13970624 sar j6.mp3
9.82M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب ششم محرم ۹۷/ هیئت ثارالله
🔈 پخش زنده هیئت ثارالله
با سخنرانی آیتالله میرباقری
https://www.aparat.com/sarallahqom
13970625 sar j7.mp3
8.8M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب هفتم محرم ۹۷/ هیئت ثارالله
🔻ماه محرم وقتِ محاسبه است.
✔️ استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«وقتی ماه محرم شروع میشود، ما باید احساس کنیم که الآن، سال ۶۱ هجری است و سیدالشهدا(ع) با کاروان خودشان در راه کربلا و در نزدیکی کربلا هستند... یک منزل با کربلا فاصله دارند... . ما باید محاسبه کنیم و ببینیم که کجا هستیم؟ جزو کدام دسته هستیم؟ آیا از قبل، مُهیّا و آماده بودیم و با اولین اقدام سیدالشهدا(ع) حرکت کردیم؟ یا جزو آنهایی که اهل تأخیر و تَسْویف هستیم و تعلقاتمان ما را از ولیّ خدا جدا میکند و یک گوشهای را انتخاب میکنیم؟ حلول محرم، وقت این محاسبههاست».
☑️ @mirbaqeri
🔻با بهانههایی مثل «زن و فرزندم در خطرند»، «اموالم را غارت میکنند»، «به بچههايم نگفتهام که برنمیگردم»، نمیتوان ولیّ الله را تنها گذاشت
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
"آنهايی که با یاری امام آمدند و خونشان را پيشِروی امام حسين(ع) دادند، هيچ عذری آنها را از امام جدا نکرد. اين يک قاعده کلی است: هر عذری که ما را از اماممان جدا کند، عذر نپذيرفتنی است! مثلاً «زن و فرزندم در خطرند»، «اموالم را غارت میکنند»، «به بچههايم نگفتهام که برنمیگردم» و هزار عذر ديگر.
اگر حضرت عزرائيل در کوچه به سراغ شما بيايد اجازه میدهد که شما با خانوادهتان خداحافظی کنيد؟ پس انسان بايد مهيا بشود و همه اينها را برای خودش حل کرده باشد.
اگر همين الان حضرت گفتند که ديگر به خانه برنگرد، آيا حاضر هستی؟ آیا حاضری مثل حبيببنمظاهر و مسلمبنعوسجه باشی که از وسط راه به کربلا رفتند که اگر به خانه میرفتند، ممکن بود دشمن مانعشان شود!"
☑️ @mirbaqeri
🔻اصحاب سیدالشهدا(ع) خون خود را پیشِروی امام حسین(ع) دادند (بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ علیهالسلام)،
نه مثل توابین، پشت سر امام حسین(ع)!
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«اگر تعلقات انسان اصلاح نشده باشد خطر جدا شدن از امام حسين(ع) وجود دارد؛ آن تعلقاتی كه عدهای را آورد تا مقابل امام حسين(ع) صفآرايی كردند و كمكم دستشان را به خون سيد الشهدا(ع) آغشتند! آنهايی كه به كربلا آمده بودند همهشان اينطوری نبود كه به قصد كشتن آمده باشند! خيلیهايشان میگفتند: ميرويم انشاءالله صلح میشود و كار تمام میشود! ولی وقتی حضرت ايستاد، آنها هم ايستادگی كردند و كمكم كار به همان جايی رسيد كه میبينيد.
اگر انسان رشته تعلقاتش را اصلاح نكرده باشد، تعلقات انسان میتواند انسان را از سيدالشهدا(ع) جدا كند؛ میتواند برای انسان "عذر" درست كند و به حسب ظاهر هم عذر برای آدم، مقبول باشد ولی واقعاً اين عذر، انسان را از امام حسين(ع) جدا میكند.
عدهای نيامدند؛
عدهای دير آمدند و وقتی رسيدند كه كار تمام شده بود؛
عدهای دير فهميدند؛ توّابينی كه در كوفه خروج كردند، چه وقت میتوانند در صف اصحاب سيدالشهدا(ع) باشند ولو همهشان هم كشته شوند! ماندند و خون سيدالشهدا(ع) ريخته شد و حالا اينها متوجه شدند كه عجب اشتباهی شده و حالا يك فكری كنيم! چه فايدهای دارد؟
آنهايی ارزشمندند كه «بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ علیهالسلام»؛ خونشان را پيشِروی امام حسين(ع) دادند. آنهايی كه خونشان را پشت سر امام حسين(ع) میدهند خیلی ارزش ندارند! آنهايی كه سپر ميشوند ارزش دارند.
