«نمادهای پایداری در فلسطینسرودهها»
در سنت اشعار فارسی سروده شده با موضوع فلسطین، واژههایی میتوان دید که القاگر حس مقاوت مخاطبند. از میان این کلیدواژهها، سنگ، خون، زخم و شهید، بیشترین کاربرد را در اشعار یافتهاند.
سنگ، پرکاربردترین نماد در فلسطینیات و نمایندهای هموزن زیتون در ادبیات جهانی مقاومت است؛ البته این واژه در سنت شعر فارسی بروزی بیش از ادبیات عرب دارد. در میان شاعران فارسی، علیرضا قزوه بیش از دیگران از این نماد بهره برده است. (نک: قزوه، 1384: 89، 94، 137، 138و151)
در شعر او زمان و مکان مقاومت تنها با «سنگ» قابلمحاسبه است؛ او «سنگ» را نماد بیداری، حرکت و رمی شیطانهای جهانی میداند:
حالا ساعت بهوقت سنگ چنداست؟ / و من تا ساعت چند باید شعر خشم و سنگ بگویم؟ / باران سنگ تا ساعت چند باید ببارد. (همان، 148)
دیگر شاعران فارسی نیز از دوران جنگ، از سنگ بهعنوان شناسنامۀ شعر پایداری فلسطین و برای تشجیع مخاطب به مقاومت، استفاده کردهاند.
(نک: صداقتگوی کیاسری، 1372: 70و141)
البته در غزلها و اشعار سپید شاعران جوان دهۀ 80، بیشترین توجه به این واژه دیده میشود. (نک: عمرانی، 22: 1382، اسرافیلی، 359: 1385، 89، 376و377)
اهمیت این واژه در فلسطینیات شاعران جوان بهحدی است که شاعرانی چون: علی دولتیان، عبدالحمید رحمانیان و غلامرضا کافی، غزلهایی با ردیف سنگ در ستایش مقاومت فلسطین سرودهاند:
شتاب داشت و پیدا نکرد آنجا سنگ
هجوم برد به دستش نبود حتّی سنگ
(اسرافیلی، 1384: 81)
این نماد حتّی در شعرهای کودک و نوجوان با موضوع مقاومت نیز کاربرد یافته است. (همان، 85)
از دیگر واژههای نمادین در فلسطنیات که پایداری و مبارزه را به مخاطب القا میکند، واژههایی چون: زخم، خون، شهادت و شهید را باید نام برد. این کلمات در اشعار دفاع مقدس فراوانی دارند و در ادامۀ سنت شعر جنگ به فلسطنیات فارسی راه یافتهاند. فراوانی این واژهها در فلسطینسرودههای فارسی بهحدی است که نمیتوان بهتفصیل از آن سخن گفت. این نمادها، بیش از همه در سرودههای شاعران فارسی دهۀ 60 و آغاز دهۀ هفتاد دیده میشود و شاعران نسل سوم چندان توجهی به آنها ندارند. در سطرهای زیر از ضیاءالدین ترابی نمودهایی را از این نمادها میتوان دید:
گلهای سرخ / مثل زخم / مثل سیاهزخم / زخم دل شکستۀ لبنان / وقتیکه سرو ساده / چون کوه ایستاده بود و-تاریخ / بازانوان خسته / چون شتری پیر / میگذشت / در فصل بیتفاوت / بیتقویم / در فصل زخمی من / زخم ذهن من.
(ترابی، 1369: 128-129)
در فلسطینات علیرضا قزوه، تیمور ترنج، محمدتقی تقیپور، رباب تمدن، عزیزاللّه زیاد، حبیبه جعفریان، محمدحسین جعفریان و... کاربرد این نمادها را میتوان دید؛ البته در شعر شاعران نسل سوم، تبدیل واژههای زخم و خون، به شهادت، انتحار و انتفاضه بیشتر نمود یافته است.
#شعر_فلسطینی
#محمد_مرادی
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
«دیگر نمادهای پایداری در شعر فلسطینی»
یکی دیگر از مجموعهواژههایی که زیر عنوان نمادهای پایداری در شعر فلسطین قرار میگیرد، متشکل از کلماتی است که بهصورت مستقیم و یا نمادین، ویرانگری نیروهای صهیونیست را در سرزمینهای اشغالی توصیف میکند. در اشعار فارسی، واژههای بمب، مسلسل، تانک و موشک و... از این دسته است. نمادهایی که در سالهای اخیر و بهموازات اشعار عربی در شعر فارسی هم کاربردی وسیع یافتهاست. در نمونههای فارسی، «بمب» پرکاربردترین نشانه از ویرانگری است که بیشتر در اشعار آزاد دیده میشود. کاربرد این واژه را در سرودههایی از علیرضا قزوه، محمدرضا ترکی، محمدمهدی سیار، علیرضا رجبعلیزاده و... می توان دید:
شبت را / از بمبهای خوشهای پر دیدم / آنگاه که زیر سرت / بالشی از سنگ و ستاره بود.
