eitaa logo
میم صاد
711 دنبال‌کننده
387 عکس
359 ویدیو
27 فایل
🌿 متعلم همیشگی و گهگاهی معلّم! 🌿 نویسنده کتاب #خستگی_فرهنگی 🔸حجت‌الاسلام دکتر محمد صادقپور ◽دکترای فقه و حقوق کیفری ◽استاد حوزه و دانشگاه ◽مشاور(حقوقی) خانواده ◽مشاور و فعال فرهنگی #میم_صاد آدرس ویراستی: https://virasty.com/r/h6z تماس: @mimsaad
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تحلیل روایت مهم «اسلام با ثروت خدیجه و شمشیر علی پیش رفت» 🔻قسمت دوم شمشیر علی بدون شک به اسلام خدمت کرد و اگر شمشیر علی نبود سرنوشت اسلام سرنوشت دیگری بود اما نه اینکه شمشیر علی رفت بالای سر کسی ایستاد و گفت: یا باید مسلمان بشوی یا گردنت را می‌زنم، بلکه در شرایطی که شمشیر دشمن آمده بود ریشه اسلام را کند، علی بود که در مقابل دشمن ایستاد. کافی است ما «بدر» یا «احد» و یا « » را در نظر بگیریم که شمشیر علی در همین موارد به کار رفته است. در «خندق» مسلمین توسط کفار قریش و قبایل همدست آنها احاطه می‌شوند، ده هزار نفر مسلح مدینه را احاطه می‌کنند، مسلمین در شرایط بسیار سخت اجتماعی و اقتصادی قرار می‌گیرند و به حسب ظاهر دیگر راه امیدی برای‌ آنها باقی نمانده است. کار به جایی می‌رسد که عمرو بن عبدود حتی آن خندقی را که مسلمین به دور خود کشیده‌اند می‌شکافد. البته این خندق در تمام دور مدینه نبوده است، چون دور مدینه آنقدر کوه است که خیلی جاهایش احتیاجی به خندق ندارد. یک خط مورّبی در شمال مدینه در همان بین راه احد بوده است که مسلمین میان دو کوه را کندند، چون قریش هم از طرف شمال مدینه آمده بودند و چاره‌ای نداشتند جز اینکه از آنجا بیایند. مسلمین این طرف خندق بودند و آنها آن طرف خندق. عمرو بن عبدود نقطه باریکتری را پیدا می‌کند، اسب قویی دارد، خود او و چند نفر دیگر از آن خندق می‌پرند و به این سو می‌آیند. آنگاه می‌آید در مقابل مسلمین می‌آیستد و صدای هل من مبارزش را بلند می‌کند. احدی از مسلمین جرأت نمی‌کند بیرون بیاید، چون شک ندارد که اگر بیاید با این مرد مبارزه کند کشته می‌شود. علی بیست و چند ساله از جا بلند می‌شود: یا رسول الله! به من اجازه بده. فرمود: علی جان بنشین. 🌿 پیغمبر می‌خواست اتمام حجت با همه اصحاب کامل بشود. عمرو رفت و جولانی داد، اسبش را تاخت و آمد دوباره گفت: هَلْ مِنْ مُبارِزٍ؟ یک نفر جواب نداد. قدرتش را نداشتند، چون مرد فوق‌العاده‌ای بود. علی از جا بلند شد: یا رسول الله! من. فرمود: بنشین علی جان. 🌿 بار سوم یا چهارم عمرو رجزی خواند که تا استخوان مسلمین را آتش زد و همه را ناراحت کرد. گفت: وَ لَقَدْ بَحِحْتُ مِنَ النِّداءِ بِجَمْعِکمْ هَلْ مِنْ مُبارِز وَ وَقَفْتُ اذْ جَبُنَ الْمُشَجِّعُ مَوْقِفَ الْقِرْنِ الْمُناجِز إنَّ السَّماحَةَ وَ الشَّجا عَةَ فِی الْفَتی‌ خَیرُالْغَرائِز گفت: دیگر خفه شدم از بس گفتم «هَلْ مِنْ مُبارِزٍ». یک مرد اینجا وجود ندارد؟! آهای مسلمین! شما که ادعا می‌کنید کشته‌های شما به بهشت می‌روند و کشته‌های ما به جهنم، یک نفر پیدا بشود بیاید یا بکشد و به جهنم بفرستد و یا کشته بشود و به بهشت برود. ✅علی از جا حرکت کرد. عمر برای اینکه عذر مسلمین را بخواهد گفت: یا رسول الله! اگر کسی بلند نمی‌شود حق دارد، این مردی است که با هزار نفر برابر است، هر که با او روبرو بشود کشته می‌شود. کار به جایی می‌رسد که پیغمبر می‌فرماید: «بَرَزَ الْاسْلامُ کلُّهُ الَی الشِّرْک کلِّهِ» تمام اسلام با تمام کفر روبرو شده است. اینجاست که علی علیه السلام عمرو بن عبدود را از پا در می‌آورد و اسلام را نجات می‌دهد. پس وقتی می‌گوییم اگر شمشیر علی نبود اسلامی نبود، معنایش این نیست که شمشیر علی آمد به زور مردم را مسلمان کرد؛ معنایش این است که اگر شمشیر علی در دفاع از اسلام نبود دشمن ریشه اسلام را کنده بود همچنانکه اگر مال خدیجه نبود فقر، مسلمین را از پا درآورده بود. این کجا و آن حرف مفت کجا؟! 📚 سیری در سیره نبوی ، ص ۲۱۶ 🖌 استاد شهید مطهری 🪴 @mimsaad