May 11
هدایت شده از پرویزن
"سیمای مهدی(عج) در اشعار شاعران سدههای چهارم و پنجم"
در سدههای نخستین شعر فارسی اشارات مربوط به مهدی(عج) و آخرالزمان محدود است. در این دوره، توصیفات مربوط به آن حضرت عمدتا در آثار روایی، تفسیری و متون دینی دیده میشود. این نکته سبب شده، تا عصر محمود غزنوی(دست کم در اشعاری که اینک در دسترس است) ذکری مستقیم از ایشان نرفته باشد.
در مدایح عصر غزنوی اول، به مرور و به صورت تلمیحی اشاراتی به نام مهدی و عمدتا در تقابل دجال ثبت شده است. این چند تلمیح را در اشعار غضایری رازی و عنصری می توان دید:
یکی گوید که مهدی گشت پیدا
یکی گوید نبی الله اکبر
*
سیاست تو به گیتی علامت مهدی است
کجا سیاست تو نیست فتنهی دجال
در قطعهای منسوب به ابوسعید هم به آن حضرت(ع) شفاعت جسته شده که چنانکه در مقاله ای اشاره کردهام، این شعر متاخر از زمان شیخ است( ر.ک. مجلهی شیعه شناسی) و نمیتواند از بوسعید باشد.
در اشعار عصر سلجوقی، عمدتا نگاه اهل سنت به ظهور مهدی موعود دیده میشود. در تلمیحاتی که در دیوان قطران، لامعی، ابوالفرج، عمعق، مسعود سعد، سنایی و شاعران بیدیوان میبینیم؛ عمدهی توصیفها روایتگر فتنهی دجال و تقابل آن با ظهور مهدی(عج) و همراهی مسیح(ع) و آن حضرت است:
مسعود سعد:
مشهور شد از رایت او آیت مهدی
منسوخ شد از هیبت او فتنهی دجال
سنایی (دیوان):
ای دریغا مهدیی کامروز از هر گوشهای
یک جهان دجال عالمسوز سر بر کردهاند
*
گر مخالف خواهی ای مهدی در آ از آسمان
ور موافق خواهی ای دجال یکره سر بر آر
حدیقه:
خلق او آمد از نکو عهدی
روح عیسی و قالب مهدی
*
اندرین روزگار بدعهدی
چیست جز عدل هدیهی مهدی
در اشعار شاعران و نویسندگان متمایل به نگاه شیعی (اسماعیلی یا اثناعشری) هم اشاراتی به آخر الزمان دیده میشود. ناصرخسرو در دیوانش تنها به صورت نمادین به فتنهی دجال و معنای نهفته پشت آن اشاره کرده است.
در قصیدهای منسوب به او نیز نامی از مهدی به میان آمده؛ البته مینوی در مقدمهی دیوان چاپ نصرالله تقوی انتساب این شعر به ناصر خسرو را رد می کند و میگوید:
"قول به مهدی در عقاید ایشان ندیدهام و اگر بوده در زمان حکیم ناصر خسرو نبوده".
شعر مورد نظر از زاویهی سبک سرودهی ناصر خسرو نیست؛ با این حال اشاره به مهدی(ع) را در رسالهی اسماعیلی کشفالمحجوب از ابویعقوب سجستانی هم میتوان دید:
"مهدی آن است که مردمان را راه نمایذ و همهی پیغمبران از پیش او مردمان را راه نموذند به راه خدای، ولیکن سخنهای ایشان پوشیذه بوذ و علمهای ایشان در حجاب بوذ؛ زیرا زمانها چنان واجب کرد... و چنین گفتند کی چون مهدی بیایذ گرگ و گوسفند به یکجا آب خورند...".
کاملترین تصویر شاعرانه از آخرالزمان و ظهور مهدی(ع) را در ابیات نخستین گرشاسپ نامهی اسدی توسی میتوان دید:
...ازین پس پیمبر نباشد دگر
به آخرزمان مهدی آید به در
بگیرد خط و نامهی کردگار
کند راز پیغمبران آشکار
ز کوچک جهان راز دین بزرگ
گشاید خورد آب با میش گرگ
بدارد جهان بر یکی دین پاک
بر آرد ز دجال و خیلش هلاک
همان آب گویند کآید پدید
درِ توبه را گم بباشد کلید
رسد زآسمان هر پیمبر فراز
شوند از پس مهدی اندر نماز
سوی خاور آید پدید آفتاب
هم آتش کند جوش طوفان چو آب
پس از آن شگفت دگرگونهگون
بس افتد جهاندار داند که چون
از سدهی ششم، اشارات و سرایش اشعار مستقل در ستایش مهدی(عج) فراوانی مییابد که اشاره به ویژگی این آثار به مجالی دیگر نیازمند است.
