✨روایت اول: ( کربلایی ) 😊سلام ؛ 🧠سخنران اون شب زده بود به ریشه ، با افکار کار داشت ، میخواست تعریف ماها رو از مفهوم زیارت عوض کنه . 💕جمعیتِ توی این جلسه ، دو حالت بیشتر نداشت ؛ یا جامانده بود یا تازه از قافله برگشته . سخنران یا دل جامانده ها رو گرم میکرد و فریاد میزد چه کربلا نرفته ها که کربلایی اند... 🖤یا سوزنک میزد به رفته ها که نکنه نفهمیده باشی برا چی پا گذاشتی به زیارت حسین ... 🤍کیف من اونجایی بود که فهمیدم میتونم زائر ۸ شهید گمنام بشم. ✊اما چه زائری ؟ آی شهدا ، ما رو در مسیری که بخاطرش شهید شدین بندازین ... . #عمـــار✍🏻 #هیـــئت_شهــــدای_گمنـــــام_بندرعبـاس -----------🩸🕊------------ @shahidgomnam_313

✨روایت چهارم:( سرباز پشت سنگر ) 😁وقتی بهتون میگم اون شب ، شب عملیات بود بیراه نگفتم . هر کسی در سنگر خودش بود . 👀 اوایل جلسه از دور دیدمش عرق ، صورتش رو خیس کرده بود... از بالا و پایین شدن شونه هاش فهمیدم کمی نفس نفس میزنه . 🕢 مرخصی ساعتی گرفته بود بیاد به جلسه برسه . امشب امام حسین براش چیده بود وسط مراسم بیاد ذاکر اربابش بشه ... . #عمـــار✍🏻 #هیـــئت_شهــــدای_گمنـــــام_بندرعبـاس -----------🩸🕊------------ @shahidgomnam_313

روایت هفتم (سربند یا اباالفضل) 🏴اون شب ، شام اربعین بود . بیست و سومین سالگرد تدفین هشت شهید گمنامی که الان نه ساله این هیات زیر بیرقشون برپاست . این عرض ارادت ها این ایستادن ها و صبوری ها این حرف شنیدن ها این تهمت ها و وصله های ناجور ما رو محکم تر میکنه که پای شما وایسیم آی شهدا . 🏳امسال دوماهه که از اول محرم به روی سازه های حسینیه دخیل بستیم . به نیت . 🔸وقتی چشممون به سربند های یا اباالفضل العباس میخوره دلمون قرص میشه که شرمنده شهدا نمیشیم . ما پای کار شما هستیم آی شهدا ... #عمـــار✍🏻 #هیـــئت_شهــــدای_گمنـــــام_بندرعبـاس -----------🩸🕊------------ @shahidgomnam_313