💥 فلسفۀ شدن اسلامی (بهمثابۀ فلسفۀ روش)، نظام روش تحقیق را بهگونهای بازطراحی میکند که حضور و نقشآفرینیِ دین را در ساحت علم بپذیرد.
🔵 استاد سید محمدمهدی میرباقری
◀️ دین چگونه در #عقلانیت بشر جاری میشود؟ اگر #روش_تحقیق شما بهگونهای نباشد که دخالت دین در روش را بپذیرد، آیا میتوانید محصول آن را به دین گره بزنید؟ آیا روشهای پوزیتیویستی، به دین اجازه ورود و دخالت میدهند؟ پس اولین چیزی که باید تغییر کند روش تحقیق است، نه #فلسفههای_مضاف. یعنی در حوزه استناد به دین، در حوزه تولید معادلات و در حوزه تولید مدلهای اجرایی، روش تحقیق باید بهگونهای باشد که تبعیت از دین در آن جاری شود.
◀️ این روشها باید به یک منظومه روش تبدیل شوند و الا اگر این سه حوزه مستقل تعریف شوند، نمیتوان آنها را در عینیت بههم گره زد. اگر حاصل تفقه دینی شما با حاصل دانشهای کاربردی و اجراییتان، در روش، هماهنگ نشده باشند، هماهنگی بین آنها در محصولاتشان، ممکن نخواهد شد [و نتیجه آن،] همین پارادوکسی است که الان در جامعه با آن مواجه هستیم که از یک طرف میخواهیم به دانش تکیه کنیم و از طرف دیگر به دادههای دین؛ دائماً هم به تناقض برمیخوریم.
اگر روش تحقیق در حوزه تفقه دینی و در حوزه مطالعات اجرایی و کاربردی، هماهنگ نشوند، چگونه میخواهید محصولات آنها را هماهنگ کنید؟ چگونه امکان دارد از دو محصول بیگانه یک خروجی گرفت؟ چگونه امکان دارد هر دو در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری در حوزه مدیریتی جامعه دخالت کنند و بعد به یک محصول برسند؟ هر کجا دین دخالت میکند، با علم تعارض پیدا میکند.
◀️ برای اینکه به روش تحقیق برسیم، نیاز به #فلسفه_روش_تحقیق داریم؛ پس نقطه شروع ما فلسفه روش تحقیق است، نه فلسفههای مضاف. این فلسفه روش تحقیق است که باید توضیح دهد برای شناسایی جهان، چگونه تحقیق کنیم تا هم بتوانیم مکانیزمها و فرایندها را بشناسیم و جهان را ریاضیسازی کنیم و فقط توصیف به غایات و چراییهای غائی نکرده باشیم (چرا که مهمترین شاخصه علم مدرن این است که برای بشر امکان تصرف کمّی فراهم میکند) و هم مبتنی بر دین جهان را ریاضیسازی کرده باشیم. ما از این فلسفه روش تحقیق که چنین امکانی را در اختیار ما قرار میدهد، به «فلسفه شدن اسلامی» تعبیر میکنیم. فلسفه شدن اسلامی، نظام روش تحقیقها را طراحی میکند و به ما میگوید در حوزه تفقه دینی، باید چگونه و در چه دامنههایی تحقیق کرد، به چه نظام سؤالاتی جواب داد و چگونه جواب داد.
◀️ فلسفه شدن علاوهبر اینکه چگونگی تحقیق در دامنه تفقه دینی را به ما میگوید، در حوزه مطالعات کاربردی هم به ما میگوید که باید چه سؤالاتی از دامنه تفقه دینی در این علم بشود و همان سؤالاتی را که شما میگویید فلسفه باید پاسخ دهد، ما میگوییم دین باید پاسخ بدهد. این روش تحقیق است که به شما میگوید باید چه نظام سؤالاتی از حوزه تفقه دینی پرسیده شود؛ نه سؤالات پراکنده [پرسید].
اینکه بعضی گفتهاند «صورت مسئلهها را از علم بگیریم و دین پاسخ بدهد»، نتیجه آن در دراز مدت این میشود که شأن دین، پاسخگویی به مسائل مستحدثه باشد، نه #رهبری_حوادث. روش تحقیق است که باید بگوید در تحقیق از هر موضوعی از موضوعات، چه نظام سؤالاتی از مبدأ عالیتر ـ یعنی از دین ـ باید پرسیده شود که تفقه دینی میبایست به آن پاسخ دهد. این وظیفه روش تحقیق است که به شما بگوید تفقه دینی چگونه و با چه ابزاری و با چه روش تحقیقی، باید به این سؤالات پاسخ دهد؟»
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
#فلسفه_روش
☑️ @mirbaqeri_ir
📢 الگوی مواجهه با پدیدههای تمدنی، ازجمله کرونا (1⃣)
🔴 آیتالله میرباقری در دیدار تعدادی از فعالان طب سنتی:
🔷 بحمدالله خداوند در این مرحله از انقلاب اسلامی، نیروهایی که برای گذار از این مرحله نیاز داریم را تربیت کرده است. حضرت آقا همیشه دنبال تربیت این نیروها بودند و بهدنبال به نتیجه رسیدنش بودند؛ یادم هست فعالانی در سال ۱۳۹۲ خدمت حضرت آقا رسیدند و ایشان به این مضمون فرمودند که من منتظر شماها بودم. یعنی ایشان سرمایهگذاریهایی انجام دادهاند و منتظر به نتیجهرسیدنش بودند. جمعهای فعال آتشبهاختیار، محصول همان برنامهریزی است و امیدواریم کار انقلاب با اینها جلو برود.
