eitaa logo
مجمع کنشگران سیستانی(مکس)
319 دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
23 فایل
فعالان و کنشگران اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و..که ضمن تعامل با سایرین به حفظ هویت فرهنگی سیستانی ها نیز باوردارند09360876222
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سیستانی ها
⭕️ در آستان 🔶زندگینامه شاعر بزرگ پارسی گوی نظامی گنجوی... خانواده و تولد نظامی گنجوی نام کوچک او الیاس و تخلص منتخبش نظامی بود. او از یک پیشینه شهری در گنجه (امپراتوری سلجوقی، در جمهوری آذربایجان کنونی) متولد شد و گمان می ‌رود که تمام زندگی خود را در قفقاز جنوبی گذرانده باشد. به گفته دی بلویس مورخ، گنجه شهری بود که در آن زمان عمده ساکنان آن ایرانی بودند. مورخ ارمنی کراکوس گندزاکتسی (حدود ۱۲۰۰ – ۱۲۷۱ شمسی) بیان می کند که: بیشتر جمعیت این شهر ایرانی و تعداد کمی از مسیحیان اروپایی بودند. نظامی زود یتیم شد و در سال های اولیه زندگی اش پدرش را از دست داد و نزد عمویش “خواجه عمر” بزرگ شد که تماما مسئولیت او را بر عهده گرفته بود. خواجه عمر به او تحصیلات عالی یاد داد. مادرش، رئیسه نام داشت و اصالتا کرد بود. نظامی در شعر خود یک بار از پدرش یوسف نام برده است. وی در همین بیت نام جدش زکی را نیز ذکر کرده است. در بخشی از همین بیت برخی مفسران واژه زکی را تحت عنوان مؤید و برخی دیگر آن را به نام جد بزرگوارش تفسیر کرده اند. در خط نظامی ار نهی گام * بینی عدد هزار و یک نام والیاس که الف بری ز لامش * هم با نود و نه است نامش ز این‌گونه هزار و یک حصارم * با صد کم یک سلیح دارم گر شد پدرم به سنت جد * یوسف، پسر زکی مؤید برخی منابع گفته اند که احتمالاً پدرش اهل قم بوده است. روستای تا در تفرش در استان قم در ایران (اکنون در استان مرکزی) قرار داشت. قهستان نام تاریخی و جغرافیایی ناحیه وسیعی در شمال شرقی استان قم است. نظامی در شعر هایش به گونه ‌های مختلف خود را به‌عنوان فارس و یا ایرانی ذکر کرده است. ادامه دارد..‌ ⭕️ فاطمه سنچولی ؛مرکز هماهنگی انجمن های ادبی " بنیادنیمروز سیستانی‌ها " 🆔 @nimroozonline
هدایت شده از سیستانی ها
🔰 برآستان 🔸معرفی شاعران مختصری از سبک فکری شاعر بزرگ نظامی و بروز ان در اثار ایشان.. نظامی تأکید فراوانی بر موقتی بودن و بی‌وفایی دنیا دارد. او معتقد است که آدمی باید در راه شناخت خود و خدا، بی‌اعتبار بودن این دنیا را درک کند. او در داستان موبد صاحب‌نظر، این نکته را به زیبایی نشان می‌دهد. روزی موبد صاحب‌نظری از باغ و بوستانی می‌گذرد و محو تماشای زیبایی‌های باغ می‌شود. چندی بعد دوباره از آنجا می‌گذرد. آن باغ بهشت‌آسا را ویرانه‌ای می‌بیند که زاغ و زغن در آن لانه کرده‌اند. او به بی‌وفایی و موقتی بودن دنیا و زیبایی‌های آن اقرار می‌کند: پیر در آن تیز روان بنگریست بر همه خندید و به خود برگریست گفت به هنگام نمایندگی هیچ ندارد سر پایندگی هرچه سر از خاکی و آبی کشد عاقبتش سر به خرابی کشد ای که مسلمانی و گبریت نیست چشمه‌ای و قطره ابریت نیست کمتر از آن موبد هندو مباش ترک جهان گوی و جهان، گو مباش.. جالب است که مخاطب نظامی فرد خاصی نیست. او از امیر، شاه و مردم عادی می‌خواهد که به سعادت خود بیندیشند و تأکید فراوان در پیروی از دین و شریعت اسلام دارد و آن را تنها راه سعادت آدمی در دنیا و آخرت می‌داند: تا ندرد دیو گریبانت، خیز دامن دین گیر و در ایمان گریز شرع تو را خواند سماعش بکن طبع تو را نیست وداعش بکن شرع نسیمی‌ست به جانش سپار طبع غباری، به جهانش گذار شرع تو را ساخته ریحان به دست طبع‌پرستی مکن، او را پرست.. ادامه دارد.... ⭕️ فاطمه سنچولی ؛مرکز هماهنگی انجمن های ادبی " بنیادنیمروز سیستانی‌ها " 🆔 @nimroozonline