#ارسالی_مخاطبین
#آتش_به_اختیار
🟡🟢 مغازه دار حزب اللهی چه جملهی قشنگی نوشته و داخل مغازه نصب کرده👆😍
آفرین 👏👏👏🌷🌱🌷🌱🌷
🙆♂ برادر یا خواهری که این تصویر را دیدی👆
🥺 فقط یه گوشه داخل گوشی📱نشستن کافی نیست.
.
💚بِسْـمِﷲِاَلْـࢪَّحْمٰـنِاَلْࢪَّحْیـمـ💚
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
🌱اومده بود رادیولوژی که از دندانهاش عکس بگیره😬 منشی بهش گفت: باید گردنبند و گوشوارههات رو دربیاری!
نشست و مشغول درآوردن گوشوارههاش شد. تو هر گوشش سه تا گوشواره بود! شالش رو کامل باز کرده بود و همه داشتن نگاهش میکردند.
از جام بلند شدم و روبروش ایستادم که بقیه بهش دید نداشته باشند.
- سلام خانم،😊 میخواین کمکتون کنم؟
نگاهی بهم انداخت و گفت:
- بله اگه میشه، گوشواره ام گیر کرده...
کمکش کردم و گوشوارهها رو که درآوردیم، نوبت خودم شد، رفتم داخل اتاق رادیولوژی و بعد از عکسبرداری، زمانی که منتظر گرفتن عکسم بودم، اون خانم هم وارد اتاق عکسبرداری شد...
حالا فقط من بودم و اون😊 دیگه وقتش شده بود وظیفه ام رو انجام بدم.
لبخند زدم و در همون حین که کمکش میکردم تا لباس ضداشعه رو بپوشه، با لحن نرم و آرومی گفتم:
- من دیدم شما ساق دست پوشیدین، آرایش هم نکردین، مشخصه که اهل حیاء و عفت هستین، حیف نیست پاتون پیدا باشه؟😞
ساکت نگاهم کرد😶، کمکم نگاهش از چشمهای من پایینتر رفت و انگار داشت توی ذهنش خودش رو با حرفهای من تطبیق میداد.
لحظهای بعد گفت:
- درسته ... بله چشم.
و من که واقعا از برخورد شیرینش دلم گرم شده بود، دستمو روی شونه اش گذاشتم.
- عزیزمی... روز خوبی داشته باشین.
از اتاق رادیولوژی که بیرون اومدم، احساس میکردم یه کار درست توی زندگیم انجام دادم.🌷🍀
💎 بـه جمـع آمـرین بپیـوندیـد👇
🆔️ @aamerin_ir