سئوال امشب
چرا آدما وقتی نعمتی رو از دست میدن، به جای نعمتای دیگه ای که دارن نعمتی که از دست دادن براشون عزیزتر میشه؟
اگه بخوایم دربارهی مضرات داشتن موبایل و ضررهایی که به زندگی آدما وارد کرده حرف بزنیم، احتمالاً اولین چیزی که به ذهنمون میرسه اینه که ازمون وقت رو گرفته، و نمیذاره به کارایی که باید، بپردازیم.
ولی مهمتر از اون، به نظرم چیزی تحت عنوان چیزهایی که با حس لامسهی ما سروکار داشتن یا خودشون مستقلاً نقشی تو زندگی ما داشتن رو ازمون گرفته.
مامانم هی ازم میپرسه فلان چیزو نمیخوای؟ فلان کتاب؟ فلان وسیله؟ چراغقوه؟ ساعت زنگدار؟ دفترچه؟ در جوابش میگم نه، گوشیم هست.
امروز میخواستم یکم قرآن بخونم تو وقت بیکاریم تو دانشگاه، و گفتم قرآن از کجا بیارم؟ بعد گفتم خب تو گوشیم هست. میخوام برم یه کتابو بخرم، میگم ولش کن تو گوشیم پیدیافش هست.
حس لامسهی ما فقط با این قاب گوشی درگیره. به صفحات کتاب دست نمیزنیم، اختیاراتمون تو خیلی چیزا بالا رفته ولی همونقدر درکمون از اون چیزها کم شده. AIها هم خلاقیت ما رو دزدیدن، برای فهمیدن اینکه "موضوع مورد علاقهت چیه؟" دست به دامنش میشیم.
در نهایت؛ لعنت به تکنولوژی.
هدایت شده از - Paradox -
گویا امشب همه به مهمونی هایی برده شدن که دلشون نمیخواست برن(خودم یکیشونم)
Mind Palace.!
گویا امشب همه به مهمونی هایی برده شدن که دلشون نمیخواست برن(خودم یکیشونم)
من واقعا دلم نمیخواد مردمگریز باشم ولی خب😭
کلاً وضعیت اینطوریه که آدمایی که سالی یه بار میبینیشون، به قصد اینکه باهات ارتباط برقرار کنن سوالایی درباره زندگیت میپرسن که واقعاً جاش نیست توضیح بدی ولی در عین حال میخوای ارتباطه برقرار شه یا مودب باشی.
مثلاً اینکه دانشگاه چطوره؟ چیکار میکنی و از این دست سوالات "چه خبر/دیگه چه خبر"طوری که در جوابشون فقط میتونی بگی خوبه/سلامتی، خبری نیست.