اين از مهمترين نكات است که انسان اگر رشته تعلقش را با دنيا قطع نكند، اگر حساب خودش را با دنيا صاف نكرده باشد، اگر برای مرگ آماده نشده باشد هيچ كمكی به ولیّ خدا نمیتواند بكند و هيچ كمكی به خودش نمیتواند بكند».
☑️ @mirbaqeri
▪️سخنرانیهای ششم و هفتم محرم در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) ⬇️⬇️
13970626 sar j8.mp3
8.75M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب هشتم محرم ۹۷/ هیئت ثارالله
13970627 sar j9.mp3
9.82M
🔊 استاد میرباقری | سخنرانی در شب نهم محرم ۹۷/ هیئت ثارالله
🔻ضحاک مشرقی در بعدازظهر عاشورا امام حسین(ع) را تنها گذاشت و رفت!
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«ضحاک مشرقی فردی بود که با امام حسین(ع) آمد ولی قید کرد که یاری من تا آنجایی خواهد بود که امید به پیروزی و غلبه شما وجود داشته باشد و اگر مطمئن شدیم که پیروزی در کار نیست، دیگر بیش از آن با شما عهدی ندارم.
همین شرط نیز او را از عاشورا محروم کرد. ضحاک تا ظهر عاشورا صبر کرد و وقتی برای او قطعی شد که پیروزی در کار نیست و کار با شهادت سیدالشهدا(ع) و یارانش به پایان میرسد، مرکب خود را که در خیمهها مخفی کرده بود سوار شد و پس از اجازه از امام حسین(ع) از صحنه گریخت.
ضحاک مشرقی در لحظه غربت امام حسین(ع)، در لحظهای که عالیترین جذبهها از طرف سیدالشهدا(ع) ساطع میشد و قوی و ضعیف با همین جذبه دستگیری میشوند، هیچ نوری را دریافت نکرد و رشته تعلقش از سیدالشهدا(ع) بریده شد.»
☑️ @mirbaqeri
🔻حبیببنمظاهر از شهادتش در رکاب سیدالشهدا(ع) اطلاع داشت و خودش را آماده کرده بود.
«حبيب بن مظاهر از قبل، خود را مهيای عاشورا کرده است؛ در حديثی آمده است که حبيب با ميثم تمار نشسته بودند و از علم بلايا و منايا میگفتند؛ حبيب ميگفت: میبينم کسی را در محبت اميرالمؤمنين(ع) در کوفه به دار زدهاند و دست و پای او را قطع کردهاند؛ ميثم میگفت: من میبينم سری را بر نيزه وارد کوفه میکنند...
در کوفه، حبيب در برخورد با مسلمبنعوسجه گفت: مسلم کجا میروی؟ گفت: خواب ديدم وجود مقدس نبی اکرم(ص) به من فرمود: مسلم! محاسنت را خضاب کن! میروم حنا بخرم و محاسنم را خضاب کنم. حبيب گفت: مسلم! چرا متوجه نيستی؟ تعبير خواب اين نيست؛ سيدالشهدا(ع) نامه فرستادهاند بايد به کربلا برويم! گفتهاند که حتی از خانوادههايشان هم خداحافظی نکردند و با وجود محاصره شديد کوفه خود را به امام حسين(ع) رساندند».
☑️ @mirbaqeri
🔻ما در عاشورا در کجای کار هستیم؟! «طِرِمّٰاح» هستیم یا «ضحاک مشرقی» یا «حُرّ» یا «سعیدبنعبدالله» یا «حبیب»؟
✔️ استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«ما اگر سال ۶۱ هجری بودیم، آیا واقعاً لبیک گفته بودیم و خونمان را پیش روی امام حسین(ع) داده بودیم؟ یا اینکه طوافهایمان را میکردیم و میگفتیم موسم حج هست و بعد هم به خانههایمان میرفتیم؟! یا اینکه مثل «طِرِمّٰاح» هنوز داشتیم گندم به یمن میبردیم؟! یا این که ظهر عاشورا اسبمان را بر میداشتیم و در میرفتیم؟! (ضحاک مشرقی با حضرت برخورد، گفت آقا تا امید پیروزی هست، من با شما هستم. ظهر عاشورا گفت آقا، دیگر امید پیروزی نیست. اسبش را سوار شد و رفت.) ما جزوِ کدامها بودیم؟ آنهایی بودیم که شب عاشورا صفمان را جدا میکردیم و میرفتیم؟ وقتی خبر شهادت مسلم رسید، صفمان را جدا میکردیم و میرفتیم؟ واقعا کجای کار بودیم؟
البته الحمدالله قلوب محبین سیدالشهداء(ع) به برکت عاشورا همه نورانی است. انشاءالله وقتی حضرت پا به رکاب بگذارند همه سربازیم. ولی سعید بن عبدالله با بقیه فرق میکند! دیگر اصحاب نماز خواندند، ولی او سپر آنها شده است. ما حاضر بودیم سپر امام حسین(ع) شویم تا حضرت نماز بخواند؟ تیرها را به جان بخریم که تیر به سیدالشهداء(ع) نخورد. این سوال امروز است که ما واقعا کجای کاریم؟ اگر نقطهقوتهای اصحاب در ما نباشد و نقطهضعفهای دشمنان و آنهایی که با حضرت درگیر شدند و دنبال غنائم و پول بودند و خیمه حضرت را به طمع دنیا غارت کردند در ما باشد، چه؟! آنهایی که تا رفتند خودشان را جمعوجور کنند و به امام حسین(ع) برسند، کاروان حضرت رفت. آنهایی که دلشان می خواست بیتفاوت باشند و به قول معروف سری که درد نمیکند دستمال نمیپیچند. اگر این نقطهضعفها در ما باشد، ما سال ۶۱ هجری همان جاها قرار میگرفتیم.
