعه صدضربه به کمرش زد که در کمرش شیاری ایجاد شد.
سپس گفت: ببریدش به زندان.
و بار سوم که او را نزد خلیفه آوردند، گفت: یا امیرالمؤمنین! اگر می خواهی مرا بکشی، راحت بکش و خلاصم کن.
عمر او را به بصره تبعید کرد و به والی بصره، ابوموسی اشعری، دستور داد که کسی با این شخص نشست و برخاست نکند و سخن نگوید.
این شخص نماز جماعت می رفت، ولی کسی با او حرف نمی زد. پس از مدّت زمانی نزد ابوموسی آمد و با التماس از او خواست تا نزد خلیفه برای او شفاعت کند. ابوموسی برای عمر نوشت: این شخص توبه کرده است، اجازه بدهید مردم با او نشست و برخاست کنند و با او رفتار عادی داشته باشند.
آن گاه عمر اجازه داد مردم با او معاشرت کنند. در تاریخ نوشته اند که او از اشراف بود و پس از این واقعه از اشرافیت افتاد.
📚منابع اهلسنت:
سنن دارمی، ج ۱، ص ۵۴؛
تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۲۳۲؛
سیوطی، الاتقان، ج۲، ص ۴؛
تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۲۹.
پ ن:
فرق می کند چه کسی رهبر باشد!
باب علم نبی، امیر کلام و
مشکل گشای عالم را کنار زدند.
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#نشر_دهید 🌷
🪴 https://eitaa.com/mimsaad65