eitaa logo
پرویزن
508 دنبال‌کننده
216 عکس
17 ویدیو
77 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
"تودیع رمضان" یکی از موضوع‌های منعکس در ادبیات فارسی، به‌ویژه در مقدمه و متن قصاید مدحی، پایان رمضان است. در ادبیات فارسی کهن، به‌ویژه در سده‌های نخستین، به دلیل غلبه‌ی فضای بزمی و خوش‌باشی، بیشتر از منظر پایان روزه‌داری و تاثیر آن بر بزم‌ها و تهنیت عید فطر، به این موضوع پراخته شده؛ چنانکه منوچهری سروده است: ماه رمضان رفت و مرا رفتنِ او بِه عید رمضان آمد المنه لله مضمونی که در اغلب تهنیت‌سروده‌های عید فطر دیده می‌شود و در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت. اما به‌ندرت، در برخی اشعار، پایان رمضان دیگرگونه توصیف شده، چنانکه فرخی خلاف اغلب اشعار مدحی‌اش با موضوع عید فطر و پایان رمضان، کمی اندوه‌ورزانه و اخلاقی به پایان این ماه اشاره کرده است: رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر خُنُک آن‌کاو رمضان را بسزا برد به سر توصیف اندوه پایان ماه رمضان در شعر پس از سده‌ی ششم، به‌مرور در ادبیات فارسی نمود می‌یابد. از شاخص‌ترین اشعار در وداع ماه مبارک رمضان در این دوران، قصیده‌ی سعدی است: برگ تحویل می‌کند رمضان بارِ تودیع بر دل اخوان یارِ نادیده‌سیر، زود برفت دیر ننشست نازنین‌مهمان... الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن مهر فرمان ایزدی بر لب نفس در بند و دیو در زندان... پایان وداع‌نامه‌های شعر فارسی در این یادداشت، ابیات زیر از صائب است که از معدود اشعار با این مضمون در غزلسروده‌های سبک هندی است؛ در افسوس پایان یافتنِ ماه مبارک: افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک‌مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی‌پاره ازین ماه مبارک از دست به یک‌باره چو اوراق خزان رفت ماهِ رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ فریاد که زود از سر این گلّه شبان رفت... @mmparvizan
"مقبول‌ترین غزل‌های سعدی" چندی پیش، یکی از دوستان نظرم را درباره‌ی بهترین شعر سعدی جویا شد‌. قطعا پاسخ دادن به این سوال دشوار است و هیچ‌گاه نخواهیم توانست به آن پاسخ دهیم. بخشی از این دشواری به سلایق گوناگون و تعاریف متمایز موجود درباره‌ی شعر باز می‌گردد. بر این‌ها متغیرهایی چون زمان و مکان را نیز می‌توان افزود. برای تحلیل بهتر، به جُنگ‌های شعر نزدیک به زمان سعدی مراجعه و غزل‌های انتخابی را فهرست می‌کنیم، شاید بتوان بهترین غزل‌های سعدی را از دیدگاه گذشتگان شناخت. انتخاب‌ها می‌تواند نشان‌دهنده‌ی تفاوت نگاه‌ها و معیارها در گزینش بهترین اشعار استاد غزل باشد. جنگ‌های بررسی شده به شرح زیر است: جنگ مورخ ۷۳۰ ایاصوفیا، جنگ شمس حاجی، جنگ لالااسماعیل، مونس‌‌الاحرار بدر جاجرمی، جنگ گنج‌بخش، جنگ ۹۰۰ مجلس، سفینه‌ی ترمد، انیس‌الخلوه، بیاض تاج‌الدین احمد، مجموعه‌ی لطایف و سفینه‌ی ظرایف و انیس الوحده. گزارش این تطبیق در ادامه می‌آید: ۱_ از ۷۱۵ غزل سعدی به تصحیح دکتر یوسفی، حدود ۱۹۰ غزل در دستِ کم یک و نهایتا چهار جنگ تکرار شده‌است. اگر بخواهیم به سوال آن دوست عزیز پاسخ دهیم، تنها می‌توانیم بگوییم که احتمالا، انتخاب ما یکی از ۵۲۵ غزل انتخاب نشده در جنگ‌ها خواهد بود. چرا؟ شاید به دلیل تفاوت نگاه عصر ما به شعر و سلیقه‌ی حاکم ادبی در روزگار ما. ۲_ از میان غزل‌های منتخب جنگ‌ها، حدود ۱۷۰ غزل را گردآورندگانِ یک یا دو جنگ انتخاب کرده‌اند و جزو اشعار برگزیده‌ی ۹ یا ۸ گزینشگر نبوده است. این نکته اتفاق نداشتن آنان را در موضوع بهترین اشعار سعدی تایید می‌کند. ۳_ بیش از بیست غزل، در سه یا چهار جنگ تکرار شده‌اند که نشان دهنده‌ی سلیقه‌ی قرن هشتمی‌ها در مواجهه با غزل سعدی می‌تواند باشد(البته بر اساس این ده جنگ). مصرع اول این غزل‌های مقبول، چنین است: _سروی چو تو می‌باید تا باغ بیاراید _سزای آنکه نگفتیم شکر روز وصال _ای از بهشت جزوی و از رحمت آیتی _این بوی روح‌پرور از آن خوی دلبرست _چنان به روی تو آشفته‌ام به بوی تو مست _ذوقی چنان ندارد، بی‌دوست زندگانی _ماه‌رویا روی خوب از من متاب _برخیز تا یکسو نهیم این دلق ازرق‌فام را _هزار سختی اگر بر من آید آسان است _امیدوارم اگر صد رهم بیندازی _من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود _بخت آیینه ندارم که درو می‌نگری _مشتاقی و صبوری، از حد گذشت یارا _هرگز حسد نکردم، بر منصبی و مالی _من از دست کمان‌داران ابرو _قیامت باشد آن قامت در آغوش _مرو به خواب که خوابت ز چشم برباید _به حسن دلبر من هیچ در نمی‌باید _لاابالی چه‌کند دفتر دانایی را _خرامان از درم بازا کت از جان آرزومندم _راستی گویم به سروی ماند این بالای تو _دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکل است. ۴_ انتخاب جنگ‌های نزدیک به عصر سعدی، احتمالا متفاوت با سلیقه‌ی معاصران و متمایز با گزیده‌های منتشرشده از او و شعرهای محبوبش در روزگار ماست. نکته‌ای که انتخاب بهترین اشعار او را برای هر ادبیات‌خوانی دشوار می‌کند. @mmparvizan
ktp2019-17-01585کلیات سعدی مورخ 836.pdf
36.81M
به مناسبت یادروز سعدی. کلیات سعدی نسخه‌ی مورخ 836 کتابخانه مجلس @mmparvizan
ktp2019-06-00143کلیات سعدی ق 8 افتادگی دارد.pdf
35.28M
به مناسبت یادروز سعدی، کلیات سعدی نسخه‌ی کتابت شده حدود سال ۸۰۰ (نوع خط محتملا ۷۹۰ تا ۸۲۰) کتابخانه‌ی مجلس با افتادگی، بوستان و گلستان @mmparvizan
با سلام بر دوستان از عزیزانی که تمایل دارند یادداشت‌های کوتاه نقد و توضیحات ادبی خود را (تا سقف ۷۰۰ کلمه) در این کانال به اشتراک بگذارند، دعوت می‌شود آن را به نشانی shahraz57@gmail.com یا momoradi@shirazu.ac.ir ارسال کنند. در ارسال یادداشت‌ها موارد زیر در نظر گرفته شود: _ تعداد کلمات یادداشت‌ها(۳۰۰ تا ۷۰۰ کلمه). _ عنوان داشتن یادداشت و همچنین نام نویسنده و در صورت پیوند دانشگاهی یا تحصیلی در حوزه‌ی ادبیات، مشخصات مربوط به آن. _غیرتکراری بودن مباحث. _رعایت فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها و موارد نگارشی. _ مستند بودن نقل‌ها و ارجاع‌ها. _نگاه علمی و غیر ذوقی در نقدها و پرهیز از ارائه‌ی نظر شخصی. یادداشت‌هایی که ویژگی‌های یادشده را داشته باشد به نام نویسنده، در کانال به اشتراک گذاشته خواهد شد. پ.ن: در این رسانه، تاکید بر نقدهای مربوط به شعر یا وابسته به آن است و یادداشت‌های حوزه‌ی نقد داستان، روایت و سینما و کلیات ادبی و ادبیات جهان، صرفا در موارد خاص منتشر خواهد شد. با سپاس @mmparvizan
