"نکتهای دربارهی برخی حروف الحاقی در قافیه"
در کتابهای عروض و قافیه، اغلب مباحثی دربارهی عیوب قافیه مطرح میشود که از مهمترین آنها میتوان به ایطا، اقوا، اکفا، سناد، و شایگان اشاره کرد. از منظر علم قافیه، منتقدان بین حروف اصلی و الحاقی فرق گذاشتهاند و اغلب معتقدند، تکرار حروف الحاقی در جایگاه روی، به موسیقی شعر لطمه میزند؛ نکته ای که دانسته یا نادانسته، در شعر شاعران سبک_اصفهانی و از میان معاصران، اغلب شاعران متمایل به شعرهای تغزلی و شاعران مخاطبمحور، چندان رعایت نمیشود. برای مثال، در غزل زیر از #فاضل_نظری، قافیههای شعر عمدتا با تاکید بر حروف الحاقی انتخاب شده اند؛ در حالی که اگر حروف «نده» را که جزو اصل قافیه محسوب نمیشود از پایان کلماتی چون: خروشنده، زیبنده، فریبنده، برازنده، درخشنده و ... حذف کنیم، تمام قافیهها جز «فریب و زیب» از نظر علم قافیه معیوب خواهند بود. البته در این غزل شاعر به کمک ردیف دوبخشی، این ضعف موسیقایی را تاحدودی پوشانده؛ با این حال مخاطب طبق این سیاق میتواند به فراوانی، کلماتی را چون «تابنده، جوشنده، روینده، جوینده، زاینده، بافنده، توفنده، بالنده، کوبنده، یابنده، خواهنده، خواننده، راننده و ...» در ذهن خود بسازد. نکتهای که به قوت موسیقی قافیهها در غزلهایی از این دست که تعداد بیت کمی دارند، لطمه میزند:
این رقص موج زلف خروشنده ی تو نیست
این سیب سرخ ساختگی، خندهی تو نیست
ای حُسنت از تکلّف آرایه بینیاز
اغراق صنعتی است که زیبندهی تو نیست
در فکر دلبری ز من بینوا مباش
صیدی چنین حقیر، برازندهی تو نیست
شبهای مه گرفته مرداب بخت من
ای ماه! جای رقص درخشندهی تو نیست
گمراهی مرا به حساب تو مینهند
این کسر شأن چشم فریبندهی تو نیست
ای عمر! چیستی که به هرحال عاقبت
جز حسرت گذشته در آیندهی تو نیست
پ.ن: یادآوری این نکته لازم است که صحت قافیه در واژههایی که ریشهی فعلی دارند؛ در شعر فارسی منطبق با همسانی بن افعال بر اساس حرف رَوی، است و در تمام واژههایی که ریشهی فعلی دارند، حروف شناسه در جایگاه الحاق قرار دارند.
#محمد_مرادی
#نقد_شعر
#موسیقی_شعر
#علم_قافیه
@mmparvizan