🔴 رادیکال؛ مرثیه معلمان تحول خواه ایرانی اهل فیلم و تلویزیون نیستم. اما دیشب دیدم بچه‌ها مشغول دیدن فیلمی از شبکه چهار هستند که یک کلاس درس را نشان می‌داد. توجهم را جلب کرد. سعی کردم ضمن انجام کارهایم زیرچشمی حواسم به فیلم هم باشد. ♦️ فیلم سینمایی رادیکال، محصول ۲۰۲۳ مکزیک درباره معلم جوانی است که تدریس در کلاس ششم مدرسه‌ای با بدترین نمرات را انتخاب می‌کند آن هم در شهری معروف به جرم و جنایت در مرز آمریکا. به این امید که تحولی ایجاد کند. ♦️ او ابتدا طرح و ایده خاصی برای تحول ندارد. اما هدف روشنی دارد: دروس رسمی مدرسه بی خاصیت و به درد نخور هستند و روش مرسوم در مدارس چیزی جز اتلاف وقت و عمر بچه‌ها نبوده و حاصلی جز فرسایش روح و روان آنها ندارد. باید متفاوت اندیشید و عمل کرد. باید مهارت زندگی کردن را به بچه‌ها آموخت. (طبیعتا مطابق با فرهنگ غربی خودشان) ♦️ او ابتدا سعی کرد با بچه‌ها دوست شود. اخلاق و روحیات آنها را بشناسد. استعداد و علائق آنها را کشف کند. مشکلات زندگی آنها را پیدا کرده و برای حل آنها بکوشد و در نهایت هر بچه‌‌ای را متناسب با استعداد و علاقه‌اش در مسیر رشد و بالندگی قرار دهد. ♦️ کار راحتی نبود. بچه‌ها که تا کنون با معلمان عبوس و بی انگیزه (در یک کلمه: کارمند) سر و کار داشتند ابتدا از رفتار معلم جدید تعجب می‌کردند. اما آنها بچه‌اند و هنوز فطرت سالمی دارند. لذا خیلی زود تغییر کردند. باز شدن یخ بچه‌ها آغاز یک حرکت تحولی بود که خیلی زود خود را در همه عرصه‌‌ها نشان داد. آن بچه‌های افسرده و بی انگیزه که گمان می‌کردند که توان و استعداد خاصی ندارند کم‌کم داشتند خود را کشف می‌کردند و شکوفا می‌شدند. نور امید تابیده بود و حرکت آغاز شده بود. ♦️ معلم قصه ما با پشتکار خود توانست استثنائا این مدیر مدرسه را هم با خود همراه کند و از این جهت پشتوانه خوبی به دست بیاورد اما مشکلات فراوان بود: عدم همراهی برخی والدین، سایر معلمان مدرسه و در نهایت مسئولین آموزش و پرورش سه ضلع مثلث مخالفین تحول بودند. توجیه والدین شاید کم و بیش ممکن بود. اما آن دو ضلع دیگر را هرگز. ♦️ آن دسته از به اصطلاح معلمان و مدیران مدارسی که هدفشان از معلم شدن نه تعلیم علم و تربیت نفوس، بلکه رسیدن به یک شغل ثابت و درآمد پایدار است. از قبل همه‌ی شرایط معلمی را می‌دانند ولی برای استخدام و معلم شدن به هر آب و آتشی می‌زنند. اما به محض آنکه خرشان از پل گذشت و استخدام شدند به زمین و زمان فحش می‌دهند که حقوق ما کم است و از همه طلبکار می‌شوند. حتی از دانش آموز و خانواده بدبختش. ♦️ هر صبح می‌روند و طبق ابلاغ مافوق، بخشی از کتاب را توضیح می‌دهند و خلاص. بی دغدغه و بی دردسر. احتمالا عمده توجه و توانشان هم بر شغل دوم و سومشان متمرکز است. اینان اولین حلقه از مخالفان معلم‌ها و مدیران تحولی هستند. ♦️ از یاد نمی‌برم سخن آن دبیر ریاضی مشهدی را که میگفت: موضوع نود درصد سخنان (این دسته از) معلمان در دفتر مدرسه از ... فراتر نمی‌رود! ♦️ و اما مدیران آموزش و پرورش. مدیرانی که چه بسا اول کار برخی از آنان به دنبال تحول هم بوده‌اند. وقتی سخنان معلمان تحولی را می‌شنیدند ذوق‌زده هم می‌شدند. تا اینکه فلان مشاور آرام در گوشش زمزمه می‌کند: «آقای دکتر این طرح شدنی نیست؛ اگر خون از دماغ یک بچه بیاید چه کسی پاسخ خواهد داد؟!» و این گونه است که آقای مدیر نورسیده می‌فهمد باید با این طرح مخالفت کند. دفعه‌های بعدی هم مشاور کارکشته از همان دور به دماغش اشاره می‌کند و آقای مدیر خودش قضیه را می‌گیرد. و کم‌کم دیگر اشاره لازم نیست. خود مدیر در کوزه کارمندان افتاده و حالا دیگر خودش هم کارکشته شده است! ♦️ و البته که پشت آن معلمان و این مدیران و مسئولان خیلی گرم است. گرم به قوانین و ساختار. که اگر نبود تاکنون تحولی در این نظام آموزشی پدید آمده بود. باید توجه نمود که اساسا این ساختار آموزشی که از همان غرب آمده، برای رشد و تعالی انسان‌ها و پرورش استعداد آنها طراحی نشده است. بلکه طراحان آن دو هدف عمده مدنظر داشته‌اند: ۱_ تغییر بافت طبیعی خانواده انسانی و جدا کردن فرزندان از خانواده (لذا ذاتا ضد خانواده است) ۲_ تربیت نسل آینده آن گونه که دولت مدرن می‌خواهد و برنامه‌ریزی کرده است. ♦️ بنابراین انتظار تحول در راستای رشد و تعالی الهی و انسانی جامعه از این ساختار هرگز محقق نخواهد شد. کما اینکه در هیچ جای دنیا هم نشده است. بلکه یک تحول بنیادین لازم است. به صورت غلیظی روی بنیادینش تاکید می‌کنم! ♦️ انتهای فیلم را ندیدم و نمی‌دانم عاقبت ماجرا چه شد. فقط لحظه‌ای سربلند کردم و دیدم که فرزندم که از قضا در سن کلاس ششم است با حسرتی آمیخته با تاسف گفت: چه پایان بدی داشت! #معلمی

🎥 ویدئویی از معلم دبستان پسرانه شهید میراب طرقی در حاشیه شهر مشهد، در جریان سیل امروز که در فضای مجازی پربازدید شده است #معلمی