🔹شهید جمهور؛ کلید تحقق دولت اسلامی
✍🏼 محمد قائمی؛ پژوهشگر عرصه فرهنگ
اولین انسان در تاریخ، نه با مرگ طبیعی بلکه با شهادت از دنیا رفت آنجا که هابیل به دست قابیل کشته شد و از آن روز تا به حال، شهادت، سند حیات جریان حق و ضامن بقا و تعالی آن بوده است؛ «اگر كسى در راه هدفهاى والا و الهى، مجاهدت كرد و زحمت كشيد و بعد كشته شد، آن هدف زنده ميشود و وجود اين شخص هم همان هدف است» از خون آسیه تا سمیه، ازخون یحیی تا یاسر، از خون نوزادانی که به دست نمرودها و فرعونها ریخته شد تا خون کودکان فلسطینی که به پای فرعونهای بنیاسرائیلی نوشته شد، همه با این هدف بود که ابراهیمها و موسیها به دنیا نیایند و مستضعفان رهایی نیابند؛ اما حاصل چه شد؟ جز این بود که صدای حق رساتر و طنینش جاننوازتر شد؟ اما مهمترین دستاورد شهید چیست؟
خون! خونی که رمز قیام آخرین ودیعه است، خونی که بر شمشیر پیروز است، خونی که پای ستم را میلغزاند. شهید، عمری شهیدانه زیست میکند و آنگاه با خون خود، امضای تضمینی بر به ثمر رسیدن تلاشهایش میزند؛ زیرا در این صورت است که میتواند حیات خود را جاودانه ساخته و در نتیجه، نهال تلاشهایش را تا به ثمر رسیدن دنبال کند: وَ لا تَحْسَبَنَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون (آل عمران 169)؛ «خاصيّت طبيعى شهادت، ايجاد بركت و تداوم و گشايش در حركت به سمت تعالى و كمال است. اينكه خداوند متعال در قرآن، شهيد را زنده معرّفى ميكند و در عرف اسلامى و اصطلاح متشرّعه به كشتهى راه خدا، شهيد - يعنى شاهد، ناظر و حاضر - اطلاق شده است، اين به اين معنا است كه خون شهيد ضايع نخواهد شد.».
خون شهید صرفاً خون نیست بلکه روحی است که در کالبد جامعه دمیده میشود و هرچه این روح بزرگتر باشد عمیقتر و در کالبدی وسیعتر جریان مییابد. نَفْس و نَفَس انقلاب اسلامی، از دمیدن خون هزاران شهیدِ سالها مبارزه با طاغوت در کالبد مستعد ملت ایران پدید آمد.
اگرچه شاگردان بسیاری از مکتب روحالله در تدوین قانون اساسی و تحقق نظام اسلامی نقش ایفا کردند، اما بر این صفحه قلم شهید بهشتی پررنگتر جلوه کرد. نظام نه تنها با رفتن بهشتى و با رفتن شخصيّتهاى برجستهى ديگرى كه چه با او، چه قبل از او و چه بعد از او به شهادت رسيدند، فلج و زمينگير نشد، بلكه هركدام از اين شهادتها مثل خون تازهاى در رگ كالبد زنده و پُرطراوت اين نظام جوان دوانده شد.
چهل سال گذشت، انقلاب در آستانه گام دوم قرار گرفت و به بلوغ رسید؛ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً (احقاف 15). به قول حاج قاسم عزیز، انقلاب به بعثت خود رسیده است، بعثتی در امتداد بعثت نبی خاتم. خون حاج قاسم خودش ماجرایی دارد و اینکه شهادت سردار دلها در طلیعه گام دوم چه معادلاتی را در سطح جبهه مقاومت رقم زد، نیازمند تحلیل مستقلی است.
اما در داخل کشور چطور؟ در سال 1400 با انتخاب آیتالله رئیسی به عنوان رئیس اصلیترین قوه – یعنی قوه مجریه – امیدها برای تحقق دولت اسلامی به اوج رسید.
رئیسی عزیز با 3 سال تلاش بیوقفه خود در قوه مجریه «مظهر شعارهای انقلاب اسلامی» شد و «نصابهای تازهای در خدمتگذاری» به وجود آورد بهگونهای که پیش از این سابقه نداشت و در نتیجه، به عنوان یک «رئیس جمهور جامعالاطراف»، الگویی تمامعیار برای یک دولتمرد اسلامی به یادگار گذاشت. شکاف میان دولت و مردم خصوصاً در دهه 90 که در اثر سستی دولتمردان پدید آمده بود، تنها با تلاشهای خستگیناپذیر «شهید جمهور» پر نمیشد؛ بلکه باید پای صداقت خود در مجاهدت را با خونش امضا میکرد. واقعیت نیز گواه بر همین مدعاست؛ تا زمان حیات آن بزرگوار، حتی جریان انقلابی نیز چنانکه باید و شاید به حمایت از ایشان نپرداخت تا جایی که این غربت دل رهبر انقلاب را نیز «سوزاند». اما پس از شهادت، میلیونها نفر در تشییع با شکوه پیکر مطهرش حضور مییابند و بسیاری زیر لب از بیانصافیهایشان طلب حلالیت میکنند.
از مباحث پیشگفته روشن میشود که چرا شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی «یکی از مسائل مهم تاریخ انقلاب» به شمار میآید. چنانکه شهادت شهدایی عالیقدر و در رأس آنها بهشتی عزیز ضامن تثبیت مرحله نظام اسلامی شد که پیش از آن، در حیات خود به دنبال آن بود و در قالب قانون اساسی از او به یادگار ماند، به یاری خدا شهادت رئیسی عزیز ضامن تثبیت و تعالی مرحله دولت اسلامی خواهد شد.
بزرگترين اجرى كه در اين دنيا به شهيد داده ميشود، بقا و استحكام آن حقيقتى است كه شهيد جان خود را براى آن حقيقت فدا كرده است.
داستان ابراهیم، داستان آتش است و اعجاز؛ گاه با نسوختن و گاه با سوختن. به راستی چه اعجازی بالاتر از سوختن میلیونها دل در داغ جسمی سوخته؟حال، رسالتی بر دوش این دلهای گداخته است.
آری باید مردی از جنس #ابراهیم را برگزید...
🆔@mjafari_ir