ایام محرم، ایام اینگونه محاسبههاست. واقعا آدم باید محاسبه کند که کجاییم. اگر به جایگاه اصحاب رسیدید، خوشا به حالتان. یعنی اگر در عاشورای امام حسین(ع) بابی به روی شما از عاشورا باز شد و حاضر شدید خونتان را پیش روی امام حسین(ع) بدهید که «طوبی لکم و حسن مأب» و اگر نیست از الآن خودمان را آماده کنیم. روز این تصمیمهای بزرگ عاشوراست. مثل شب قدر که تمام میشود از فردای شب قدر دوباره باید برای شب قدر بعد آماده شوی. اگر بشود، الحمدلله به یک درجه بالاتر میرسید. اگر کسی درب عاشورا به رویش باز شده و مثل حُر شده، بداند که از حر بالاتر هم در کربلا هست: حبیب هم هست. خودش را آماده کند برای سال بعد، تا حبیب بشود. پناه بر خدا اگر نشدیم، باید خیلی به امام حسین(ع) التماس کنیم. که آقا این قافله شما دارد میرود، اگر هنوز تعلقات داریم، قرضهایمان را ندادیم، نماز قضاهایمان را نخواندیم، وصیتنامهمان را ننوشتهایم و هزار هوسهایی که داریم و هنوز مرد این راه نشدیم، در روز عاشورا که درهای عاشورای حقیقی سال ۶۱ باز است، مصمم شویم که فدایی امام حسین(ع) باشیم.»
☑️ @mirbaqeri
🔻عالِمی بود که تصور میکرد میتواند مثل اصحاب امام حسین(ع) باشد؛ اما وقتی، در خواب، بهجای سعیدبنعبدالله قرار گرفت و تیرِ دشمن آمد، خودش را کنار کشید!
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«نقل شده است عالِمی بود که با خودش تحليل میکرد و میگفت: اصحاب سيدالشهدا(ع) چندان هم فوقالعاده نبودند که خونشان را دادند؛ بايد هم میدادند؛ آنهايی که نيامدند خيلی آدمهاي بيخودی بودند! والا وقتی یک طرف، سيدالشهدا(ع) است و يک طرف هم، ابنزياد و يزيد ملعون است. [آن اصحاب] بايد هم به طرف سيدالشهدا(ع) بروند. [پس]چرا حضرت سيدالشهدا(ع) شب عاشورا فرمود: «فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ لِي أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي»؛ يعنی من از شما باوفاتر حتی در صحابه اميرالمومنين(ع) نمیشناسم. مگر اينها چه داشتند؟!
نقل شده که آن عالم بزرگوار، این خواب را ديده بود که: ظهر روز عاشوراست و همه رفتهاند و صحنه سختی است؛ سيدالشهدا(ع) به او فرمودند: بايستيد و سپر شوید تا نماز بخوانيم. [آن عالم] ايستاد جلو و سپر شد! تير اول آمد ناخودآگاه خودش را کنار کشيد! استغفار کرد و مصمم ايستاد! در تير دوم و تير سوم هم خودش را کنار کشيد! وقتی حضرت برگشتند، يک لبخندی به او زدند و فرمودند: «إِنِّي لَا أَعْلَمُ لِي أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي»!