#مهدی_علیه_السلام_در_شعر_فارسی
#شعر_انتظار
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"خواب"
"از تو سخن از ..." تو تا به ناکامیها
از رفتنها و بیسرانجامیها
تا پستوی رویایی غوغا و سکوت:
مرگ آمدهاست "از به آرامی"ها
#مرگ_شاعر
#رباعی
https://eitaa.com/mmparvizan
"بداههای برای شعر، دوستِ همیشگی: به بهانهی روز شعر و ادب فارسی"
شعر گفتن، برای من ساده است
وزن در واژههام آماده است
مثلِ جفتی که طاق میافتد:
شعر هم اتفاق میافتد
...
شعر: حرف من است و برگ و نسیم
دوستانِ زلالِ عهد قدیم
حرف یک پنجره است در باران
شعر: یک خاطره است در باران
شمعدانیست کنج دنج حیاط
یا که عطر غریب یک صلوات
شعر: آوای قلقل چایی است
خلسهی لحظههای تنهایی است
گر درست است یا غلط: شعر است
شعر مثلِ خودش، فقط شعر است
پنجهی یک چنار، رو به گل است
حسرت عابران روی پل است
سنگ قبری است با خطی ساده
پیرمردی است از قد افتاده
یاکه نقاشیای سیاه و سفید
کودکانه، شبیه بیم و امید
گاه زِبر است و گاه هم نرم است
هست هرچه ولی دمش گرم است
مثل روزه در اوّل رمضان
حسّ خوبی که در شگفتم ازآن
مثل شبهای گنگ سربازی است
یا که ظرفی گلاب شیرازی است
گاه مانند خلوت کوچه است
گاه هم ترش مثل آلوچه است
گاه فردی و گاه مشترک است
ای فدایش! که یار بیکلک است
*
شعر: یک آشنای صدساله است
قندی از کوچههای بنگاله است
قصهی نظم رودکیّ و من است
شعر: افسون کودکیّ و من است
عطر گلهای کنج ایوان است
حیرت پشت راهبندان است
سبزهای در میان سفرهی عید
خندهای بر لبان یارِ شهید
آتشی از تبار خوشدردان
زهرخندی به روی نامردان
شعر: درد است... شعر: آشوب است
شعر حتی بدِ بدش خوب است
داستان مگوی انسانهاست
انعکاس شکوه دورانهاست
لهجهی قدسی خداوند است
که بر اهل زمین پراکنده است
...
گاه سرسبز مثل تبریزی است
گاه چون سیب زرد پاییزی است
گاه مانند باغ و بستان است
گاه، برف شب زمستان است
گاه آرام و گاه طوفانی است
گه حماسی است گاه عرفانی است
گاه کوهیّ و گاه صحرایی است
گاه ابریّ و گاه دریایی است
حاصل جمعِ کشف و تکرار است
مثل گلهای روی دیوار است
...
آی! ای یار آشنا ای شعر!
ای صمیمیّ بیریا! ای شعر!
گرچه مارا قرارِ دیرین است
تازگیها سر تو سنگین است
مدتی میشود که سر نزدی
منتظر ماندهایم و در نزدی
مدتی میشود زمینگيريم
بیتو داریم زنده میميريم
بیتو پربستهام بيا ای شعر!
خستهام خستهام بيا ای شعر!
#شعر
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از مجتبی خرسندی
🔻اینجا بخوانید؛
یادداشتی از دکتر محمد مرادی
بر کتاب شعر «نقطهضعف»
مجموعه ۴۰ غزل عاشقانه-اجتماعی
#مجتبی_خرسندی
#انتشارات_امتیاز
🔹کتاب را از #طاقچه دریافت کنید؛
https://taaghche.com/book/128027
✔️کانال شاعر در ایتا؛
@Mojtaba_khorsandi
May 11
هدایت شده از خاتم|خانهشعروادبیات
🌿گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست...
🪐دورهمنشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس
🟪خانه شعر و ادبیات خاتم
🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری
📆دوشنبه ۲مهر ماه ۱۴۰۳
⏳ساعت: ۱۶:۰۰
#به_تغییر_ساعت_توجه_فرمایید
📝باارشاد:
دکتر محمد مرادی
✨موضوع:
سبک عراقی،بخش دوم(شعر قرن هشتم و نهم)
📍مکان:
چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو
🔼ورود برای عموم علاقهمندان به شعر و ادبیات، آزاد است.
