👨👩👧👧سری نکتههای #تربیت_جنسی
⚠️اندام دختر بچهها به ویژه رانها و سینه نباید در مقابل دیگران عریان و برهنه باشد.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
یادم نیست داشتم چه میگفتم. شاید داشتم میگفتم: « برادر کاوه! به نظر من توی این عملیات....»
به هر حال برادر کاوه داشت توی حرفم. یکی از کشتهها تا اسم کاوه را شنید، زنده شد و نارنجک را انداخت سمت کاوه. ترکش سر و گردنش را گرفت. وقتی میبردنش، گفت:
« جون تو و جون این قله.»
گفتم: «چشم»
انگار به نظرش رسید بس نبوده. گفت:
« وای به حالت اگه این قله از دست بره. »
باز هم گفتم « چشم»
بردنش بیمارستان.
گذری بر زندگی شهید محمود کاوه
#شهید_محمود_کاوه
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
🏴🏴🏴ضایعه غم بار رحلت ملکوتی آیت الله یزدی به جمیع مؤمنین انقلابی و مسلمانان جهان بویژه مقام معظم رهبری تسلیت عرض میشود
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_اول
🎈 پنجره آشپزخانه را اندکی گشودم تا از زاویه ای دیگر به حیاط نگاهی بیندازم.
🍂 در بارِ وانت چند جعبه کوچک بود و یک یخچال کهنه که رنگ سفید مایل به زردش در چند نقطه ریخته بود و یک گاز کوچک رومیزی که پایههای کوتاهش زنگ زده بود.
🥀 وسایل دست دومی که شاید همین بعد از ظهر، از سمساری سر خیابان تهیه کرده بود.
👜 یک ساک دستی هم روی زمین انتظار صاحبش را میکشید تا به خانه جدید وارد شود.
🏚 طبقه بالا فقط موکت داشت و در وسایل او هم خبری از فرش یا زیرانداز نبود. خوب که دقیق شدم یک ساک پتو هم در کنار اجاق گاز، کف بار وانت افتاده بود که به نظرم تمام وسیله خواب مستأجر ما بود.
🎁 از این همه فضولی خودم به خنده افتادم که پنجره را بستم و به سراغ قوری چای رفتم، اما خیال زندگی سرد و بیروحی که همراه این مرد تنها به خانهمان وارد میشد، شبیه احساسی گَس در ذهنم نقش بست.
#قسمت_دهم
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
4.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عجب دنیای شیرینی دارن بچه ها
حتی از سیل هم برای خودشون خاطره شیرین میسازن👏👏👏
یاد بگیریم که در تلخ ترین شرایط هم میشه زندگی شیرین داشت👌
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
فرشتهی نجات
آن روستا نزدیک شهریار بود.
حاج حسن یک وقتهایی را مشخص میکرد و به آن روستاها میرفت، آن روز امد، سلام و احوالپرسی کرد و بلافاصله خداحافظی کرد.
گفتم: « کجا میروی حاج حسن؟»
گفت:
« میروم به احمد آقا سر بزنم، زود بر میگردم.»
بعد رفت، هرچه فکر کردم نفهمیدم احمد آقا کیه. آخر توی آن روستا کسی به نام احمد آقا که دوست حاج حسن باشد نمیشناختم. مدتی گذشت. احمد آقا را شناختم. اما خیلی تعجب کردم.
احمد آقا یک پسر بچهی عقب ماندهی جسمی و ذهنی بود.
قبلاً بارها او را دیده بودم، خیلیها سر به سرش میگذاشتند.
راستش ما هم گاهی با او شوخی میکردیم اما حاج حسن از زاویهی دیگری او را میدید، با او دوست شده بود، آن هم خیلی صمیمی.
هر وقت مشکلی برای احمد پیش میآمد حاج حسن را فرشتهی خودش میدید.
حاج حسن شهید شد، احمد فوت کرد، ما ماندیم و این خاطرات.
گذری بر سیرهی شهید حاج حسن مداحی
#شهید_حاج_حسن_مداحی
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
نکتههای ناب #همسرداری
🔴 هوو سازی
🔹از آفتهای روابط عاطفی میان زن و شوهر «هوو سازی» است.
🔸یعنی کوتاهی در توجه به همسر به دلیل توجه و سرگرمی شدید به چیزی دیگر...
🔺مثلا زن به فرزندش یا کارهای منزل آنقدر توجه میکند که از شوهرش غافل میشود.
🔺یا مرد آنقدر در کسب و کارش غرق میشود که از همسرش غافل میشود.
✅درنتیجه برای همسر هوویی درست کرده است که سبب دلسردی از زندگی میشود..
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
3.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش یکم بهمون بر بخوره💔
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_اول
☕️ در چهار فنجان چای ریخته و به همراه یک بشقاب کوچک رطب در یک سینی تزئینی چیدم که به یاد چند شیرینی افتادم که از صبح مانده بود.
🍰 ظرف پایهدار شیرینی را هم با سلیقه در سینی جای دادم و به سمت در اتاق نشیمن رفتم تا عبدالله را صدا کنم که خودش از راه رسید و سینی را از من گرفت و بُرد.
🥀 علاوه بر رسم میهماننوازی که مادر به من آموخته بود، حس عجیب دیگری هم در هنگام چیدن سینی چای در دلم بود که انگار میخواستم جریان گرم زندگی خانهمان را به رخ این مرد تازه وارد بکشم.
#قسمت_یازدهم
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر