eitaa logo
سید علی میرفخرایی/ سعیدیسم
2.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
0 فایل
فعال فرهنگی،PH.D در رشته علوم قرآن و حدیث
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 فرنگى روضه‌خوانى مى‌كند ✅ جناب شيخ محمد حسن مولوى قندهارى كه داستانهايى از ايشان ذكر شد نقل مى‌فرمايد كه: ▪️ پنجاه سال قبل، ۱۴ محرم منزل آقاى ضابط آستانۀ مقدس رضوى عليه السلام در عيدگاه مشهد، مرحوم مغفور شيخ محمد باقر واعظ حكايت نمود كه: ▫️ در ماه محرمى از جانب تاجرهاى ايرانى مقيم پاريس براى خواندن روضه و اقامه عزادارى دعوت شدم و رفتم. شب اول محرم يك نفر جواهرفروش فرانسوى با زوجه و پسر خود در مركز ايرانى‌ها كه من آنجا بودم آمد و از آنها تمنّا كرد كه: 🔹 من نذرى دارم! شيخ روضه‌خوان خود را به اين آدرس، ده شب بياوريد كه براى من روضه بخواند. ▫️ حاضرين از من اجازه گرفتند. قبول نمودم. چون از روضۀ ايرانيها فارغ بودم، حاضرين مرا برداشته با فرانسوى به خانه‌اش بردند. يك مجلس روضه خواندم. هموطنان استفاده نموده و گريه كردند. فرانسوى و فاميلش مغموم و مهموم گوش مى‌دادند، فارسى نمى‌فهميدند و تقاضاى ترجمه را نمى‌نمودند تا شب تاسوعا به همين منوال بود. شب عاشورا به واسطۀ اعمال مستحبه و خواندن دعاهاى وارده وزيارت ناحيۀ مقدسه، منزل فرانسوى نرفتيم. فردا آمد و ملول بود. عذر آورديم كه: 🔸 ما در شب عاشورا اعمال ويژه مذهبى داشتيم. ▫️ قانع شد و تقاضا كرد: 🔹 پس براى شب يازدهم به جاى شب گذشته بياييد تا ده شب نذر من كامل شود. ▫️ روضه كه تمام شد يكصد ليره طلا برايم آورد؛ گفتم: 🔸 قبول نمى‌كنم تا سبب نذر خود را نگوييد. ▫️ گفت: 🔹 محرم سال گذشته در بمبئى صندوقچۀ جواهراتم را كه تمام سرمايه‌ام بود، دزد برد. از غصه به حد مرگ رسيدم، بيم سكته داشتم، در زير غرفۀ من جادۀ وسيع بود و مسلمانان ذوالجناح بيرون كرده سر و پاى برهنه سينه و زنجير زده عبور مى‌كردند، من هم از پله فرود آمده بين عزاداران مشغول عزادارى شدم، با صاحب عزا نذر كردم كه اگر به كرامت خود جواهرات سرقت شده‌ام را به من برساند سال آينده هرجا باشم صد ليره طلا نذر روضه‌خوانى را مى‌پردازم. چند قدمى پيمودم شخصى پهلويم آمد با نفس تنگ و رنگ پريده، صندوقچه را به دستم داد و گريخت! حالم خوش شد، مقدارى راه رفتن را ادامه دادم و به خانه‌ام وارد شدم. صندوقچه را باز كردم و شمردم يك دانه را هم دزد تصرف نكرده بود. 🕯 بابى انت وامى يا اباعبداللّٰه! دوستان را كجا كنى محروم تو كه با دشمنان نظر دارى ⬅️ داستانهای شگفت (تالیف شهید محراب آیت الله دستغیب (ره))، جلد ۱، صفحه ۲۶۰ 🏷