5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹
🌸زندگی زیبـاسـت چشمـی باز کن
🌿گردشـــی در کوچــه باغِ راز کن
🌸هرکه عشقش در تماشا نقش بست
🌿عینک بد بینی خود را شکســت
🌸امروزت را زندگی کن
🌿بخاطر تمام آنهایی که
🌸در کنارت هستند
🌿امروز آتشفشانی باش
🌸از محبت و مهربانی
🌿و دریایی باش
🌸ازعشق و امید برای عزیزانت . . .!
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
سلامتی بدن برای آن است که انسان فکر خوب داشته باشد برای ابد بیاندیشد، انسان مثل یک درخت نیست که بعد از هشتاد سال، هیزم بشود این نیست. انسان یک پرنده ای است که بعد از مدتی از قفس آزاد میشود و برای ابد زنده است.
وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلم)به جوانانی که جمع شده بودند تا با پرتاب سنگ، قدرتمندترین ها را مشخص کنند، فرمود که موجوداتی هستند که این سنگ را برمیدارند، این کمال انسان نیست، کمال آن است که وقتی فرد عصبانی شد، با مادرش، با پدرش، با خانوادهاش، با بچه هایش، اگر جلوی آن غضب را توانست بگیرد او پهلوان است! آن وقتی که غضبناک شدی عصبانی شدی اگر توانستی خودت را آرام کنی آن هنر است آن بار را بردارید! آن بار سنگین را بردارید.
درباره ورزش بانوان، باید بدانیم نیمی از این مملکت خانمها هستند اینها احتیاج دارند به مربی و معلم. در تمام نهادها، منتها اینها یک سرمایه ای دارند که این سرمایه باید حفظ بشود و آن عفّت اینهاست.
#آیت_الله_جوادی_آملی
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
دیدن چه فیلمهایی برای کودکان و نوجوانان مناسبه
🎞 تحقیقات نشون داده کودکان ۱۰ تا ۱۴ ساله که فیلمهایی با کاراکتر و شخصیتهای سیگاری میبینن، تمایل بیشتری دارن که سیگار رو امتحان کنند.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
498.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وظایفی را به کودک بسپارید که
توان آنرا داشته باشد.
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر
#رمان
جان شیعه
#فصل_دوم
💶 مجید کرایه ماهیانه را هم با خودش آورده بود و دو دسته تقدیم پدر کرد. پدر همانطور که نشسته بود، دسته تراولها را روی میز کنارش گذاشت و با همان چهره گرفته باز مشغول تماشای تلویزیون شد.
🧲🧲🧲🧲🧲🧲🧲🧲🧲
مجید و عبدالله طبق معمول با هم گرم گرفته و من برای کمک به مادر به آشپزخانه رفتم. قلیه ماهی آماده شده بود و ظرفها را از کابینت بیرون میآوردم که از همانجا نگاهی به پدر کردم و پرسیدم: «مامان! چی شده؟ بابا خیلی ناراحته.»
😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞😞
آه بلندی کشید و گفت: «چی میخواسته بشه مادرجون؟ باز من یه کلمه حرف زدم.» دست از کار کشیدم و مادر در مقابل نگاه نگرانم ادامه داد: «بهش گفتم چیزی شده که از الآن داری محصول خرما رو پیش فروش میکنی؟ جوش اُورد و کلی داد و بیداد کرد که به تو چه مربوطه! میگه تو انبار باید به پسرات جواب پس بدم، اینجا به خودت!»
#قسمت_صدـو_هفتادـوـیک
ادامه دارد ...
🆔 @mjkh_ir
#موج_خروشان برای رشد تفکر