"زکات فطر/ کیمیای سعادت" هر مسلمانی که شب عید فطر بیش از قوت خویش و بیش از قوت عیال خویش، که روزگار عید به کار برد، چیزی دارد زیادتی؛ بیرون سرای و جامه و آنچه لابد بود بر وی صاعی طعام، از آن جنس که همی‌خورده است واجب آید. و آن سه من باشد کمِ سه‌یکِ من. و اگر گندم خورده باشد جو نشاید و اگر از هر جنسی از حبوب خورده باشد، از بهترین آن جنس بدهد. کیمیای سعادت، محمد غزالی، به تصحیح حسین خدیو جم، ج اول، عبادات، در زکات، ص ۱۸۹. @mmparvizan
"سنت قصیده‌سرایی و تبریک عید رمضان" اگر سده‌های چهارم تا ششم را دوران شکوه قصیده‌سرایی در ادب پارسی بدانیم، نوع توجه شاعران به موضوع‌ها و مضامینِ جلوه‌گر در قصاید، می‌تواند بیانگر برخی آیین‌ها و سنت‌های رایج در آن دوران باشد. در نگاهی کلی به حدود ۳۰۰۰ قصیده‌ی بررسی شده از ۲۰ شاعر شاخص (بنگرید به مقاله‌ی پیوست)، در این چندسده، نزدیک به هزار قصیده با موضوع‌هایی مربوط به تبریک، تهنیت، شادباش، تسلیت و تعزیت و شکایت سروده شده که نشان‌دهنده‌ی برجستگیِ وجهی از شادی یا غم، در آن اشعار است. بُعد شادیانه در قصاید سده‌های نخستین حدود سه‌برابر جنبه‌ی غم‌انگیز آن‌هاست؛ هرچند هرچه از سده‌ی چهارم به ششم نزدیک می‌شویم از انعکاس تبریک و تهنیت مناسبت‌ها در ادبیات کاسته و به تعزیت و شکایت افزوده شده، نکته‌ای که با رویدادهای اجتماعی و سیاسی و مذهبی این سده، پیوندی آشکار دارد. در سنت قصیده‌سرایی، حدود چهل درصد از تبریک‌ها و شادباش‌ها مربوط به فرارسیدن بهار و نوروز است و پس از آن، شاعران بیش از همه اعیاد اسلامی، به‌ویژه دو عید قربان و فطر را تبریک گفته‌اند. سرودن شعر در تبریک این دو عید خطاب به ممدوح یا مخاطب غیردرباری، در دیوان اغلب شاعران شاخص دیده می‌شود؛ البته فرخی و معزی و مسعود سعد، بیش از دیگر شاعران این سه‌سده، به این موضوع پرداخته‌اند؛ با این‌حال در دیوان شاعران دیگر چون: عنصری، منوچهری، قطران، ازرقی، سنایی، عمعق، مختاری، ادیب صابر، عبدالواسع جبلی، انوری، جمال‌الدین، خاقانی، ظهیر، کمال‌الدین و ... هم گرامیداشت اعیاد اسلامی نمود یافته است. مسعود سعد در شعری مدحی و در تهنیت عید رمضان می‌گوید: رسید عید و ز ما ماه روزه کرد گذر وداع باید کردش که کرد رای سفر به ما مقدمه‌ی عید فرخجسته رسید براند روزه‌ی فرخنده ساقه‌ی لشکر (دیوان، ص ۱۶۸) در اغلب این سروده‌ها، عید فطر با نام عید روزه یا عید رمضان، وصف شده؛ چنانکه امیرالشعرا معزی در تبریک عید روزه به ملکشاه گفته است: آمد رسول عید و مه روزه نام او فرخنده باد بر شه گیتی سلام او (دیوان، ص ۶۷۶) و