🔴 «تحقیر»، اولین مرحله از نفوذ فرهنگی دنیای سرمایه داری در دنیای اسلام! 🔴
💠 ويْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» 💠
🔸اگر کسی احساس کند که مال تکیه گاه بقای انسان است، طبیعتا به آن تکیه میکند و به جمع اموال روی می آورد؛ کارچنین آدمی «تحقیر» دیگران است و این حالت مبدا «همز» و «لمز» دیگران میشود.
🔹این امر در دنیای سرمایه داری امروز خیلی واضح است. صاحبان سرمایه، دنیا را تحقیر میکنند و تعابیر تحقیر آمیزی نسبت به ملتها دارند، مانند: توسعه یافته و عقب افتاده، پیشرفته و در حال توسعه ... و وقتی به کشورهای دیگر میروند، حق توحش میگیرند.
🔸اگر خوب نگاه کنید، سراسر تکیه گاه نظام سرمایه داری همین امکانات است؛ به امکانات مادی خود تکیه میکنند و بعد دیگران را به دلیل فقدان همین امکانات مادی تحقیر میکنند؛ البته این امکانات مادی، مناسباتی هم ایجاد میکند و طبیعتا تکنولوژی متناسب با خود و اخلاق و نظم خودش را هم می آورد.
🔸این امکانات با مجموعه روابطی که ایجاد میکند، مبدا «تحقیر» و «همز و لمز» دیگران میشود. شيوه آن ها اين است که ابتدا فرهنگ های دیگر را تحقير میکردند؛ یعنی مظاهري از تمدن غرب را در معرض ديد افرادی که در حوزه تمدن های دیگر زندگی میکنند قرار داده و آنها را در مقابل داشته های خود تحقير می کنند؛ در کشور ما هم چنین چیزی بوده و بسياری از درباري ها اعم از اشخاص معمولی و حتی نخبگان به کشورهای اروپايي سفر کرده و به شدت تحت تأثير فرهنگ آن ها قرار گرفتند؛ این عده احساس میکردند که ما عقب افتاده ايم و آن ها پيشرفته اند؛ در مقابل داشته های آنها احساس حقارت می کردند.
يکي از ابزارهای ایجاد این تحقیر هم مسافرت و توريسم است که بعدها به يک صنعت اقتصادی تبديل شد؛ آن ها از اين طريق سعی کردند تا نخبگان جامعه را به کشورهای غربی برده و مظاهر تمدن خود را به آن ها نشان دهند و در آنها نوعی احساس حقارت ایجاد کنند.
⚜ اما خدای متعال با این همازین و لمازین برخورد تندی میکند و میفرماید: اصلا اینطور نیست که آن ها تصور میکنند، این آدمهایی که امکانات را جمع میکنند و با اتکاء به آنها دیگران را تحقیر میکنند، با خواری در آتشی انداخته میشوند که همه تار و پودشان را در هم میریزد و آنها را خرد میکند. (لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ)
#سوره_همزه (1)
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🔘@mirbaqeri_tafsir
💔 رنجهای انسان، به اندازه توقعات و تعلقات اوست! 💔
💠 الّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ [همزه:5]💠
🔸 کسانی که با تکيه بر امکانات مادي، توقع و انتظاراتي در دنيا پيدا کردهاند و تعلقات فراوانی دارند، همین تعلق و توقعی که در باطن آنهاست [عامل رنجشان میشود؛] ﴿تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ﴾
طبيعتاً در دنيايی که دائم در حال تحول است، این توقعات و انتظارات تأمين نمی شود و آن تعلقات ازدست می رود؛ يعنی بالاخره چيزی که من به او دل بستهام، يا من از او جدا می شوم و يا او از من!
🔹رنج های انسان به اندازه توقعات و تعلقات اوست. اگر ازدواج مي کنيد، در اين ازدواج، به هر اندازهایکه توقعاتتان بالا باشد، رنجتان افزايش پيدا می کند.
