#شعر_مدح_مرثیه| حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام
وقتی که مُسلمانی و تسلیم خُدایی
یعنی همه جا یاورِ پیغمبر مایی
سرداری و سالار و جگردار و هُنردار
آن قدْر که گفتند تو هم شیرِ خُدایی
هرگز نپریده ست به اذعان کمانت
از چِلّه ی ابروی خَمت، تیرِ خطایی
در عصر خودت بودی اگر شاه شهیدان
تا حشر ولی حمزه ی خیرُ الشُّهدایی
وقتی چو علی چرخ زدی دور پیمبر
از کعبه شنیدم که تو هم قبله نمایی
وقتی که عمو باشی و ذریّه ی هاشم
پس مثل اباالفضل تو هم ماه لقایی
والله قسـم هیچ نفهمیده از ایمان
هرکس که بگوید تو از اسلام جُدایی
از تُربت تو فاطمه تسبیح اگر ساخت
می خواست بگوید چه قَدَر اهل دعایی
بالایِ سر قبر تو با دیده ی گریان
با سوز جگر فاطمه می گفت : کُجایی؟
می گفت کُجایی که ندارد دل حیدر
از حَصرِ غم و غُربت و اندوه ، رهایی
در جَنگ اُحد مُثلِه شدی تا که بگویی
می خواست دلت تا بشوی کربُبلایی
می گفت عبایی که روی پیکرت افتاد
ای کاش بیارند به گودال عبایی
تا خواهرِ مظـلومه ی ارباب نبیند
از نیزه می آید به سر او چه بلایی
در نیمه ی شوّال به جُز داغ تو ای مرد
در خیمه ی دل سوختگان نیست عزایی
#محمد_قاسمی
#شهادت_حمزه_سیدالشهدا
#پانزدهم_شوال
#هیأت_مجازی
#هیأت_میثاق_با_شهیدان_نطنز
@misagh_shahidan