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿
@khatam_shz
یا هو
ای زمان یک غزل گمشده از دفتر تو
ای زمین نقطهای از آیهی انگشتر تو
آسمان ذرّهای از گرد و غبار قدمت
کهکشانهای جهان پلهای از منبر تو
باغ، آغشتهی گلدستهی پیغمبریات
باد، آشفتهی لب های بهار آور تو
مکّه پر شور از اعجاز حرای سخنت
کعبه لبریز گلابِ نفس قمصر تو
عرش، یک مرحله از ساحت معراج دلت
فرش، پسکوچهای از کشور پهناور تو
نام تو سورهی فتح و لقبت آیهی نور
خِلقت آیینهی لولاکِ جناب سر تو
چارده قرن به تطهیر، زبانزد نامت
جلوهی قدسی ماکان محمد نامت
ما که طفلان غزلخوان دبستان توایم
تا ابد جرعهکش کوثر احسان توایم
چارده قرن گذشته است از آن عهد ولی
همچنان از دل و جان بر سر پیمان توایم
گرچه این فاصله نگذاشت که مقداد شویم
گرچه حق نیست بگوییم که سلمان توایم؛
چارده قرن هواخواه تو بودیم عزیز
چارده قرن گذشتهاست و مسلمان توایم
در شب سینهی ما سورهی والشمس ببار
عاشق طلعت بارانی قر آن توایم
لب به حکمت بگشا، سعدی شعرت هستیم
یک غزل آیه بخوان، حافظ دیوان توایم
"مردم دیدهی ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشتهی ما غیر تو را ذاکر نیست"
بیتو واماندهی راهیم، براتی بفرست
بیتو مردیم همه، آب حیاتی بفرست
بیتو واماندهی صحرای مجازیم، عزیز
از فراسوی زمان رود فراتی بفرست
بیتو غرقیم در این ظلمتِ دریادریا
نوح دوران شو و کشتیّ نجاتی بفرست
لغزشآهنگ خطاییم در این راه غریب
ای رسول دو جهان، صبر و ثباتی بفرست
یا محمد(ص) سر و جان باختهی معرفتیم
حجّ ما گمشدگان را عرفاتی بفرست
ای دل! ای زائر جامانده هم اینک برخیز
به توسل، به زیارت، صلواتی بفرست
جلوه ی گنبد سبز تو مرا آب حیات
بر تو و آل تو پیوسته سلام و صلوات
#پیامبر
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
https://eitaa.com/mmparvizan
"به پیامبر مهر و دوستی"
گُل کرد آفتابِ محمد(ص)، پایانِ انتظارِ شب: این است
خورشید آمده است و سیاه است! احوال خاکیان؟ عجب این است
آن جلوهی بدیع رسیده است، در بازکن ربیع رسیده است
عودی بسوز و پنجره بگشا! بابِ "جمادی" و "رجب" این است
روزی که پادشاه دو عالم، دستی کشید بر گِلِ آدم
جبریل گفت: آی ملایک! جَدّ ِ رسولِ منتخب: این است
پیوندِ آسمان و زمین: اوست، در واژهها ستودهترین: اوست
او را خدا صدا زده: احمد! یعنی که بهترین لقب: این است
آیینهی تکثّرِ "لولاک"، تعبیر آفرینش افلاک
ای مردگانِ "نیست"! بدانید! "هستید" اگر کنون، سبب این است
مادر: گلِ سلالهی حورا، اصلِ پدر: تجسّم تقوا
فرزند رکن و مروه و بطحا؛ ای هیچزادهها! نسب این است
نامش زلالِ زمزم و کوثر، عطرش بهار دلکشِ قمصر
در شامهای تیرهی تاریخ، ماهِ تمامِ نیمهشب: این است
گیسوش: سورهسوره قرنفل، لبهاش: آیهآیه پر از گل
معنای وحی و معجزه آن است، آیاتِ محکماتِ لب: این است
چشمش همه شکوه و تحیّر، قلبش مدارِ نور و تفکّر
در لیلهالحرای تصوّر، تفسیرِ سرّ ِ "ما کَذَب" این است
با دوستان بهمهر و محبّت، با مجرمان بهرسمِ مروّت
با دشمنان بهقوّت و عزّت، معیار رحمت و غضب: این است
او خضر و ما اسیرِ مسیریم، دلواپسانِ کوه و کویریم
در هفت شهر رندی و مستی، آغازِ وادی "طلب" این است
گرمیم با سلامِ محمد(ص)، مستیم با کلام محمد(ص)
شادیم با مرام محمد(ص)، آری نهایت طَرب این است
*
آنکس که نامِ احمدیاش را بیرخصتِ درود به لب برد
هیزمکشِ تباهی خویش است، فرجامِ "حاملِ حَطَب" این است
ای شیخهای مردهی تکفیر! هِی نفتسیرتانِ شکمسیر
آیینهی حجاز شمایید؟ ای آلِ شرک! یا عرب این است
*
طوفانِ سنگ ابرهه را برد، کسری به تیغِ غیبِ پسر، مُرد
با "والیِ فرنگ" بگویید، تَبَّت یدا ابیلَهَب: این است
#محمد_مرادی
#میلاد_حضرت_محمد_ص
https://eitaa.com/mmparvizan
"مهرگان"
رفیقا! زود کاری کن! زمستان میرسد از راه
خزان باغ و پایان گلستان، میرسد از راه
هوا گرم است اینک، لیک چشمت را که میبندی
بهزودی موسم بوران و باران، میرسد از راه
به شهریور بگو یادت گرامی، مهر را دریاب
که نمنم روزهای سرد آبان، میرسد از راه
به گلها دل مبند ای باغبانِ حسرت دیروز!
