💑 نکتههای ناب #همسرداری
✴️در هر بحث و دعوا با همسر خود، در مورد همان مساله بحث کنید.
⚠️گذشتهها و مسائل دیگر را پیش نکشید تا زودتر دعوا خاتمه یابد و از کاه کوه ساخته نشود.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_اول
🤐من ساکت سر به زیر انداخته بودم و کس دیگری هم جرأت نمیکرد چیزی بگوید که مادر به کمکم آمد: «عبدالرحمن! حالا شما اجازه بده الهه فکر کنه...»
😡 که پدر همچنانکه روی مبل نشسته بود، به طرف مادر خیز برداشت و کلام مادرانه و پُر مِهرش را با نهیبی خشمگین قطع کرد: «تا کِی میخواد فکر کنه؟!!! تا وقتی موهاش مثل دندوناش سفید شه؟!!!»
😬 حرف نیشدار پدر آن هم مقابل چشم همه، بغضی شیشهای در گلویم نشاند و انگار منتظر کلام بعدی پدر بود تا بشکند: «یا به من میگی مشکل این پسره چیه یا باید به حرف من گوش بدی!»
😥 حلقه گرم اشک پای چشمم نشست و بیآنکه بخواهم روی گونهام غلطید که پدر بر سرم فریاد کشید: «چند ساله هر کی میاد یه عیبی میگیری! تو که عُرضه نداری تصمیم بگیری، پس اختیارت رو بده به من تا من برات تصمیم بگیرم!»
#قسمت_هفتاد_و_چهار
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
💑 نکتههای ناب #همسرداری
🔻برخی صاحب نظران هدف از ازدواج را فرزند آوری و استمرار نسل بشر میدانند
❌ اما این تنها هدف از ادواج نیست، بلکه اهداف و ثمرات بسیاری در ازدواج وجود دارد
✅ مهمترین هدف ازدواج براساس قرآن کریم رسیدن به «آرامش» است.
آرامشی که تنها در سایه ازدواج حاصل میشود.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_اول
🥺 بغض سنگینی که گلویم را گرفته بود، توان سخن گفتنم را ربوده و بدن سُستم، پای رفتنم را بسته بود.
🙏🏼 با نگاهی که از پشت پرده شیشهای اشکم میگذشت، به مادر التماس میکردم که از چنگ زخم زبانهای پدر نجاتم دهد که چند قدم جلو آمد و با لبخندی ملیح رو به پدر کرد: «عبدالرحمن! شما آقای این خونهاید! حرف، حرفِ شماس! اختیار من و این بچههام دستِ شماس.»
🤗 سپس صدایش را آهسته کرد و با لحنی مهربانتر ادامه داد: «خُب اینم دختره! دوست داره یخورده ناز کنه! من به شما قول میدم ایندفعه درست تصمیم بگیره!»
😌 و پدر میخواست باز اوقات تلخی کند که مادر با زیرکی زنانهاش مانع شد: «شما حرص نخور! حیفه بخدا! چرا انقدر خودتو اذیت میکنی؟»
😉 و ابراهیم هم به کمک مادر آمد و پرسید: «مامان! حالا ما بریم خونه یا برا شام وایسیم؟»
☺️ و لعیا دنبالش را گرفت: «مامان! دیشب ساجده میگفت ماهی کباب میخوام. بهش گفتم برات درست میکنم، میگفت نمیخوام! ماهی کباب مامان سمانه رو میخوام.»
😄 مادر که خیالش از بابت پدر راحت شده بود، با خوشحالی ساجده را در آغوش کشید و گفت: «قربونت برم! چَشم! امشب برای دختر خوشگلم ماهی کباب درست میکنم!»
🎈 سپس روی سخنش را به سمت عبدالله کرد و ادامه داد: «عبدالله! یه زنگ بزن به محمد و عطیه برای شام بیان دور هم باشیم!»
😍 از آرامش نسبی که با همکاری همه به دست آمده بود، استفاده کرده و به خلوت اتاقم پناه بردم.
#قسمت_هفتاد_و_پنج
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
🚫به رخ کشیدن سایر بچه ها 🚫
✴️ برای تذکر به فرزند، پیشرفت سایر بچه ها را به رخ او نکشید.❌
❎ اثرات این کار اشتباه:
🔺 ناامیدی
🔺 حس حسادت
🔺 عدم ثبات شخصیت
🔺 جستجوی خود در دیگران
🔺 القای ناتوانی و ضعف به کودک
⚠️ تذکر: معرفی الگو به فرزند ظرافتهای خاصی دارد (در دوره تربیت فرزند بیان شده) و با مقایسه کردن فرزند با دیگران تفاوت دارد.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
💑نکته های ناب #همسرداری
از هر گونه رفتاری که به مردسالاری یا زن سالاری می انجامد، بپرهیزید.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_اول
😢کنج اتاق چمباته زده و دل شکسته از تلخ زبانیهای پدر، بیصدا گریه میکردم و میان گریههای تلخم، هر آنچه نتوانسته بودم به پدر بگویم، با دلم نجوا میکردم.
😐 فرصت نداد تا بگویم من از همنشینی با کسی که در معرفی خودش فقط از شغل و تحصیلاتش میگوید، لذت نمیبرم و به کسی که به جای افکار و عقایدش از حسابهای بانکیاش میگوید، علاقهای ندارم که درِ اتاق با چند ضربه باز شد و گریهام را در گلو خفه کرد.
👨🏻🦱 عبدالله در چهارچوبِ در ایستاده بود و با چشمانی سرشار از محبت و نگرانی، نگاهم میکرد. صورتم را که انگار با اشک شسته بودم، با آستین لباسم خشک کردم و در حالی که هنوز از شدت گریه نفسهایم بُریده بالا میآمد، با لحنی پر از دلشکستگی سر به شِکوه نهادم: «من نمیخوام! من این آدم رو نمیخوام! اصلاً من هیچ کس رو نمیخوام! اصلاً من نمیخوام ازدواج کنم!»
😞 عبدالله نگران از اینکه پدر صدایم را بشنود، به سمتم آمد و با گفتن «یواشتر الهه جان!» کنارم نشست. با صدایی آهسته و بریده گفتم: «عبدالله! به خدا خسته شدم! از این رفت و آمدها دیگه خسته شدم!» و باز گریه امانم نداد.
😔 چشمانش غمگین به زیر افتاد و من میان گریه ادامه دادم: «گناه من چیه؟ گناه من چیه که تا حالا یکی نیومده که به دلم بشینه؟ مگه تقصیر منه؟ خب منم دلم میخواد کسی بیاد که ازش خوشم بیاد!»
#قسمت_هفتاد_و_شش
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گرچه دیشب #لیله_الرغائب بود و این کلیپ دیر به دست ما رسید ولی دیدنش خالی از لطف نیست و چه بسا برای ادامه #ماه_رجب مفید باشه🌹
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
👩❤️👩 نکته های ناب #همسرداری
💠پذیرش سهم خود در ایجاد مشکل
❇️وقتی شما در مییابید كه در ایجاد مشكلات زندگی خود سهم داشتهاید و آن را به همسرتان بگویید، عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شكوفا میشود.
🔺زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را میپذیرد و با كمك شما درصدد رفع مشكل بر میآید.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر