بزرگواران عزیز و عزاداران محترم : 🎤ضمن عرض تسلیت جهت شهادت اقا رسوال الله صلی الله علیه و آله و سلم و اقا امام رضا علیه السلام و اقا امام حسن مجتبی علیه السلام ....🕋🕋 روی لینک زیر ضربه بزنید و حتما به زیارت اقا رسول الله بروید ...🌹 زیارت مجازی حرم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) https://www.panoman.ir/projects/rasolallah/1.html 👈اگر سیمتون وصل شد ، دلتون شکست ، اشکتون جاری شد ، مارو هم حتما دعا کنید .. . #شهادت_پیامبر_اکرم_ص 🆔 @mjkh_ir #موج_خروشان برای رشد تفکر

فلک را رکن ارامش شکسته😔 زمین از اشک غم، در گل نشسته😔 ملائک جمله در جوش و خروشند😭 خلایق جمله از ماتم خموشند😭 💔رحلت رسول اکرم(ص) و #امام_حسن مجتبی (ع) تسلیت باد💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#شهادت_حضرت_پیامبر ص 🆔 @mjkh_ir #موج_خروشان برای رشد تفکر

#رمان جان شیعه #فصل_دوم چای را که به مجید تعارف کردم، نگاهم کرد و طوری که ابراهیم و مادر متوجه نشوند، گفت: «الهه جان! من خسته‌ام، میرم بالا.» شاید از نگاهم فهمیده بود که حضورش در این بحث خانوادگی اذیتم می‌کند و شاید هم خودش معذب بود که بی‌معطلی از جا بلند شد و با عذرخواهی از مادر و ابراهیم رفت. ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️ کنار ابراهیم نشستم و پرسیدم: «محمد چی میگه؟» لبی پیچ داد و گفت: «اونم ناراحته! فقط جرأت نمی‌کنه چیزی بگه!» مادر مثل اینکه باز دل دردش شروع شده باشد، با دست سطح شکمش را فشار می‌داد، ولی گلایه‌های ابراهیم تمام نمی‌شد که از شدت درد صورت در هم کشید و با ناراحتی رو به ابراهیم کرد: «ابراهیم جان! تو که میدونی بابات وقتی یه تصمیمی بگیره، دیگه من و تو حریفش نمی‌شیم!» و ابراهیم خواست باز اعتراض کند که به میان حرفش آمدم و گفتم: «ابراهیم! مامان حالش خوب نیس! حرص که می‌خوره، دلش درد میگیره...» ولی به قدری عصبی بود که حرفم را قطع کرد و فریاد کشید: «دل دردِ مامان خوب میشه! ولی پول و سرمایه وقتی رفت دیگه بر نمی‌گرده!» و با عصبانیت از جا بلند شد و همچنانکه بد و بیراه می‌گفت، از خانه بیرون رفت. #قسمت_صدـو_پنجاهـوـشش ادامه دارد ... 🆔 @mjkh_ir #موج_خروشان برای رشد تفکر

⭕️نقش مهم بابا در تربیت بچه‌ 🔹از خوندن قصه تا داشتن هیجان 🆔 @mjkh_ir #موج_خروشان برای رشد تفکر