که فردا قاصد شبهای طوفان، میرسد از راه
تبر در دست فکر هیمههای روز سرما باش
که داغ آذر و سرمای سوزان، میرسد از راه
بگو ای رفتگر! جارو بکش شبهای خلوت را
که کمکم دولتِ برگ و خیابان، میرسد از راه
اجاقی پر کن و از سوز جان، آتش مهیا کن!
که پیش از چشمواکردن، زمستان میرسد از راه
#پاییز
#زمستان
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"پاییز"
نقاشی مهر و دفتری شطرنجی
گنجینهای از رنگ در این بیگنجی
پاییز رسید و اولین تابلوَش:
زرد و سرخ و قهوهای و نارنجی
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
May 11
"به طایفهی صهیون"
تو قوم برتری! آری: در آیینِ تبهکاری
تو قوم برتری! در قتل و در کشتار و خونخواری
تو قوم برتری! در سطرسطر "لاویان" خواندم
که در هر صفحهات گوسالههای سامری داری
*
صدای جلجتای "بلعم" از نای تو میآید
که نفرین بر تو ای معنای "باعورا"ی بیعاری
خیالت چیست؟ تسخیر فرات و نینوا تا نیل؟
مگر این آرزوها را به خاک گور بسپاری
بکُش مظلومهای پاکِ صبرا و شتیلا را
بکش! ای منطقت تکرار جنگ و کودکآزاری
بیفکن بمبهایت را که فردا "یومِ کیپور"* است
که از هر بمب میروید هزاران موشکِ کاری
زمان انتقام ای آل اسرائیل! نزدیک است
که خون ارمیا در دشتهای تو شده جاری
تو! تار عنکبوت و غزه طوفانهای اَلاقصی است
که در اقصینقاطتت پرچم مرگ است انگاری
بخواب و خوابهای خوش ببین در "تیه"ِ خرگوشی
جواب خواب کابوس است و شبتاصبح بیداری
تورا داوود حزباللهیان با سنگ خواهد کشت
به لشکر خوش مباش ای زادهی جالوت طراری
*
من اینک با غم و زاری غزلخوان فلسطینم
به زلف و دود خوش باشند شاعرهای بازاری
زیارتگاه من قدس است، شعر اوست در بارم
اگر دلبستهی خوکند** ناظمهای درباری
*
غم غزه شروع داستان غزوههای ماست
به خیبر میرسد این بدرهای غرق دشواری
مگر دهسال دیگر نقش ننگ نقشهها باشی
بگو تا چند بشمارم؟ بگو تا چند بشماری
تو فرعون و عصای موسوی در دستهای ماست
به زودی بر سرت آن را فرو میآوریم آری...
* عید کیپور، عید بزرگ یهود، روز توبه و بازگشت؛ یوم الغفران.
