•°【#تلنگرانہ】°•
↓•بهدخترخانمهامیگیمحجــــــــ🧕ــــاب!!
←میگنخبپسرانگاهنکنن !!! 🚫
↓بهآقاپسرهامیگیمنـــــ👀ـــــگاه!!
←میگنخبدخترااینجورےنگردن !!!🚫
✅ ولیمنمیگم:
مناگربرخیزم...🚶♀
تواگربرخیزی...🚶♂
⬅️همهبرمیخیزند!!
مناگربنشینم... 🙇♀
تواگربنشینیے...🙇
چهڪسےبرخیزد ؟؟؟🧐
خلاصهکهتغییروازخودمونشروعکنیم...🙃✌️
حالا تا اینجا اومدی☺️
[ #بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدیعَجیهصلواتبفرست📿]
🆔@misagh_group1
••📞🔥
طورۍزندگۍڪنکہ☝️🏽 ..
وقٺےصبحپاهاٺزمینرولمس
میڪنہ ..
شیطوںبگہ:
اوھلعنتۍ!🥊
بازاینبیدارشد(:
#تلنگرانہ🍂
#گروه_فرهنگی_جهادی_میثاق
🆔@misagh_group1
[برگهی امتحان]
سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:
+این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران.
+به نظرتون کار خوبیه؟!
+کیا موافقن؟ ۱نفر
+کیامخالف؟ همه به جز ۱نفر
_دانشجویان مخالف بودن!
_بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه ونباید بیارن.
_بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن و گیر دادن به چهار تا استخوووون،ملت دیوونن!
_بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!
+تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود..!
_همه سراغ برگه ها رو می گرفتند.
+ولی استاد جواب نمیداد..!
_یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟
_ شما مسئول برگه های ما بودی؟
+استاد روی تخته ی کلاس نوشت:من مسئول برگه های شما هستم.!
+استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟!
_همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت:چرا برگه هاتون رو میخواین؟!
_گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم.
_درس خوندیم.
_هزینه دادیم.
_زمان صرف کردیم.
+هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت.
+استاد گفت:برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه!
_یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت..
+استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
_صدای دانشجویان بلند شد.
+استاد گفت:الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین!چون تیکه تیکه شدن!
_دانشجویان گفتن:استاد برگه ها رو میچسبونیم.
+برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه؟!
+بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه..):
•چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!
و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!):
•|تنها کسی که موافق بود ...
فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود..!
#شهیدانہ
#تلنگرانہ
↝@misagh_group1
#تلنگرانه🙃
استادمگفت:
وابستہخدابشید :)))
گفتم:
چجوری؟
گفت:
چجورےوابستہیہنفرمیشۍ؟
گفتم:
وقتےزیادباهاشحرفمیزنم
زیادمیرم،میام..
تویہجملہگفت:
رفتوآمدتوبا خدا زیادڪن..!🌱
https://eitaa.com/joinchat/4223926430Ca317e0bcff
#تلنگرانه
بعضیاکهخیلیگناهدارنمیگن:
یعنیخدامنومیبخشه؟!
اونانمیدوننوقتیبهاینحالمیرسن؛
یعنی اینکه بخشیده میشن((:
https://eitaa.com/misagh_group1
#خدا
#تلنگرانه
همسرفرعون!
تصميمگرفتڪہعوضشہ؛وشُدیڪـےاززنانوالاۍبھشتے🕊 ...
پسرنوح!
تصميمـےبراۍعوضشدننداشت
غرقشدوشُددرسعبرتےبراۍآیندگان🕳...
اولےهمسريڪطغيانگربود...!
ودومـےپسـریڪپيامبــر....!
براۍعـوضشدنهيچبھانھای
قابلقبولنيست🙃✋🏻
اينخۅدتهستےڪہتصميممۍگيرۍ
عوضبشے!
http://eitaa.com/misagh_group1