در خطاب به سنجر سروده است: امسال در آفاق دو عید است به یکبار بر ملت و دولت اثر هردو پدیدار یک عید ز ماه شب شوّال و دگر عید از عافیت شاه جهانگیر جهاندار از میان شاعران، سنایی با توجه به گرایشش به ادبیات عرفانی، توصیفی متفاوت با دیگر شاعران مداح دارد و می‌توان نوع نگاه او را آغاز تحول در تهنیت آمدن عید فطر دانست؛ شیوه‌ای که گویا از مسیر او به غزلیات شمس راه یافته است: آمد هلال دل‌ها ناگه پدید ناگه هان ای هلال‌جویان ربّی و ربّک الله (دیوان، ص ۵۹۴) @mmparvizan
سیر شادی و غم در قصاید پیش از مغول.pdf
522.9K
مقاله‌ی "سیر توجه به موضوع‌ها و مناسبت‌های شاد و غم‌انگیز، در سرودن قصاید فارسی تا آغاز قرن هفتم"، مجله‌ی شعرپژوهی دانشگاه شیراز، ۱۳۹۹. @mmparvizan
"به‌بهانه‌ی زادروز قیصر" اگر از منظر تکرار و اهمیت کمّی به سروده‌های قیصر امین پور بنگریم، توجه به عشق، کاربردی‌ترین مفهوم در سروده‌های اوست. از ۳۰۵ قطعه شعر موجود در مجموعه اشعار او، ۱۰۳ شعر با عشق و گونه‌های آن پیوند دارد؛ هرچند نوع تلقی امین‌پور از مفهوم عشق، در ادوار مختلف شاعری‌اش، تحول یافته است. این مفهوم در دفترهای "در کوچه‌ی آفتاب" و "تنفس صبح" به دلیل غلبه‌ی فضای آغاز انقلاب، تاحدودی در حاشیه قرار گرفته؛ هرچند در بسیاری از جنگ‌سروده‌های او، به جذابیت کلام حماسی شاعر و عمق یافتنِ مرثیه‌های او کمک کرده است. عشق عرفانی در این دست از اشعار قیصر، راهی برای عروج روح شاعر است. در این سروده‌ها، عشق مفهومی مقدس و مستقل است که در کنار آن، کمتر به معشوق توجه شده است. در دفتر "آینه‌های ناگهان دوم" که در زمان جنگ سروده شده، عشق حضوری کمرنگ دارد؛ اما در دفتر نخست از این مجموعه، با پایان جنگ، عشق رنگی روزافزون یافته است. در این اشعار، عشق زبان شاعر برای بیان دردها و حسرت‌هاست. عشق، در دو دفتر آخر قیصر، نمودی چشمگیر یافته؛ از جمله در "گل‌ها همه آفتابگردانند" که بیش از نیمی از اشعار، مربوط به مفهوم عشق است. در این دفتر، عشق هویت پایدارانه‌ی خود را از دست داده و بُعدی فردی و گاه این‌جهانی یافته است. در دفتر "دستور زبان عشق" نیز، چنانکه از نام مجموعه مشخص است، مفهوم عشق به کلیدی‌ترین واژه در سروده‌ها تبدیل شده است. در این دفتر، علاوه بر عشق، معشوق نیز حضوری بارز یافته و در مواردی، شاعر کوشیده که از مفهوم زمینی عشق به ساحت عرفانی آن نزدیک شود؛ هرچند نوع نگاه عرفانی در این مجموعه، کاملا متمایز با بافت ایدئولوژیک آن در دفترهای نخستین امین‌پور است. @mmparvizan
"به بهانه‌ی روز شیخ بهایی" یکی از منابع و مراجع پژوهشگران در گردآوری اشعار شاعران کمترشناخته یا ، بوده است. در این کتاب حجیم، مفاهیم و مطالب گوناگونی گرد آمده که از آن میان، اشعار نیز حضوری پر رنگ دارد. هرچند حجم ابیات و اشعار این کتاب، بیش از اشعار فارسی است، تعداد قابل توجهی شعر فارسی نیز  در کشکول گنجانده شده است. ابیات فارسی کشکول مثنوی‌های شاعران مشهور  یا عمدتا، تک‌بیتی‌ها و رباعیات شاعران شناخته و گمنام است و دیگر