** ناصر خسرو:
من آنم که در پای خوکان نریزم
مر این گوهری درّ لفظ دری را
#محمد_مرادی
#غزه
#فلسطین
#لبنان
#اسرائیل
#حقوق_بشر
https://eitaa.com/mmparvizan
May 11
هدایت شده از پرویزن
"به طرّاران خیابان حقوق بشر"
"تو" فقط آدمی، تمدّن را، در میان وحوش جار بزن
در خیالات خویش نقشه بکش، بر سرِ این و آن هوار بزن
نطق کن، توی گوش پرده و مبل، در و دیوار پیروان تو اَند
زنده کن یاد "شام آخر " را... جای نوشابه زهرِ مار بزن
"تو" مسیحی و "اورشلیم" اینجاست، میخ: تیر و صلیب: اسلحهات
بستهبسته فشنگ را بردار! روی فرقت دودسته خار، بزن
"دین فقط دین توست" غیر از آن، دیگران کافرند و ملعونند
سمتِ در "قربه ً الی الشیطان" برو و جیغِ زنگدار بزن
*
فرض کن در "کرایست چرچ"ی تو، مسجدی کنج شهر پیدا کن
"تو" سفیدی و کافیَ است؛ این را_ همهجا با غرور جار بزن
"تو" فقط آدمی و حق با توست، حقّ ثروت، حیات، آزادی
به همین حق، خشاب را پر کن، ببرش روی تیربار، "بزن!"
فکر کن بازیای خوشایندست، امتیازت نگاه کن چند است؟
سِنت بر سنت امتیاز بگیر، آخرین سنت: شد دلار... بزن!
مثل همجنسهات در غزه، مثل هم نسلهات در بوسنی
چون پدرخواندههات در کابل، با ترّحم تو را چکار؟ بزن!
عقدههای "ترامپ" را بشمار: در سرت درد چین و روسیه اَست
به خودت زحمت حساب نده، هی به مغزت نده فشار، بزن
*
اولی غرق خون! چه تصویری!...
دومی را نشانه میگیری
بچکان زود! سومی در رفت، آفرین! آن یکی؟ "چهار" بزن!
به نیاکان خود تمسّک کن، دیگران برده و تو اربابی
فرض کن این تفنگ، شلاق است، برده برده است: چندبار بزن
تو سفیدی و کافیَ است همین، در خیالت: جهان هیروشیماست
ضامن بمب را فشار بده، بر زمین مُهر انفجار بزن
تروریستند این مسلمانان، یکبهیک را شبیه مرغ بکُش
نانجیبند آسیاییها، با قدمهای استوار... بزن!
به هواداری از حقوق بشر، ته قنداقه را فشار بده
نوبل صلح سهم توست، بگیر، در خودت دور افتخار بزن
خویش را لحظهای تصور کن، در ویتنام بین هالوها
خسته از بومیان آمریکا، با مسلسل کمی سهتار بزن
آن یکی گیجِ مهر و سجاده است، این یکی روی فرش افتاده است
سعی کن تیرها هدر نرود، نکند آن یکی فرار... بزن!
فیلمی از قتلِ عام خویش بگیر، پیرمردی چپیده گوشهی راه
گل سرخی به یاد استالین، روی پیشانیاش بکار! بزن!
بعد از آن هم به جرم این کشتار، در سوییتی سهخوابه حبس بکِش
چند بیپول آفریقایی را، در خیال خودت به دار بزن
*
راستی! فخر سینما و هنر! از مسلمانکشی بگو چه خبر؟
عوضِ این به سوگ گربهی خود، دو سه شب کنج خانه زار بزن
#محمد_مرادی
#اروپا
#حقوق_بشر
#لبنان
#رفح
#غزه
#واشنگتن
#سازمان_ملل
https://eitaa.com/mmparvizan
"خفهخون"
نگاه کن! درون خود سقوط کن! سکوت کن!
نظر به تارهای عنکبوت کن! سکوت کن!
بشر! خوشا به غیرتت! بخور... بنوش... شاد باش!
توسلی به قوت لایموت کن! سکوت کن!
تو یادگار گندمی، بهشت لایق تو نیست
در آتش زمینیان هبوط کن! سکوت کن!
به یاد کودکان غزه، چند دسته گل بکار!
به سوگشان دوبسته شمع فوت کن! سکوت کن!
هنوز یکدو گام تا حضیض درّه مانده است
به منجلاب معصیت سقوط کن!
سکوت کن
*
نگاه کن...
نگاه کن...
نگاه کن...
نگاه کن...
سکوت کن...
سکوت کن...
سکوت کن...
سکوت کن...
#محمد_مرادی
#سکوت
#لبنان
#حقوق_بشر
https://eitaa.com/mmparvizan
May 11
هدایت شده از دکتر احسان (محمد مهدی رضائی)
🇵🇸🇮🇷🇮🇶🇱🇧
وإذا تركت أخاك تأكله الذِّئاب
فاعلم بأنَّك يا أخاه ستُستَطاب
🇵🇸🇮🇷🇮🇶🇱🇧
ويجيء دورُك بعده في لحظة
إن لم يجئْكَ الذِّئب تنهشكَ الكلاب
🇵🇸🇮🇷🇮🇶🇱🇧
إن تأكلِ النِّيرانُ غرفةَ منزلٍ
فالغرفة الأخرى سيدركها الخرابُ
للشاعر الكبير: #أحمد_مطر
🇵🇸🇮🇷🇮🇶🇱🇧
اگر برادرت را به حال خود رها کنی تا گرگها طعمهاش کنند،
پس بدان: تو نیز -که برادر او هستی- [برای گرگها] مطلوب و خواستنی خواهی شد!
