بچه ها فردا تولد شهید ابراهیم هادی هستش😍♥️👏🏻
بیاید یک قولی به شهید ابراهیم هادی بدهیم...🙃
قول بدهیم که...
سعی کنیم گناه نکنیم💁🏻♀
قول بدهیم...
زیر قولمون هم نزنیم
بچه بسیجی قولش قوله😉
ما می خواهیم شهدای آینده باشیم هااااااااااا☺️
پس بیایم واقعا از امروز هر کاری انجام میدیم....
فکر کنیم اگه شهید ابراهیم هادی بود انجام میداد یا نه🧐
پس بسم الله
از همین الان شروع کن😇
زندگیت گلستان میشه😍
شهدا انقدررررر قشنگ دست آدم رو میگیرن😊
از خود شهید ابراهیم هادی کمک بگیر☝️🏻
ازشون بخواه که کمکت کنن...
باهاشون رفیق شو...🙂
چه رفیقی بهتر از #داشابرام😍
پس از همین الان شروع کنااااااا
حواست باااااااشه😉
برای منم دعا کن🙃
راستی سفارش منم پیش #داشابرام بکن😉
ممنونم☺️
💞شَھادَٺ+دَهھ هَشٺٰادۍ ها💞
بچه ها فردا تولد شهید ابراهیم هادی هستش😍♥️👏🏻 بیاید یک قولی به شهید ابراهیم هادی بدهیم...🙃 قول بدهیم
این پیام رو برای بقیه هم بفرست
چون خیلی قشنگه که با شهدا دوست بشی😍
بزار بقیه هم این طعم رو بچشند چون خیلی شیرینه😋
از عسل شیرین ترررررر😉
برنامه های کانال...↯
صبح بخیر🙃
#کمپ_ترک_گناه
معرفی کتاب😉 #هر_روز_یک_کتاب
معرفی یک شهید😌 #هر_روز_یک_شهید
حفظ قرآن☺️ #هر_روز_یک_آیه
بعد مطالب مهم کانال💁🏻♀
#تاریخ_تحلیلی_اسلام
پروفایل...😍
#پروفایل_دخترونه
#پروفایل_پسرونه
#پروفایل_رهبری
#والیپر
#تم
مطالب آموزنده🙂
رمان😍☺️
عشقینه♥️
با ما همراه باشید...!!!
بِسمِ نآمَتـ ڪِھ اِعجاز میڪُنَد...
بســمِ #اللھ••🍃
#سلامصبحتونمعطربهنامولےعصر(عج)❤️
#کمپ_ترک_گناه
⭐️ #هدف ما از توبه کردن
⬇️👇⬇️👇⬇️
💪 #تقویت_اراده
💔 #خسته_شدن_از_گناه
💞 #نزدیک_شدن_به_خدا
😍 #جلب_رضایت_خدا
🤒 #جلوگیری_از_آسیب_های_جسم_و_روح
😇 #نشاط_و_حال_خوب
💗 #درک_لذت_های_عمیق
😌 #آرامش
💫 #خوشحالی_خدا
🎁 #پاداش_از_خدا
💖 #لبخند_امام_زمان
😓 #شرمنده_نبودن_پیش_خدا
💙 #بندگی_خدا
🙂 #بی_حیا_نبودن
🙏 #ناسپاس_نبودن
✨ #عاقبت_بخیری
😎 #سربلند_بودن_پیش_خدا
چندتا جواب دیگه هم داده شد
که فردا برات میفرستم
امشب یه #هدف برای خودت انتخاب کن✅
هدفی که تو این راه،
فکرمیکنی از همه هدف ها با ارزش تره👌
از خدا بخواه برای رسیدن به اون هدف کمکت کنه.
التماس دعا💔
#قسمت۴۸
#هادیدلها
امروز سیزده بدر دیروز محمدآقا زنگ زده بود دعوتمون کرد باغ پدرش
نمیدوستیم کیا به جز ما دعوت هستن قرار شد ۹صبح محسن بیاد دنبالم که باهم بریم بابا ایناهم خودشون بیان
وقتی رسیدیم دیدیم بهار اینا،مهدیه اینا ،خواهرشوهرم اینا ،برادرشوهرم اینا و برادر شوهر و خواهرشوهر عطیه هم بودن
خداشکر چندتا پسر بچه بود تا مرتضی حوصلش نره
-وای من حوصلم سر رفت
نشستیم داریم همو نگاه میکنیم
عطیه: بیا بیا غرغر نکن منچ بازی کنیم
یه ساعتی بازی کردیم
یهو خواهرزاده کوچلوی محمد دوید اومد سمت عطیه و چادر عطیه کشید و گفت : زن دایی بریم وسطی بازی
-فاطمه جونم اینجا نمیشه ک عزیزم
فاطمه: چلا خاله
-آخه نامحرم هست جیگر خاله
عطیه :بیاید بریم یه جایی از باغ که اصلا معلوم نمیشه
-کجا
عطیه :پشت اون اتاق تکی
وااااااااااای پشت اون اتاق یه آبشار مصنوعی بود خیلی حال داد
بعدچندساعت نشسته بودیم با بهار صحبت میکردیم
که صدای یکی از آقایون خانمها تشریف بیارید برای پهن سفره
-پاشیم بریم
بهار :تو بشین محسن داره میاد پیشت
بهار رفت یهو خودم وسط استخر وسط باغ دیدم
-محسسسسسن میکشمت
خیییییییییلی نامردی
الان چیکار کنم خیسم کردی 😭
محسن : خخخ برات لباس آوردم بیا برو عوض کن
بجاش یه آب تنی کردی 😂😁🙈😍
تعطیلات نوروزی تموم شد و ما برگشتیم مدرسه
چندروز بعدش محمد اعزام شد سوریه اونروز حالش بد بود چون شنیده بود تو سوریه عملیاته
به محسن و مامان زنگ زدم گفتم شب میرم پیش عطیه میمونم
عطیه حق داشت بی تابی کنه با هر زنگ در ،تلفن قلبش بریزه
چون هردو ازدواج کرده بودیم میخاستیم سال جدید تحصیلی بریم مدرسه بزرگسالان
امتحانهای خرداد رسید و چون محمد سوریه بود معدل عطیه خیلی افت کرد ولی من طبق قولم معدلم ۱۹اومد
مرداد ماه نزدیک بود و ما دنبال کارای عروسیمون بودیم
اما مردادماه ۹۶ خبری همه جهان دگرگون کرد شهادت پاسداری دهه هفتادی به نام #محسن_حججی
#ادامه_دارد...
نویسنده: بانوی مینودري
@Miryounesi