(قزوه، 1386: 69)
واژههای مسلسل، نارنجک، تانک، تفنگ و... نیز بهصورت پراکنده در اشعار شاعران نسل سوم، نمود دارد.
(نک: اسرافیلی، 319: 1385، 336، 406، 408 وقزوه، 1385: 21)
علاوه بر نمادهای یادشده، اشاره به آوارگی در کشورهای حاشیه، توصیف اردوگاهها، توجه به مفهوم محاصره و در کنار آن استفاده از واژههایی چون: «دیوار»، «تبعید»، «حصار»، «آزادی» و... در شعر مقاومت فلسطین همواره کاربرد داشته؛ چنانکه این مفهوم یکی از بنمایههای اصلی اشعار معین بسیسو شاعر فلسطینی است.
(محمدی روزبهانی، 1389: 79)
در مقایسه با شاعران عرب، شاعران فارسی ازآنجا که تنها از دور با مفهوم آوارگی و پیامدهای آن آشنا بودهاند؛ چندان نتوانستهاند این مفاهیم را در اشعارشان توصیف کنند و با استفاده از برخی واژهها و نمادها، کوشیده اند آن را در اشعارشان القا کنند. برای مثال مهرداد اوستا و تیمور ترنج از میان شاعران دوران جنگ، بهصورت ضمنی به آوارگی فلسطینیان اشاره کردهاند. (نک: صداقتگوی کیاسری، 16: 1372و45)
در شعر شاعران دهۀ هشتاد، علاوهبر توصیف آوارگی، مسالۀ دیوارهای حائل بیشترین نمود را یافته و شاعرانی چون علیرضا قزوه، اصغر عظیمیمهر و تیمور آقامحمدی، از این نماد در سرودههاشان استفاده کردهاند:
...من از ساکنین رهاشدۀ لبنانم / ولی دلم پشت این سیمهای خاردار و / دیوارهای بتنی / در محلۀ هرگز ندیدۀ راماللّه / میتپد.
(اسرافیلی، 32: 1384-34)
علاوهبر واژههای یادشده، نمودهایی پراکنده از اردوگاهای فلسطنیان، بهویژه صبرا، شتیلا و جنین را در برخی اشعار فارسی میتوان دید.
#شعر_فلسطینی
#محمد_مرادی
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
4_956330822720293004.pdf
3.33M
"نقد نیما: عبدالعلی دستغیب"
عبدالعلی دستغیب، متولد ۱۸ آبان ۱۳۱۰ شیراز، از شاعران و نویسندگان و منتقدان و مترجمان روزگار ماست که بیش از همه به دلیل نقدهایش در حوزههای گوناگون ادبیات معاصر و کهن شناخته شده است.
بسیاری او را به همراه براهنی و شفیعی کدکنی، سه منتقد نامی شعر معاصر فارسی در عصر پهلوی میدانند. کتاب نقد و بررسی آثار نیمایوشیج یکی از آثار اوست.
#منتقدان_معاصر
#شعر_معاصر
#عبدالعلی_دستغیب
https://eitaa.com/mmparvizan
«سمبولیسم حماسی- اسطورهای نیما»
یکی از شاخههای سمبولیسم نیمایی که بر جریانهای پس از او تاثیری شگرف نهاده، سمبولیسم اسطوره ای- حماسی اوست. این دست از اشعار نیما عمدتا در نقطهی گرهخودگی شاعرانگی سمبولیسمِ در حال افول نیما و اندیشهی سیاسی چپ نزدیک به سالهای کودتا شکل گرفته و تا حدودی میتوان آن را مکمّل سمبولیسم اجتماعی نیما دانست. پادشاه فتح نیما، از نمونههای کامل این نوع است که تاثیر شیوهی آن را بر بسیاری از آثار شاخص اخوان ثالث و حتی شاملو میتوان دید. از مشخصههای اصلی این دست از اشعار نیما، باید به موارد زیر اشاره کرد:
-استفاده از زبانی حماسی و نمایشنامهای و نزدیکشدن به ساخت یک حماسهی دراماتیک.
-نزدیکی به زبان و نوع واژهگزینی سبک خراسانی و بهرهگیری از آرکائیسم واژگانی و دستوری.
- بلندی و کوتاهی سطرها بیش از اشعار سمبولیسم فردی؛ همچنین طول بیشتر اشعار.
- وضوح بیشتر معنا در مقایسه با اشعار فردی به دلیل کم شدن حذفها؛ همچنین تبدیل سمبولهای عبارتی مبهم به سمبولهای واژگانی تکرار شونده و قابل فهم.
- غلبهی نگاه جمعی، توجه به خلق و تودهی مردم و دعوت به مبارزه.
-استفادهی بیشتر از قافیه در مقایسه با اشعار سمبولیسم فردی.
-جابهجاییهای دستوری مکرر در ساخت سطرها؛ همچنین تعدد جملهها و عبارات موقوفالمعانی.
در ادامه، بخشهایی از «مرغ آمین» نیما که از موفقترین شعرهای این جریان در ادبیات معاصر است، از نظر میگذرد:
"مرغ آمین"
مرغ آمین دردآلودی است کآواره بمانده.
رفته تا آنسوی این بیدادخانه
بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه.
نوبت روز گشایش را
در پی چاره بمانده.
… او نشان از روز بیدار ظفرمندی است.
با نهان تنگنای زندگانی دست دارد.
از عروق زخمدار این غبار آلوده ره تصویر بگرفته.
از درون استغاثههای رنجوران.
در شبانگاهی چنین دلتنگ، میآید نمایان.
وندر آشوب نگاهش خیره بر این زندگانی
که ندارد لحظهای از آن رهایی
میدهد پوشیده، خود را بر فراز بام مردم آشنایی.
رنگ میبندد
شکل میگیرد
گرم میخندد
بالهای پهن خود را بر سر دیوارشان میگستراند..
#نیما_و_پیروانش
#محمد_مرادی
#شعر_معاصر
https://eitaa.com/mmparvizan
Mohite_Zendegiye_Roodaki.pdf
14.53M
"پروین و مناظرههای سیاسی"
از میان شاعران معاصر فارسی، کمتر شاعری چون پروین اعتصامی، توانسته با استفاده از نمادهای تاریخی یا تیپها و شخصیتهای تکراری، به صورت پنهان،مضامین و انتقادات سیاسی_اجتماعی مربوط به زمان خود را در اشعارش به تصویر درآورد.
این دست از اشعار او به دلیل زبان تاویلپذیر، زمانمند نبودن اشارات و نمادها، کلیبودن انتقادها و در کنار آن بیان صمیمی و طنز لطیفی که دارد؛ در همهی زمانها مخاطب را به خود جلب میکند.
مناظرهها و گفتگوهایی چون: "دزد و قاضی"، "زنجیر و دیوانه"، "مست و هشیار"، "پیرزن و یتیم" و...، از نمونههای موفق شعر سیاسی در دیوان پروین است که به نظر میرسد، این اشعار او صورت تکاملیافته و آمیختهی مناظرههای انوری و حافظ باشد که در شعر او، هویتی تازه یافته است.
شکایت "پیرزن به قباد"، نمونهای متمایز از این سرودههاست که در ادامه از نظر میگذرد:
روز شکار، پیرزنی با قباد گفت:
کهاز آتش فساد تو، جز دود ِ آه نیست
روزی بیا به کلبهی ما از ره شکار
تحقیق حال گوشهنشینان گناه نیست
هنگام چاشت، سفرهی بینان ما ببین
تا بنگری که نام و نشان از رفاه نیست
دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد
دیگر به کشور تو، امان و پناه نیست
از تشنگی، کدوبنم امسال خشک شد
آب قنات بردی و آبی بهچاه نیست
سنگینی خراج، به ما عرصه تنگ کرد
گندم توراست، حاصل ما غیر کاه نیست
در دامن تو، دیده جز آلودگی ندید
بر عیبهای روشن خویشت، نگاه نیست
حکم دروغ دادی و گفتی حقیقت است
کار تباه کردی و گفتی تباه نیست
صد جور دیدم از سگ و دربان به درگهت
جز سفله و بخیل، در این بارگاه نیست
ویرانه شد ز ظلم تو، هر مسکن و دهی
یغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست
مُردی در آنزمان که شدی صید گرگ آز
از بهر مرده، حاجت تخت و کلاه نیست
یکدوست از برای تو نگذاشت دشمنی
یک مرد رزمجوی، تورا در سپاه نیست
جمعی سیاهروزِ سیهکاری تو اَند
باور مکن که بهر تو روز سیاه نیست
مزدور خفته را ندهد مزد، هیچکس
میدان همّت است جهان، خوابگاه نیست
تقویم عمر ماست جهان، هر چه میکنیم
بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست
سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست
#پروین_اعتصامی
#مناظره
#ادبیات_سیاسی
#شعر_اجتماعی
#ادبیات_انتقادی
#شعر_عصر_رضا_شاه
https://eitaa.com/mmparvizan
یا هو
ای آبروی بهار، باران! باران!
