- میدونی موضوع چیه، من میدونم که همه این روزا میگذره ولی چیزی که اذیتم میکنه اینه که همچنان که باید بگذره، سخت میگذره و هر وقت یادم میفته همه اینا قراره بگذره و منم دیگه به یاد نیارمش، ممکنه حتی از این اذیت شم که چرا نمیتونم راحت تر بگذرونمش. در نتیجه همچنان داره سخت میگذره در حالی که تو ذهنم دارم با سخت گذشتنی که کاریش نمیتونم بکنم میجنگم.
کاشکی میفهمیدم فازتون چیه
حالت بده و نمیخوای کسی دربارش بپرسه، چرا میگی که حالت بده؟
اعصاب چیزیو نداری بعد میای نزدیک بقیه میشی که یه کاری کنی بعدا پشیمون شی و میگی ببخشید اعصاب نداشتم؟
تو روش لبخند میزنی و میذاری حس کنه ازش دلخور نیستی بعد میری پشت سرش حرف میزنی؟
فاز؟ فازتون چیه؟
Mind Palace.!
این چرخه ای که توش کلی تلاشتو میکنی تا به یه چیز برسی و بعد میبینی دیگه اونقدراهم جذاب نیست، حال بهم
این چرخه ای که توش از یه چیزی متنفری و کلی زمان صرف این میکنی تا از دستش خلاص شی، و درست وقتی زمان خلاص شدن میرسه میفهمی قراره دلت براش تنگ شه؛تهوع آوره.
- و یک روز به جایی میرسی که آرزو میکنی کاش کسی که دوستش داری هرگز وجود نداشت.!
وقتی میفهمم یه سری آدما فیلم یا سریال مورد علاقمو دیدن انگیزه کافی پیدا میکنم که دیگه نبینمش.
Mind Palace.!
دلم برا این شب بیدار موندنا تنگ شده بود و اصلنم برام مهم نیست فردا باید 6 صبح پاشم
ولی هیچی جای شب بیدار موندنا رو نمیگیره برام