و یک لحظه پس از او نوبت تو نیز خواهد رسید،
اگر گرگ به سراغت نیاید، سگها تو را خواهند درید.
اگر آتش، یک اتاق از خانهای را بسوزاند،
اتاق دیگر نیز طعمه ویرانی خواهد شد!
#طوفان_الأقصى
🇵🇸🇮🇷🇮🇶🇱🇧
@dr_ehsan1980
"به بهانهی یادروز مولانا"
تا بِنَستانی تو انصاف از جهود خیبری
جان به جانان کی رسانی؟ دل به حضرت کی بری؟
جعفر طیّاروار از آب و از گل کی رهی؟
تا نخندی اندر آتش همچو زرّ جعفری
در نبیند آنکِ باشد جسم و جان اورا حجاب
سر ندارد آنکِ بنهد پا در این ره، سرسری
تا دو چشمت بسته باشد اندرین بازارگاه
سخت ارزان میفروشی، لیک انبان میخری
کلیات شمس، غزل ۲۷۹۶، ص ۱۰۹۷
#مولوی
#یهود
#خیبر
#جهاد_اکبر
#سلوک
#موتوا_قبل_ان_تموتوا
https://eitaa.com/mmparvizan
"اطلاعیه"
صاحبان این تصویر مجرمند
در "سِفر تثنیه" نامی از آنان به میان نیامده است
راویانِ "لاویان"، سخنی از آنان نگفتهاند
یوم السبت را ماهی نگرفتهاند
صاحبان این تصویر مجرمند
در اورشلیم زاده نشدهاند
نسبشان به ارض موعود نمیرسد
آینههای عبرتند
که به عبری سخن نمیگویند
صاحبان این تصویر مجرمند
چون هالهی هولوكاست بر سرشان نمیدرخشد
خون ارمیا را از نزدیک مزمزه نکردهاند
به گوسالهی سامری توسل نجستهاند
و بهانههاشان،
رنگ گاو زرد ندارد
به آن کودک بالای تصویر نگاه کن:
او یک گناهکار است
ناحیهناحیهی مدیترانه را نفس کشیده است
و خندهاش
رنگ و بوی ضاحیه دارد
او مجرم است
که در لبنان زاده شده است
و در مزارع زیتون بازی کرده است
آن مرد را ببین:
او جنایتکار است:
به منشور سازمان "سکوت" پایبند نبوده است
و با "شورای ناامنی" رابطهی خویشی ندارد
صاحب این تصویر یک تروریست است
چون آنگونه نیست که باید باشد:
چون خمرههای نفت
چون یابوهای آنسوی خلیج
چون گوسفندهای مزارع رقص شمشیر
چون مفتیان مفتخور الازهر
آن زن یک تروریست است
مقنعه میپوشد
پسرش را با بوسه به مدرسه میفرستد
و نماز را به جماعت میخواند
و گاه
به پیادهروی اربعین میرود.
صاحبان تصویر فوق تروریستند
و نامشان در فهرست تحریم آمده است:
نامشان حرام و خونشان حلال
حلالِ بمبهای سنگرشکن
حلالِ هواپیماهای جاسوسی
حلال ِخاخامهای خام
حلال تانکهای ضدنفر
و همه باید بمیرند
چون شیطان بزرگ خواسته است
و بعضیها:
اینگونه تصمیم گرفتهاند
#محمد_مرادی
#لبنان
#ضاحیه
#حقوق_بشر
#بیروت
https://eitaa.com/mmparvizan
May 11
هدایت شده از خاتم|خانهشعروادبیات
عصر شعر و روایت و داستان
«ذوق انتقام»
در رثای شهدای آزادی راه قدس
و حمایت از جبهه مقاومت 🇮🇷🇵🇸
✨با حضور جمعی از #شاعران_و_نویسندگان انجمن های شعر و ادبیات شیراز🖋🌹
🔉و رونمایی از مجموعه آلبوم صوتی
"یک مشت زیتون" 🌿
⏰زمان:
دوشنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰
🏢مکان:
میدان کوزه گری - ابتدای دلاوران بسیج - بعد از بوستان جوان - پردیس سینمایی تارُخ- سالن ترنج
📌پرديس سینمایی تارخ
https://nshn.ir/8frbgj0z_FQIdf
حضور برای عموم آزاد است🌹
🔹انجمن ادبی قاف
🔸سرای ادبی جهادیان
🔹انجمن ادبی سیب نارنجی
🔸محفل شعر قند پارسی
🔹انجمن شعر دختران آفتاب
🔸دفتر روایت و ادبیات پایداری
🔹محفل شعر اردیبهشت
🔸مدرسه شعر و داستان کلمه
🔹خانه شعر و ادبیات خاتم
@khatam_shz
هدایت شده از پرویزن
«به بهانهی زادروز سهراب»
بدون تردید، در شعر معاصر فارسی، سمبولیسم عرفانی، ویژهی سهراب سپهری است. سهراب بهویژه در دفترهای «صدای پای آب»، «مسافر» و «حجم سبز»، توانسته هم از منظر تشخصبخشی سبکی و هم فراوانی اشعار، جریانی خاص خود در شعر فارسی ایجاد کند.
