eitaa logo
شهیدمدافع حرم سید احسان میرسیار
118 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
134 فایل
شهید سید احسان میرسیار در تاریخ1394/11/22در حلب سوریه به شهادت رسید و در تاریخ 1397/11/24پیکرش به کشور بازگشت. @mirsayar
مشاهده در ایتا
دانلود
لاک جیغ قرمز..💅 مانتوی جلو باز آلبالویی.. کفشای خوشرنگ ده سانتی..👠 موهای شینیون شده.. به قول مادر جون هفت قلم آرایش!💄 تولد شیدا بود؛حسابی شیک و پیک کرده بودم! کفشا اذیتم میکرد؛پام چند باری پیچ خورد..اما مهم نبود! توی مسیر برگشت از پسرای سیکس پک دار خیابون ونک کلی تعریف و تمجید شنیدم و ذوق کردم!😻 خستگی از سروکولم بالامیرفت کلید درو چرخوندم؛ وارد که شدم جلوی در ورودی یه جفت پوتین خاکی دیدم.. قطره های خـ❣ــون روش خودنمایی میکرد.. بی توجه به اون،رفتم سمت پذیرایی تا یکم روی مبل لم بدم ،خستگیم در بره.. شالم رو برداشتم که پرت کنم روی مبل؛ یهو با صدای سرفه یه مرد و یالا گفتنش شالی رو که معلق بود بین زمین وهوا گرفتم و انداختم روی سرم.. سربه زیر گفت سلام! من اما زل زدم بهش و گفتم سلام! مثل پسرای کوچه بازار چشماش چار تا نشد و از حدقه نزد بیرون.. حتی یه لحظه نگاهمم نکرد!😑 نیشش تا بناگوش باز نشد..!😒 انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده..😕 فقط عرق شرم وخجالت روی پیشونیش نقش بست.. من برعکس اون؛ در ریلکس ترین حالت ممکن بودم! با چشم غره ی وحید خودمو جمع کردم رفتم آشپزخونه.. مادر جون گفت دوست وحیده؛تازه از ماموریت اومده... خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو فکر.. [چرا خجالت کشید؟! چرا مثل بعضی از آقایون منو برانداز نکرد!] صدای مادر جون منو به خودم آورد لیلی جان بیا برای خداحافظی.. رفتم برای بدرقه.. آستین سمت چپش کاملا خونی بود!خونی که خشک شده...❣ پرسیدم دستتون زخمیه؟ گفت نه..! خون زخمای دوستمه... تو بغل خودم شهید شد؛ امروز آوردیمش.. منم هنوز فرصت نکردم لباسامو عوض کنم..😔 [مادر جون] خیر از جوونیت ببینی پسرم...جونتو گذاشتی کف دستت.. [آقا محسن] وظیفه ست مادر... هر قطره ی خون من فدای تار موی ناموسم.. تا اینو گفت سنگینی نگاه مادر جونو رو خودم حس کردم کمی موهامو زدم زیر شال... آقا محسن برای حفظ حریم من و امثال من می جنگید... اونوقت من ندای آزادی سر داده بودم! آزادی پوچ!😔 یاعلی گفت و رفت! من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توی ذهنم! پوتین وخاک وخون.. ناموس و تار مو... مانتوی جلو باز و حیا... کفش جیغ و لاک جیغ..! حجاب و حجاب و حجاب! یه شهید و یه پلاک! الله @mirsayar
شهیدمدافع حرم سید احسان میرسیار
شهید مهدی نوروزی (شیر سامرا) @mirsayar
۱۵خرداد ماه سال ۱۳۶۱ مصادف با نیمه شعبان بود ، که در استان به دنیا آمد. "مادرش می گفت: یک هفته قبل از اینکه به دنیا بیاید (ره) را خواب دیدم : نایلونی لباس به دستم داد و گفت : نگران نباش ، من میرسم به دادت برای این بچه . با تکبیر گفتن و مکبر بودن در مساجد زمینه های ایمانی و اعتقادی خود را پرورش داد و آن نیز در راستای تربیت بود . با تربیت های و تبدیل به یکی از عاشقان (علیهم السلام) شد. بیمار بود و ناتوان از حرکت عصای دستش شد. با سن کمی که داشت میزبان جلسات هیتی شد ، مداحان و سخنرانان بزرگ کشور را از جمله و را به می آورد. می گفت : این جلسات خواستگاه شهیدان آینده اند . علاقه شدیدی به (س) داشت و این باعث شده بود که هر سال جلساتی در این راستا در منزل شخصی خود با عنوان ماتمکده (س) برگزار کند. مادرش نقل می کند : به حدی امام حسینی بود که بلند میشد می رفت به پشت بام خانه و شروع به خواندن می کرد. در سن ۱۶ سالگی وارد شد. و به دنبال چند عملیات کشف و ضبط سلاح و مواد مخدر به یکی از فرماندهان ارشد بسیج تبدیل شد. عاشق زیارت (ع) بود و نزدیک به ۶۰ ، ۷۰ بار به مشرف شده بود. همچین در زمان اشغال عراق توسط آمریکا مرزها بسته شده بود و دو بار به علت زیارت غیر قانونی توسط آمریکایی ها زندانی شد . بعد ها برای دفاع از حریم ال الله صدها کیلومتر دورتر در عراق بارها جنگید و با شجاعت مثال زدنی خود در بین نیروهای عراقی به اسد السامراء یا همان شیر سامرا معروف شد که اخر هم در سال 93 در عملیات ویژه سامرا در اثر اثابت گلوله به یاران شهیدش پیوست فردی که هنوز هم عکسش در خیابانهای عراق دیده میشود . جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ . ؟ 📿 @mirsayar 📿