«نیما و شعر سنتی»
اشعار سنتی نیما، شاخهای از آثار اوست که ادامهی منطقی شعر کهن فارسی در آنها جلوهگر شده است. نیما را در این اشعار نه شاعری شاخص میتوان نامید و نه تاثیرگذار بر جریانهای شعر سنتی پس از او؛ با این حال در معرفی شعرهای او اشاره به این دسته از اشعارش ناگزیر مینماید.
اشعار سنتی نیما، فارغ از زمان سرودهشدنشان، به دو گروه اصلی تقسیم میشوند: نخست اشعاری که هم از منظر زبان و ساختار و هم از منظر شیوهی بیانِ مستقیم، رویکردی کاملا سنتی دارند و میتوان آنها را ادامهی سنت ادبیات بازگشت در دوران قاجار دانست. اغلب این دست از اشعار در قالب قطعه، قصیده، مثنوی، رباعی و غزل سروده شده و زبان آنها بینابین سبک خراسانی و سبک عراقی است؛ البته نیما در قطعات، بیشتر متمایل به زبان خراسانی است و در غزلها و مثنویها به زبان عراقی متمایل است؛ همچنین در رباعیها حالتی میانه دیده میشود.
دستهی دوم: برخی قطعات، مثنویها و رباعیاتی هستند که هنوز چارچوب سنتی دارند؛ اما شیوهی بیان، محتوا و خیال در آنها تاحدودی به فضای شعر مشروطه و بهندرت شعر نیمایی نزدیک شده است. نیما در این اشعار فضایی فلسفی و گاه با عرفانی نزدیک به رمانتیسیسم افسانه را تجربه کرده و شیوهی بیان در این اشعار، از بیان مستقیم اشعار اخلاقی و توصیفی، به شیوهای تمثیلی و رمزی نزدیک شده است.
مثنوی از نظر تعداد ابیات اصلیترین قالب شعر سنتی نیماست. از میان مثنویهای مشهور نیما «قصهی رنگ پریده» با درونمایهی حسب حال و تحت تاثیر سبک مولوی، قلعهی سقریم به شیوهی هفتپیکر نظامی و منظومهی دانیال را میتوان برجستهترین سرودههای نیما نام برد. (بنگرید به پورنامداریان، خانهام ابری است، صص ۳۳ و ۳۴)
قصهی رنگ پریده در جایگاه نخستین سرودهی به چاپ رسیدهی نیما، نشان میدهد که او هنوز از شعر کهن فاصله نگرفته است؛ هرچند با در نظر گرفتن نوع زبان و بیان، شیوهی تخیل و عاطفهی جاری در آن، میتوان این اثر را مقدمهای برای خلق افسانه دانست. ابیات زیر، نشان دهندهی نزدیکی شیوهی شاعری نیما در این منظومه با آثار سبک عراقی است:
...عشقم آخــر در جهان بدنام کرد
آخرم رسوای خاص و عام کرد
وه! چه نیرنگ و چه افسون داشت او که مرا با جلوه مفتون داشت او
عاقبــــــت آوارهام کــرد از دیار
نه مـــرا غمخواری و نه هیچ یار
(مجموعهی اشعار، ص ۲۲)
#نیما
#شعر_سنتی
#نیما_و_پیروانش
@mmparvizan
"نیما و محمد معین"
بیش از ۸۰ سال پیش در چنین روزهایی (۱۷ شهریور ۱۳۲۱)، محمدمعین(1293_1350) از رسالهی دکتریاش باحضور پورداوود و بهار و بزرگانی از ادب و فرهنگ روزگار خود دفاع کرد و اولین دانشآموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی در ایران نام گرفت.
معین که در لغتشناسی و تصحیح و دستور زبان و فرهنگ و ادب باستان و حوزههایی متعدد از زبان و ادب فارسی و فرهنگ و عرفان ایرانی_ اسلامی، شناخته شده بود و کمتر دانشآموختهی ادبیاتی را در این دههها میتوان نشان گرفت که به دقت و تواضع و خویشتنداری او تحقیق کرده و نوشته باشد.
نکتهی شگفتانگیز دربارهی او باور نیما (پدر شعر نو فارسی) است که در متن وصیتنامهاش، اینگونه از او سخن گفته است:
" ... بعد از من هیچکس حق دستزدن به آثار مرا ندارد؛ بهجز دکتر محمد معین، اگرچه او مخالف ذوق من باشد. دکتر محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند، ضمنا دکتر ابوالقاسم جنتی عطایی و آل احمد با او باشند. به شرطی که هر دو با هم باشند؛ ولی هیچیک از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرمودهاند در کار نباشند. دکتر محمد معین که نسل صحیح علم و دانش است کاغذ پارههای مرا بازدید میکند. دکتر محمد معین که هنوز او را ندیدهام مثل کسی است که او را دیدهام.
اگر شرعا میتوانم قیّم برای ولد خود داشته باشم دکتر محمد معین قیّم است؛ ولو اینکه او شعر مرا دوست نداشته باشد... ."
#نیما
#معین
#ادبیات_فارسی
@mmparvizan