آیینهی موجدار، باران! باران!
نمنم دل کوچههای ما را بردی
با حوصلهتر ببار، باران! باران!
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از سازمانفرهنگۍ اجتماعی و ورزشی شھردارۍشیراز
📚 #معرفی_کتاب | به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی هرروز معرفی یک کتاب از نویسندههای شیرازی
📖کتاب دوم: به رنگ درنگ
🖋نویسنده: محمد مرادی
•┈┈••••✾•●•✾•••┈┈•
⭕️#سازمان_فرهنگی_شهرداری_شیراز
🔺سروش+🔻بله🔺روبیکا
Sagharam Shekast Ey Saghi.mp3
1.74M
"در ساحل خداوند"
رحیم معینی کرمانشاهی (۱۳۰۱/۱۳۰۴_ ۲۶ آبان ۱۳۹۴) از تصنیفسرایان نامور معاصر است که آثاری ماندگار از او در ذهن و زبان اهل موسیقی برجای مانده است. او شاعری نوقدمایی متمایل به شاعران رمانتیک عصر پهلوی است که ویژگیهای این دست از سرودههای او را در "عجب صبری خدا دارد"، میتوان دید.
در تصنیفهای او نیز، آمیختگی سنتهای شعر عراقی و برخی ویژگیهای شعر رمانتیک فردگرای معاصر را میتوان دید. زبان یکدست متمایل به ادبیات بازگشتی، تنوع ساحتهای آوایی و موسیقایی در تصنیفها و ادامهی سنت توصیف عشق مقدس و گاه نیمه مقدس، از ویژگیهای بارز در غزلها و تصنیفهای اوست.
#معینی_کرمانشاهی
#شاعران_عصر_پهلوی
#موسیقی
#تصنیف
#علی_رضا_قربانی
#طاقتم_ده
#گوشه_بیداد
#همایون
#ساغرم_شکست_ای_ساقی
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر نمادگرای اجتماعی"
آغازگر جریان سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی نیما بوده است؛ هرچند زمینههایی از این جریان را در شعر مشروطه و پس از آن شاعران عصر رضاشاهی هم میتوان دید. سمبولیسم نیما آمیختهای از اصول زیباشناسانۀ مکتب سمبولیسم فرانسه و اندیشههای سیاسی عمدتاً چپ است که با رشد زمینههای اجتماعی آن در دهۀ 20، خود را در جایگاه یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین جریانهای شعر نو مطرح کرده است.
علاوهبر سهم نیما در شکلگیری این جریان و همچنین سازگاری آن با رویدادهای سیاسی دهههای 20 تا40، برگزاری کنگرۀ نویسندگان ایران و روسیه در سال 1325 از دیگر رویدادهای مهم ادبی بوده که به یکپارچه شدن شاعران این جریان حول محور نیما کمک کرده است. در شعر جریان نمادگرا، هرچه از نیما دور میشویم، از جنبههای زیباشناسانۀ سمبولیسم فرانسه کاسته میشود؛ شاعران از ابهام فاصله میگیرند و بر وضوح و شعارزدگی آثار افزوده میشود. درنتیجه، بهویژه از دهۀ 40 شعر اجتماعی به شعر سیاسی تبدیل میشود و پس از آن با برگزاری شبهای شعر خوشه در سال 1347، مرحلهای تازه از شعر محتواگرای جامعهمحور، با نام شعر مقاومت و شعر چریکی ظهور میکند.
