#طنز_جبهه:)
روزهاے اولے ڪہ خرمشهر آزاد شده بود، توےڪوچہ پسڪوچہهاے شهر
براے خودمان مےگشتیمـ.
روےدیوار خانهاے،عراقےهانوشتہبودند: «عاش الصدام»
یڪدفعہ راننده زد روےترمز و انگشت گزید ڪہ اِاِاِ، پس این مرتیڪہ صدام آش فروشہ!...
ڪسےِ ڪہ بغل دستش نشستہبود نگاهے بہ نوشتہ روے دیوار ڪرد و گفت: «آبرومون رو بردے بیسواد!... عاشَ! یعنے زنده باد.😂😂
------◇◇◇◇◇◇------
@misagh_group1
------◇◇◇◇◇◇------
#طنز_جبهه
آقا مهدی فرمانده گروهان مون درست و حسابی ما رو روحیه داد و به عملیاتی که می رفتیم توجیهمون کرد.
همون شب زدیم به قلب دشمن و تخته گاز جلو رفتیم.
صبح کله سحر بود و من نزدیک سنگر آقا مهدی بودم که ناغافل خمپاره ای سوت کشان و بدون اجازه اومد و زرتی خورد رو خاکریز.
زمین و زمان بهم ریخت و موج انفجار منو بلند کرد و مثل هندونه کوبید زمین.
نعره زدم: یا مهدی! یک هو دیدم صدای خفه ای از زیر میگه: «خونه خراب، بلند شو، تو که مهدی رو کشتی!» از جام بلند شدم
خاک ها رو زدم کنار. آقا مهدی زیر آوار داشت می خندید. خودم هم خندم گرفت!😂😅
برگرفتهازڪتابرفاقتتانڪ📚
#گروه_فرهنگی_جهادی_میثاق
╭━━━⊰••🍃⃟🕊••⊱━━━╮
@misagh_group1 ╰━━━⊰••🍃⃟🕊••⊱━━━╯
#طنز_جبہہ
رزمنده اے توے جبهہ بےسیم
میزنہ میگہ ۵۰۰۰ تا عراقے
دستگیر ڪردم بیاید تا بیاریمشون
میگن خودت بیار
میگہ نه شما بیاین داداش
اینا نمیذارن بیام😂🤦🏻♂
🌱|@misagh_group1
#طنز_جبهه🌸
یه روز یکی از رزمنده ها دیر به صبحگاه رسید فرمانده برای اینکه رزمنده بسیجی را تنبیه کنه گفت:
باید در 2 دقیقه 150 تا صلوات بفرستی😎
بسیجی دید نمیشه رو کرد به گردان
و گفت:
کل گردان صلوات!😁
کل گردان ڪه 400 نفر بود صلوات فرستادند بعد بسیجی به فرمانده میگه 150 تا برا امروز بقیش بمونه انشالله برای فردا!!😂😂
__•°
https://eitaa.com/misagh_group1
•❈﷽❈•
#طنز_جبهه😂🌱
یه نفر نام خانوادگیش: “ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ” ﺑﻮﺩﻩ!
ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ، بنده خدا ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺮﺑﺎﻥ! ✋️
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ 😠 ﺻﺎﻑ ﺑﺎﯾﺴﺖ 😡
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺄﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﻧﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺪﻩ 😎
ﻫﯿﺄﺕ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ 👮
همه ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧﺪ : ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺧﺼﯽ … 😂😂
●○○○○○○○
http://eitaa.com/misagh_group1
○○○○○○○●