استاد عزيزی می فرمود: «من وقتی به خانه می روم، متوقع نيستم؛ عالم طبيعت است؛ ممکن است حادثهای پيش آمده باشد و همسرم ديگر زنده نباشد.
👈 وقتي می روم در می زنم و مي گويد: کيست؟ می گويم: الحمد لله، زنده است.🙌
👈 صداي پايش که می آيد، می گويم: الحمد لله، سالم است.🙌
👈 وقتی می بينم رويش گشاده است، می گويم: الحمد لله، مشکلی در خانه پيش نيامده است.🙌
👈 سفره که می اندازد، می گويم: الحمد لله، فرصت کرده غذا هم پخته است.🙌
👈 وقتي می بينم غذاي لذيذي پخته، می گويم: الحمد لله».🙌
همه اش می شود الحمد لله.🙌
ولي اگر کسي خيال کند الان بايد در خانه با يک سفره آراسته مواجه شود، اگر مشکلی در خانه پيش آمده باشد، رنج می بَرد؛ درحالی که اگر توقعش پايين باشد، دائماً لذت می بَرد.
🔹 انسان وقتی به امری تعلق پيدا می کند که فانی است، پيداست با بودن آن هم رنج می برد. انساني که دلخوش به بهار است، در بهار هم نگران [آمدن] پاييز است؛ لازم نيست پاييز بيايد.
وقتي هم پاييز آمد، دائم محزون است. اين خوف و ترس از پایان بهار و آمدن پاییز، در همان بهار هم با او هست. ﴿أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾؛ يک معنای این آیه شریفه آن است که [اولیای خدا] هيچ خوفی از رفتن عالم ندارند، هيچ غصهای هم نسبت به گذشتهها ندارند.
#سوره_همزه (2)
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🔘 @mirbaqeri_tafsir
⚡️مواجهه قرآن با #دستگاه_باطل چگونه است؟⚡️
💠 كلَّا لَيُنبَذَنَّ فِی الْحُطَمَةِ [همزه:4]💠
1⃣ قرآن گاهی برای اينکه به ما نشان دهد بايد از دستگاه باطل، به خدا پناه بُرد و نجات از آن و مقابله با آن از وسع ما بيرون است، وسعتش را برای ما ترسيم می کند.
2⃣ گاهی هم خدای متعال همه اين دستگاه را با تعابير ديگری نشان می دهد که در برابر دستگاه خدا هيچ چيزی به حساب نمی آيد.
👈 گاهی می فرمايد: آنهايی که به غيرخدا تکيه می کنند، مثل «عنکبوت» 🕷🕸 هستند که براي خود لانه ای درست کرده که تار و پود هم دارد و خيال میکند خيلی دستگاه عظيمی است! ولی همهاش يک تار عنکبوت است ﴿كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً﴾ [عنکبوت:41].
👈گاهی تعبير اين است: همه تلاش کسانی که عليه دستگاه حق حرکت می کنند، مانند يک «بازدم» 😤 است و می خواهند با آن، نور خدا را خاموش کنند. ﴿يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ﴾ [صف:8].
👈 گاهی تعبير اين است: همه دستگاه اين ها در مقابل آن حقيقتی که در عالم جاری است، مثل «کف روی آب» 🌊 است؛ مثل طلايی که آب میکنند و کفی روی آن می آيد، بعد زرگر آن کفها را دور می ريزد و طلا خالص می شود؛ اين، ناخالصی است و کنار می رود [رعد:17].
❇️ اين دستگاه «همز و لمزی» که شيطان درست میکند، به نظر خودش خيلی دستگاه بزرگی است. اما خدای متعال با يک نگاه الهی و فرانگرانه می فرمايد: همه اين دستگاه همز و لمز با اين وسعت، به همراه تکيه گاهش که امکانات مادی است، ﴿لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ﴾؛ خودشان و اتکائشان با هم در حطمه انداخته میشوند. بعد هم ستونهای برافراشته و جهنمِ دربسته ای که هیچ خروجی از آن نيست.
#سوره_همزه (3)
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🔘 @mirbaqeri_tafsir