از دیگر شاعران این عصر، فروغ فرخزاد نیز بهویژه در دفتر «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» نگاهی گاه نزدیک به سهراب دارد؛ هرچند به نظر می رسد بهویژه از نظر زبانی، سهراب از فروغ تاثیر پذیرفته باشد.
سمبولیسم سهراب، از دو منظر زیرشاخهی جریان شعر آرمانگرای معاصر محسوب میشود. او بهویژه در دو منظومهی بلند صدای پای آب» و «مسافر» و اشعاری چون: «روشنی، من، گل، آب» و «آب» کوشیده است تا جهان آرمانی خود را با نگاهی عرفانی و متفاوت به محیط پیرامون بسازد. در این دست از اشعار سهراب، جهان آرمانی گویی در همین عالم قابل دسترسی است و مخاطب سهراب، با نگاهی متمایز و عادتگریز به طبیعت، میتواند آن را در درون خود شکل دهد؛ اما در اشعار کوتاه سهراب، بهویژه شعرهایی چون «ندای آغاز»، « پشت دریاها»، «واحهای در لحظه» و «نشانی»، گویا جهان آرمانی او مکانی جدا از عالم بیرون است و از این منظر، سهراب آمیزهای از گونههای مختلف عرفان و سمبولیسم فرارونده را در شعرش تجربه کرده است.
شاید سمبولیسم آرمانی سهراب را نتوان به تنهایی در چارچوب جریانی ادبی از عصر پهلوی تعریف کرد؛ اما با در نظر گرفتن ویژگیهای اشعار او و تاثیری که بسیاری از شاعران پس از انقلاب به ویژه در دهه های 60 و 70 از اشعار او پذیرفتهاند، بیهیچ تردیدی می توان سمبولیسم عرفانی او را جریانی مهم در شعر معاصر فارسی دانست.
ویژگیهای سمبولیسم عرفانی سپهری را در چند سطر مرور میکنیم:
-تبلیغ نگاهی متفاوت و عرفانی به هستی و تلاش برای حرکت به سوی جهانی آرمانی.
- توصیف جهانی ذهنی و آرمانی که عمدتا در پشت دریاها و یا در مکانهای اسطورهای قابل مشاهده است.
-فراوانی واژههای نمادین با استفاده از عناصر طبیعت و ابهام قابل توجه در شعر به دلیل نبودن نشانههای قاطع برای دریافت متن و معناکردن استعارهها.
- فراوانی ترکیبهای جدولی و مشابه هم(از نظر ساخت)، با تلفیق طرف عینی و ذهنی، با غلبهی عنصر ذهنی و توجه به حسآمیزی و متناقضنما به شیوهی شاعران هندی(بیدل).
- حضور قابل توجه عناصر طبیعی غیر شهری در اشعار بهویژه توجه خاص به رنگ.
-طول قابل توجه اشعار، ساختار طولی ضعیف شعرها، بلند و کوتاهی قابل توجه سطرها و کمتوجهی به قافیه و موسیقی شعر.
-توجه به تکرار آغازین سطرها در اشعار بلند بهشیوهی فروغ فرخزاد.
- صمیمیت کلام، سادگی واژگان و پرهیز از باستانگرایی.
- تلفیق نشانههای عرفان اسلامی، هندی و بودایی.
"واحهای در لحظه"
به سراغ من اگر میآیید.
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
که خبر میآرند، از گل واشدهی دورترین بوتهی خاک.