🔷 این مرحله از انقلاب، مرحله تحقق #انقلاب_فرهنگی است. باید فرهنگ جامعه خودمان و زندگی بشر را از سطوح بنیادین تا سطوح روبنایی تغییر دهیم و این کار، نیاز به آدمهای اهل این میدان دارد که بتوانند انقلاب فرهنگی را، از جمله در حوزه #بهداشت و سلامت دنبال کنند. ما با یک امر بزرگ مواجه هستیم که باید با آن خوب برخورد کنیم و ظرفیت انقلاب اسلامی را برای ایجاد تغییرات بزرگ پیش ببریم. ما باید بدانیم در مواجهه با فرهنگ مدرن، بهخصوص در مواجهه با #فرهنگ_تخصصی مدرن چه باید کرد.
🔷 مأموریت کنونی حوزه، مأموریت رهبری حوادثی است که تاثیرگذار بر فرایندهای جهانی هستند. الآن ظرفیت حوزه ظرفیت #پاسخگویی_به #مسائل_مستحدثه است؛ یعنی حادثهای سیاسی یا حادثهای در حوزه سلامت و حوادث دیگر ایجاد میکنند و بعد میخواهیم نحوه مواجهه خودمان را با این حادثه بیان کنیم. همین مواجهه ما با حوادثِ ایجادشده هم بر اساس فقه فعال نیست. یعنی نهتنها #فقه #رهبری_حوادث نداریم، بلکه در مواجهه با حوادثِ ایجادشده هم مواجهۀ فعالی نداریم.
امام(ره) فرمودند که حوزه باید نبض زمان را در اختیار داشته باشد. در منشور روحانیت میفرمایند: استراتژی حاکم بر جهان را مستکبرین تعیین میکنند، ولی انقلاب اسلامی باید تعیین کند و حوزه باید در این مقیاس حضور پیدا کند.
پس جایگاه ما باید تغییر کند و برخوردمان باید برخورد ایجاد حادثه بشود و حوادث اثرگذار بر پیشرفتهای جهانی و فرایندهای جهانی ایجاد کنیم [و لااقل مواجهه ما با پیشامدها، مواجهه انفعالی نباشد.]
🔷 موقف ما باید موقف ایجاد و رهبری حوادث باشد (#حادثهسازی). اما در یک قدم قبلتر، در مواجهه با حوادث و مسائلی که دیگران ایجاد کردهاند، باید توجه داشته باشیم که این حوادث و مسائل را از سه زاویه میتوان بحث کرد:
۱. از زاویه تبیین حکمِ موضوع. یعنی آن را موضوعی ببینید که میخواهید حکمش را بیان کنید.
۲. آن مسئله را در یک ساختار کلان ببینید و نسبتهایش را ببینید و حکم بدهید.
۳. برای بهینه آن موضوع حکم بدهید.
ما معمولاً از زاویه تبیین حکمِ موضوعات با مسئلهها و حوادث مواجه میشویم؛ از جمله در حوزه سلامت. فرض کنید در یک پدیدهای در حوزه سلامت، ما آن را بهعنوان یک موضوع در نظر میگیریم و با آن مواجه میشویم و سعی میکنیم حکمش را استنباط کنیم؛ اما نسبتش را با بقیه موضوعات نمیبینیم و همچنین بهینه آن موضوع را نمیبینیم [و فارغ از اینها حکم میدهیم.]
اینهم خلأ دوم در حوزه است؛ یعنی غیر از اینکه رهبری حوادث نداریم، در مواجهه با موضوعات هم #مواجهه_موضوعی میکنیم [و تناسبات موضوع و بهینه موضوع را در نظر نمیگیریم].
استاد ما _ خدا رحمتش کند _ میفرمود که برای این مداد، سه لایه حکم میتوانید بدهید؛ یکی اینکه این مداد را ابزار ارتباط و ابزار کتابت در نظر بگیرید و حکمش را بیان کنید؛ بگویید آیا کتابت با این مداد جایز است؟ آیا میتوانیم با آن با نقاشی بکشیم؟ و... و حکم تولیدش و فروشش و خریدش چیست؟ این میشود احکام این موضوع.
اما لایه دوم این است که بگویید نسبت این مداد با سایر ابزارهای ارتباطی چیست و چه سهمی را باید به این مداد در بین ابزارهای ارتباطاتی بدهیم؛ یعنی نظام نسبتها و نظام اولویتها را باید مشخص کنیم وسپس حکمش را بیان کنییم. این حکم هم حکم همین موضوع است. صدور چنین احکامی، الآن در دست نظام کارشناسی است نه در دست نظام فقاهت. ما حکمی در این زمینه نداریم و نظام کارشناسی با یک نگاه سیستمی دراینباره نظر میدهد. لایه سوم حکم این است که بهینه این موضوع چگونه باید واقع شود. آیا همیشه باید با خودکار بنویسیم؟ یکموقعی با چکش روی سنگ مینوشتند، کمکم کاغذ آمد و بعد صنعت چاپ شکل گرفت و حالا میگویند این قلم باید به قلم نوری و... تبدیل بشود. آیا در این بهینهها حکم داریم یا خیر؟ ما دنبال حکم بهینه موضوعات نیستیم.
این الگو، در همه موضوعات، از جمله در موضوعات سلامت هم وارد میشود.
ادامه دارد...
☑️ @mirbaqeri_ir