قالب‌ها کمتر در آن نمود دارد. از ویژگی‌های رباعیات ثبت شده در کشکول، انتساب آن‌ها به شاعرانی دیگر در منابع مقدم بر کشکول است؛ هرچند برخی از این ابیات تنها در این کتاب ثبت شده است. آنچه در مطالعه‌ی این ابیات باید در نظر گرفت، خطاهای متعددی است که در نسخه‌های موجود و تصحیح اشعار کشکول دیده می‌شود و به نظر می‌رسد، برخی نیز بر آمده از خطای خود مولف فاضل بوده است. برای مثال اگر از رباعی‌های سرگردان درگذریم، اشعاری در این مجموعه دیده می‌شود که نویسنده آن‌ها را به چند شاعر (در صفحات مختلف) نسبت داده است. یکی از این موارد، رباعی زیر است: رویت که ز باده لاله می‌روید ازو وز تاب شراب ژاله می‌روید ازو دستی که پیاله‌ای ز دست تو گرفت گر خاک شود پیاله می‌روید ازو این رباعی که بر اساسی الگویی تکرار شونده در شعر فارسی سروده شده، در جلد سوم کشکول(ص۸) به نام خود نگارنده(شیخ بهایی) ثبت شده است. در دیوان‌های موجود از شیخ نیز عمدتا این رباعی به نام او منتشر شده است. نکته ی تامل برانگیز این است که در کشکول و در صفحه‌ی ۳۰۰ همین جلد، همین رباعی و به همین صورت به نام "سلطان حسین میرزا" (؟) نقل شده و چنین نقل‌های متضاد و نسبت‌های پریشان، در کشکول شیخ بهایی به فراوانی دیده می‌شود که بخشی از آن‌ها در نسخه‌های موجود هم نمود دارد و برخی قطعا بر آمده از خطای کاتب و مصحح است. @mmparvizan
"یک رباعیِ آخرالزمانی و روایت‌های متعدد" در ، ابیاتی گوناگون(موثق و غیرموثق) گردآوری شده که برخی از آن‌ها، ذهن مخاطب را به خود جلب می‌کند. از آن جمله است رباعی‌ای با پیش‌بینی‌های آخرالزمانی که در کشکول به نام خواجه نصیرالدین طوسی ثبت شده و بسیاری از مآخذ مختلف آن را نقل و تفسیر کرده‌اند و آن، رباعیِ مشهور زیر است: در الف و ثلاثین دو قران می‌بینم وز مهدی و دجال نشان می‌بینم یا ملک شود خراب یا گردد دین سرّی است نهان و من عیان می‌بینم محتوای رباعی، پیش‌بینی رویدادی است که هیچ‌گاه آنچنانکه راوی منتظر بوده رخ نداده است. رباعی یادشده در تعدادی از نسخ دیوان شاه‌نعمت‌الله ولی  نیز نقل شده و تفاوت‌هایی در زمان پیشگویی دارد: در نهصد و نه من دو قران می‌بینم از مهدی و دجال نشان می‌بینم دین نوع دگر گردد و اسلام دگر این سرّ نهان است عیان می‌بینم و در این چند سده، سال پیشگویی پیوسته در حال بازنگری و تغییر بوده است؛ چنانکه مصرع اول را در متون عصر قاجار به صورت "در سال غرس من دو قران می‌بینم" نوشته‌اند و آن را سال ظهور محمد باب(۱۲۶۰) تفسیر کرده‌اند یا آن را به صورت "در الف و سه تسعین" نیز در آورده‌اند. قطعا در متون و نسخ مختلف، روایت‌هایی دیگر از این رباعی موجود است. قدیم‌ترین ضبطی که اینک به آن دسترسی دارم، مربوط به بخش رباعیات سفینه‌ی ظرایف (۴۱۱۰ کتابخانه‌ی ملی لندن) است که به صورت زیر و بدون نام شاعر ذکر شده است: در هفصد و تسعین دو قران می‌بینم بنیاد خرابی جهان می‌بینم @mmparvizan
majmue-sheyxbahaii-j1@bamun1.pdf
3.24M
مجموعه‌مقالات همایش بین‌المللی شیخ بهایی ج ۱ @mmparvizan