یادم افتاد یه دورانی ام بود هممون ارزو داشتیم یه ویلا با ویو رو به دریا داشته باشیم که صبح بریم حموم و دوش بگیریم بعد با همون حوله بیایم لب بالکن قهوه بخوریم
هر کی جرات داره بیاد بگه اینکه بعد از کلی چیز میز پاک کردن بازم پیام میاد حافظه نداری دلیل خوبی برای کوبیدن گوشی تو دیوار نیس
همونجا گوشیمو میکوبم تو صورتش😑
دنیاهای خیالی برای مایی که توشون نیستیم خیلی جذابن
دنیا های انیمه، فیلم، گیم...
اون کاراکترا تو دنیای واقعی ای زندگی میکنن که ما میخواستیم داشته باشیم :)
ولی حالا خیالی بودنشم حتی برامون لذت بخشه
کلا زندگی من در حاشیه گذشت😂
هیچ وقت وسط ماجرا ها نبودم در حاشیه وایمیسادم تیکه پاره شدن بقیه رو نگا میکردم
عمیقا نیازمند اینم انقدر حرف داشته باشم برای زدن که باهاش بتونم مخ یه نفرو بخورم