eitaa logo
شهیدمدافع حرم سید احسان میرسیار
119 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
134 فایل
شهید سید احسان میرسیار در تاریخ1394/11/22در حلب سوریه به شهادت رسید و در تاریخ 1397/11/24پیکرش به کشور بازگشت. @mirsayar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ تکراریه ولی برای سال قبل تو اون روزای شلوغه که ان شالله تکرار نشه ولی این کلیپ خیلی دلنشین... جهت یاداوری...شهید الداغی انگار داغ دلمون رو تازه که بیگناه و در دفاع از ناموس شهید شد😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢 @mirsayar
💥«تصویری زیبا و معنادار» از مراسم تشییع پیکر شهید حمیدرضا الداغی @mirsayar
خدایا تو را شُكر می‎كنم كه حسین(علیه السلام ) را آفریدی. - شهید مصطفی‌ چمران - @mirsayar
aberoo-dari-kon-1-.mp3
3.66M
صَلی الله عَلیک یا اباعَبدالله الحُسین ❤️✋🏻 @mirsayar
. ♻️ احتمالا این تصویر را تا کنون ندیده‌اید... اما حضور چند نوجوان که با تغییرات فرهنگی مواجه شده‌اند و ظاهری متفاوت دارند را چون برجسته‌شده‌اند بارها دیده‌اید! نسبت به ناهنجاری‌ها باید اعتراض کرد، اصلاح آن را باید مطالبه کرد ولی نباید اصل انقلاب‌ اسلامی و رویش‌های آن را ندید و ناامید شد. پ‌ن: توضیحات روی عکس را بخوانید @mirsayar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اسطوره های ایران ؛ شهیدی از زیبایی نماز شهید دیگر میگوید خاطره شهید صدرزاده از نماز عجیبی که شهید بادپا خواند 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ @mirsayar
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ فکر گذشته داغونم کرده! ضربه‌هایی که از بقیه خوردم! کارهای اشتباهی که خودم انجام دادم و شکست خوردم، بدبختیا و سختی‌هایی که کشیدم، آخه حق من این گذشته نبود ✘ @mirsayar
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ یعنی: بعد از سی سحر اُنس، حالا دیگر خواب به چشمانت نمی‌آید! نگاه میکنی به خودِ الآنت، و خودِ سی روز پیشَت ... انگار آن خودت سنگینی بیشتری داشت، بندهایی که به زمین بندش کرده بودند و نمی‌گذاشتند بپّرد، بیشتر بودند. الآن سبک تری، راحت تری، بعضی چیزها اعتبارشان را برایت از دست داده‌اند و دیگر دستشان به دلت نمی‌رسد که دلربایی کنند... ※ اینطور نیست؟
※ اما هنوز خیلی راه مانده تا لااله‌الاالله چه عجیب سلوکی است این لا اله الا الله .... انتهای مسیر، هرگز بسته نیست، و تو به اندازه‌ی این اِله، جا داری این جاده را سلوک کنی! تو تا بی‌نهایت، جا داری برای عاشق شدن، برای چشیدن هیجان عشق! ※ و این جاده هر ثانیه، هیجان جدیدی برای رو کَردن دارد.
※ عزیزترین کسانی که عمرت را برایشان گذاشته‌ای، درست جایی رهایت می‌کنند، جایی فراموشت می‌کنند، جایی هوایت را ندارند، جایی تنهایت می‌گذارند که .... و این تازه شروع ماجرای است. و یافتن آغوشی که فوق همه‌ی آغوشهاست. رها کن و برو ... تو به میزانی خواهی رسید، که بتوانی رها کنی و بروی! و به میزانی از روبرو سهم خواهی داشت، که چشمانت دیگر جز روبرو را نبینند.
رها کن و برو، عالَم، جهان اندازه هاست، و پوشیدن جامه‌های بزرگتر، مستلزم تنگ شدنِ جامه‌های امروز است. که جز او، جامه‌ای برای پوشیدن، پناهی برای لانه گزیدن، چشمانی برای خیره شدن، و آغوشی برای حل شدن ... نیست! ※ که در پسِ هر رها کردن و رفتن، یک پوسته از روی جانت بر‌میدارد، و تو را به لمس آنچه در نزد اوست، بیشتر راه می‌دهد.