البته پايداری اصحاب سيدالشهدا(ع) خيلی از اينها بالاتر بود و اينها مثالهاي سادهای است. آن پايداری، قابلتصوير نيست، چون انسان تا فتنهها و شبههها را نفهمد، نمیتواند بفهمد که آن پايداری يعنی چه. پايداری در اصطلاح امروز فقط در جنگ سخت نيست، بلکه بسياري از حملاتی که انسان را سست ميکند، در جنگ نرم و شبهات و شهوات است. اينها خيلی استوار ايستادند، درحالیکه در اطراف سيدالشهدا(ع) خيلی شبهه سنگين بود. [در چنین وضعیتی،] وقتي سعيد بن عبدالله روی زمين افتاد، حضرت بالای سرش آمدند. او گفت: «اَوَفَيْتُ؟ قَالَ نَعَمْ أَنْتَ أَمَامِي فِي الْجَنَّةِ»؛ يعنی در خدمت به شما آيا انجام وظيفه کردم؟ حضرت به او فرمودند تو در بهشت هم پيش روی من هستی.»
☑️ @mirbaqeri
روایتِ تصویریِ کربلا .pdf
9.85M
↖️ متنِ پیدیافِ روایت تصویری - تاریخیِ واقعهٔ کربلا (از اول تا دهم محرمالحرام ۶۱ هجری)
☑️ @mirbaqeri
زیارت ناحیه مقدسه .mp3
13.69M
↖️ قرائت زیارت ناحیه مقدسه، با صدای استاد میرباقری
☑️ @mirbaqeri
هدایت شده از 🔅 سید منیرالدّین حسینےِ الهاشمے
💥 کسی که میگوید حضرت اباعبدلله(ع) به کوفه رفت تا حکومت اسلامی تشکیل دهد، معنای «تکاملگراییِ تاریخی» را نمیفهمد.
عاشورا ترکیب «ستیز» و «عاطفه» بود، برای هدایت تاریخ بشر.
✔️ استاد مرحوم سید منیرالدّین حسینیِ هاشمی (بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم):
«اينكه میگويند حضرت اباعبدالله(ع) آمده بود حكومت اسلامی تشکیل بدهد (کتاب «شهيد جاويد» اين را میگفت)، بهخاطرِ این است که معنای «تكاملگرايی تاريخی» را نمیفهمند. تكاملگرايی تاريخي، خيلی عظيمتر از تكاملگرايی اجتماعی است. ⬅️ تكاملگرايی تاريخی، باقی میماند بدون اينكه شخص باشد و در همه جريانات تكاملی، موضوع رشد و تكامل قرار میگيرد؛ لذا گرايش كه الان به حضرت اباعبدالله(ع) در سراسر جهان وجود دارد، قطعاً در سده اول وجود نداشته است.
⬅️ کسی میتواند به زبان تاريخ صحبت كند كه «ستيز» و «عاطفه» را بتواند به عالیترين شكل تاريخیاش تركيب كند. در قضيه عاشورا و جريانات بعدش، كاملاً اين امر، واضح است؛ يك ذره آثار ذلّت در اُسرا ديده نمیشود؛
⬅️ نه يك ذره هم پايشان را از مقاومت در برابر دشمن پايين میگذارند، و نه يكديگر را توصيه میكنند به اينكه ابزار عاطفه نكنيد! در ابراز عاطفه كردن هم خيلی شديد هستند! اين با هيچ نظام جنگی كه بخواهد در وهله، ساختار بسازد، نمیسازد.
اين را در جاهای مختلف مشاهده میكنيد. اينکه در جنگ، عمروعاص خودش را لخت میكند، حضرت او را رها میكنند، اين دقيقاً معنای انسانگرايی است. معنايش اين است كه او ابراز ذلت میكند و من به آدمی كه ابراز ذلت میكند، ابراز قدرت نمیكنم! آيين ما اين است كه فراری از جنگ را تعقيب نكنيد؛ هر چند يقين داشته باشيد او همين كه توانست فرار كند، دوباره نامردی و نامردمی خودش را به شديدترين وجه ابراز میكند. اين دقيقاً يعنی باز كردن مشت عمروعاص. يعنی آيين عمروعاص را شكسته؛ نه شخصش را. آيين خودمحوری را در برابر آيين ارزشمحوری شكسته. ⬅️ اصلاً شمشير علیبنابیطالب(ع) و حضرت اباعبدالله(ع) میزند برای اينكه ارزش، بر تاريخ مسلط بشود؛ نه اینکه مثل انقلابهای اجتماعی، ساختاری، در [آن] وهله، ايجاد بشود». ۷۹/۱۲/۶
☑️ @moniroddin