جریان شعر نمادگرای اجتماعی عصر پهلوی، با تلفیق ویژگیهای سمبولیسم اجتماعی و حماسی - اسطورهای نیما با سبک و نگرش شاعرانۀ نامورانی چون: اخوان، شاملو، فروغ، سهراب، آتشی، شفیعی کدکنی و دیگران، به فضاها و ویژگیهای زبانی - محتوایی خاصی دستیافت که در نگاهی کلّی میتوان آنها را اینگونه بر شمرد:
_ تغییر در شیوۀ استفاده از قالب، وزن و قافیه.
_ استفاده از واژههای زبان امروز، و تازگی زبان.
_ استفاده از زبان و بیان نمادین.
- استفاده از زبان و بیان پرتحرک و حماسی.
_ تعهد در برابر مردم و اجتماع (جامعهگرایی).
_ آگاهانه و متفکرانهبودن اشعار.
- تأثیرپذیری از میراثهای ادبی و فرهنگی گذشته.
- برخورداری از مخاطبان فرهیخته و تحصیل کرده.
- تغییر جهانبینی کلنگر و ذهنی به جهاننگری جزئی و عینی.
#نیما_و_پیروانش
#شعر_معاصر
#جریان_شناسی
#سمبولیسم_اجتماعی
https://eitaa.com/mmparvizan
«نخستین اشارات فاطمی در شعر فارسی»
به سیمای حضرت فاطمه(س) در شعر سبک خراسانی، بهندرت اشاره شده است. قدیمترین اشارهی مربوط به آن حضرت را در قصیدهای مدحی از دقیقی میتوان دید که در مقدمهی آن، به سوگواری حضرت زهرا(س) بر حسین (ع) اشاره شده است. میسری نیز در ابیات مقدمهی دانشنامه، بر آن حضرت با عنوان جفت علی و پاکیزه دختر رسول(ص) درود میفرستد. کسایی هم در بیت پایانی مرثیهای که بر امام حسین سروده، آفرین فرستادن براهل بیت زهرا(س) را کار همیشگی خود میداند. در یکی از ابیات الحاقی شاهنامه نیز اشارهای به آن حضرت با عنوان بتول ثبت شده است.
در شعر مدحی غزنوی، حضرت فاطمه(س) تقریباً حضور ندارد؛ تنها فرخی در یکی از قصایدش از رسول با عنوان «پدرفاطمه» یاد کرده؛ همچنین در قطعهای منسوب به غضائری رازی نیز که به استناد سبکی و نسخهشناسانه، انتسابش به اين عصر مورد تردید است، به شفاعت فاطمه اشاره شده است. در یکی از رباعیات منسوب به بوسعید نیز سوگندخوردن به زهرا دیده میشود.
در شعر دوران سلجوقی، کمتر از یک درصد اشارات به فاطمه(س) اختصاص دارد. جدا از بهرهگيري زیبای ازرقي از نام آن حضرت در توصیف شب و كاربرد مدحي در ديوان معزي بهویژه در ستایش ممدوحان زن، در ديوان ناصرخسرو و سنايي جلوههاي منقبتي نام و شخصیت زهرا(س)را ميتوان ديد.
ناصرخسرو بيش از همه به آل فاطمه اشاره ميكند و به همين سبب در مدحهايش از فاطميان، نام آن حضرت حضوري درخور توجه دارد.
سنايي نيز عمدتا در كنار نام حسنين و علي(ع)، از فاطمه(س) و دیگر نامهای ایشان، زهرا و بتول، ياد ميكند و بهندرت ابياتي در منقبت ايشان سروده است.
#فاطمه
#فاطمیه
#شعر_دینی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"نسیم غدیر: دهمین کنگرهی ملی شعر غدیر"
در دو بخش شعر سنتی و قالبهای نو
مهلت ارسال آثار دهم دیماه ۱۴۰۲
نفرات اول: تندیس جشنواره و ۸۰ میلیون ریال.
نفرات دوم: تندیس جشنواره و ۶۰ میلیون ریال.
نفرات سوم: تندیس جشنواره و پنجاه میلیون ریال.
نفرات چهارم و پنجم و تقدیری: ۴۰ تا ۲۰ میلیون ریال.
آثار خود را از طریق شمارهی واتساپ یا ایمیل فراخوان به دبیرخانه ارسال کنید:
ghadirfars395@gmail.com
۰۹۳۹۷۶۲۱۲۵۵
*فراخوان را به نام امیرمومنان(ع) به اشتراک بگذارید.
#بنیاد_بینالمللی_غدیر
https://eitaa.com/mmparvizan