روی شنها هم، نقشهای سم اسبان سواران ظریفی
است که صبح
به سر تپهی معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا میآید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایهی نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر میآیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
#سهراب_سپهری
#شعر_معاصر
https://eitaa.com/mmparvizan
📢#اعلان | *شبِ بابا احد*
🔅نکوداشت یک عمر مجاهدت عالمانه و شاعرانهٔ استاد احد دهبزرگی
✨مث اسفند رو آتیش دلش میخنده هنوَم (هنوزم)
✨پیری هرچند رو موای (موهای) سیاش خاکشتر (خاکستر) میریزه
📆 چهارشنبه هجدهم مهرماه ۱۴۰۳
🕓 ساعت ۱۸:۳۰
📌 خیابان آستانه، بینالحرمین، سالن همایشهای شهر
•┈┈•••✾•••✾•••┈┈•
⭕️ #سازمان_فرهنگی_شهرداری_شیراز
#شعر_شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خانه تخصصی هنر و ادبیات کودک و نوجوان
"شکوهای ناتمام: به بهانهی روز جهانی کودک"
کودک/ کودک است
خواه در مدرسه باشد
خواه در خانه
خواه در تشویش غروبِ مزرعه
در همهمهی مترسکهای شاخدار
*
کودک/ کودک است
خواه از پشت بام کلماتِ شعر من
به زمین غلطیده باشد
یا در دستان پدر، به آسمان پرتاب.
چه در خیابانهای شبانهی اعتراض
چه در گرهخوردگی ابروانِ مشت و باتوم
چه در داستان اسحلهی خانگی پدر:
در خمیازهی کاسبان تمدن
*
کودک/ کودک است
گیرم در کاخ سلطنتی ملکه باشد
یا در پلّههای مجعّد کاخ سفید
یا در سیاهی معدن زغالسنگ
*
چه گلفروشِ سرِ چارراه باشد
چه بازیگری در نقش کودکیهای من
در توهم خندههای خالهبازی
یا در بنبستهای منجمدِ تبسم
*
کودک/ کودک است و کوچک
در مصاف تیر سهشعبه
در خرابهی شام
در محاصرهی سیاهپوشان داعش
در مراکز تربیت کلیسا
در مواجهه با سرنیزههای جنگ جهانی
در ویرانههای سیاست و سکوت
*
کودک/ باید کودک باشد
هم روی زانوان نوازش رونالدو
هم در معابر برازیلیا: مشغول توپبازی
هم در نقاشی بچگانهی آرمیتا
و همدر تغزل تاب و نسیم
*
کودک/ کودک است
آنگاه که صلح را در معنای فریب مزمزه میکند
وقتی که در اینترنت تجربههای بزرگانه را میکاود
در ازدحام سکس و پورن
در غوغای سینمای هالیوود
کودک/ کودک است
میخواهد فرزند طلاق باشد
یا زاییدهی شهوتی شوم
خواه در تکرّر خیانت مادر
یا در تصور ناگفتههای پدر
*
کودک/ کودک است
در شهر بازی و پارک
در BBC و بیست و سی
در رقصهای شبانه
در سرودهای روزانه
در خلوت تدخین و تخدیر
...
در گاراژ عمو رضا
در بزنگاه رمانهای زرد و سیاه
در سربرنیتسا
در صنعا
در اردوگاههای فلسطینی
در قایقهای مهاجرت
در محلهی سیاهها
در محلهی سفیدها
*
کودک/ کودن نیست
که نفهمد ما دروغ میگوییم
ریا میکنیم
و در چارراه منفعت گشت میزنیم
او
تصویری شاعرانه است
بهسان گلی
که بر شاخهای رُسته باشد
چونان ابری کوچک
زاییدهی ابری بزرگ
و قطرهای باران
بر گونههای مادرانهی دریا
...
اما نمیدانم
در انزوای این جهان تودرتو
در تلاقی معصومیت و تجربه
پهبادها و هواپیماهای جاسوسی
کودکان افغان و ژرمن را چگونه از هم تشخیص میدهند؟
یا بچههای پرواز بندرعباس_دوبی را
از خلبانان جنگی؟
و نمیدانم
در شعرِ حقوق بشر
در مثنوی جهان مدرن
چرا؟ کودکان نجیب آمریکا
بچههای بور اتحادیهی اروپا
تنها با عروسک قافیه میشوند
اما
در خرابههای شام
در آلبوم خاطرات ویتنام
در خواب گرسنهی ساکنان آفریقای مرکزی
و در جیغاجیغ خیابانهای غزه و یمن
کودک باید با موشک
قافیهبازی کند.
#محمد_مرادی